در حال حاضر سرمایهگذاری خارجی در سبد سهام در بورس، یعنی سرمایهگذاری برای خرید و فروش اوراق بهادار با محدودیت مواجه است.
در حال حاضر سرمایهگذاری خارجی در سبد سهام در بورس، یعنی سرمایهگذاری
برای خرید و فروش اوراق بهادار با محدودیت مواجه است. یعنی، مقررات
محدودکننده در مورد خارجیانی که فقط علاقهمند به خرید و فروش سهاماند
اعمال میشوند (سرمایهگذاری در سبد سهام محدودیت دارد) وگرنه، این موضوع
شامل مواردی که سرمایهگذاران خارجی حقیقی یا حقوقی که مایل به اداره
شرکتها هستند و سهام کنترلکننده را با این منظور خریداری میکنند و
هدفشان از خرید سهام فقط کسب سود حاصل از خرید و فروش نیست و مدیریت هم
میکنند، نمیشود (سرمایهگذاری مستقیم خارجی محدودیت ندارد).
در حال حاضر
نیز در بورس کشور، سرمایهگذاری خارجی مستقیم محدودیتی برای معامله و
انتقال سهام ندارد.محدودیتهای ذکر شده شامل سرمایهگذاری خارجیها برای
اداره شرکتها نمیشود، یعنی طبق قانون جدید سرمایهگذاری خارجی،
سرمایهگذاری مستقیم در شرکتها - حتی شرکتهایی که سهام آنها در بورس
پذیرفته شده است – محدودیتی ندارد و فعلا محدودیت شامل سرمایهگذارانی است
که صرفا میخواهند خرید و فروش اوراق بهادار را انجام دهند.
●ضرورت سرمایهگذاری خارجی
بازار سرمایه طلایهدار اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد است و بنابراین در
اقتصادی که درهای آن روی دنیا باز میشود، اولین نقطه ارتباط و تماس بازار
سرمایه است. از این روست که امروز شاهدیم بورسهای دنیا همه به یکدیگر
مربوطند و کارگزاری که مثلا در یک کشور اروپایی نشسته است، میتواند سهام
۱۶۰ کشور را برای مشتری خود خریداری کند. بازار سرمایه ایران در حال حاضر
با بازارهای سرمایه منطقه و جهان پیوندی ندارد. ضرورت تغییر این وضعیت، با
هدف تلفیق اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی، عمیقا احساس میشود. بورس تهران
باید از بنبست جاری خارج شود. این ارتباط به حضور سرمایهگذاران خارجی در
بورس اوراق بهادار تهران محدود نیست. بلکه فراتر از آن، شرکتهای ایرانی
باید بتوانند در بورسهای منطقهای و حتی بورسهای بزرگ دنیا اوراق بهادار
خود را عرضه کنند و بخشی از سهام یا اوراق قرضهشان را در آن بازارها به
فروش رسانند و منابع مالی لازم را با نرخهای مناسبتر جذب کنند.نگاهی به
تجربه جهان نیز خود بیانگر وضعیت نامناسب ایران در این زمینه است. آمار
نشان میدهد که دیگر کمتر کشوری در دنیا مانده است که سرمایهگذاران خارجی
نتوانند در بورس آن کشور سرمایهگذاری کنند. اگر سرمایهگذاری خارجی در
اندونزی، ترکیه، اروگوئه، زامبیا، بنگلادش، مصر، پاکستان، قزاقستان،
فلسطین، سارایوو و یا اوکراین بدون محدودیت است، ما چرا باید نگران ورود
برنامهریزی شده سرمایهگذاری خارجی به کشور باشیم.
در شرایط امروز، بی شک
ایرانیان مقیم خارج و خارجیانی که با واسطه وجوه خود را به ریال تبدیل
میکنند، در بازار سرمایه کشور حضور مییابند. این حضور غیررسمی بدترین
شکل حضور خارجیان در بازار اوراق بهادار کشور است. این سرمایهگذاران
غیرحرفهای با بروز کمترین مشکل در بازار، شروع به فروش میکنند و دچار
هیجانات بازار میشوند و بدین ترتیب به بازار صدمه میزنند. این حضور باید
رسمی شود و توسط سرمایهگذاران حرفهای انجام شود؛ سرمایهگذارانی که
تجربه کافی در بازارهای سرمایه دارند و نحوه برخورد با هیجانات و تحولات
بازار را میدانند. حضور رسمی سرمایهگذاران خارجی در بورس، از دامنه حضور
غیررسمی خارجیان در بورس تهران به شدت میکاهد.
●آئیننامه سرمایهگذاری خارجی و رویکرد تدریجی
آئیننامه سرمایهگذاری خارجی در بورس اوراق بهادار که با محافظهکاری
بسیار و با محدودیتهای عمده تهیه و به تصویب شورای بورس رسیده است، اکنون
در مرحله تنظیم نهایی بین وزارت اقتصاد و بانک مرکزی است. متن مورد توافق
این دو نهاد بلافاصله برای دولت ارسال میشود و امیدواریم ظرف هفتههای
آینده تصویب شود. پیشنهاد اولیه آن است که فقط ۱۰ درصد این بازار در
اختیار سرمایهگذاران خارجی قرار گیرد. یعنی اگر در حال حاضر کل ارزش
بازار رقمی نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار است، از هر شرکت حداکثر فقط ۱۰ درصد
و در مجموع و در نهایت ۵ میلیارد دلار در اختیار سرمایهگذاران خارجی قرار
میگیرد. به این ترتیب، از نظر کنترل سیاستهای پولی، دشواری چندانی به
وجود نخواهد آمد. یعنی حتی اگر خارجیان در همه شرکتهای پذیرفته شده، سقف
۱۰ درصد را پر کنند و از تمام ظرفیت ۵ میلیارد دلار استفاده شود و
سرمایهگذاران خارجی به یکباره تصمیم به فروش بگیرند، حجم ارز قابل تبدیل
از توان اقتصاد ملی خارج نخواهد بود.
در رویکرد تدریجی پیشنهادی، ضمنا
توصیه میشود که اصل سرمایه سرمایهگذاران خارجی به مدت ۳ سال غیرقابل
خروج باشد و در سطح ۱۰ درصد سود خالص (بعد از کسر مالیات و تعدیلات نرخ
ارز) وجوه وارده در هر سال قابل انتقال به خارج باشد. این پیشنهاد بدان
معناست که سرمایهگذار خارجی زمانی اصل سرمایه خود و سودهای اضافی را
انتقال خواهد داد که سیاست تعدیل اقتصادی در ایران مراحل نهایی خود را
گذرانده باشد و نقل و انتقال سرمایه با آزادی کامل و یا نرخهای برابری
ارز واقعیتر بازار انجام شود. به علاوه، پیشنهاد آن است که اشخاص حقیقی
یا حقوقی خارجی که در بازار سرمایه ایران حضور مییابند، در هر مورد ،
قبلا از سازمان سرمایهگذاریهای خارجی مجوز دریافت کنند. این شرایط البته
محدودکننده به نظر میرسد. این محدودیتها برای رعایت جانب احتیاط است و
اعتقاد این جانب آن است که باید ظرف ۲ یا ۳ سال، همه این محدودیتها را
برداریم.
●مفهوم گستردهتر از سرمایهگذاری خارجی در بورس
ارتباط بورس ایران با جهان محدود به این نیست که سرمایهگذاران خارجی در
بورس اوراق بهادار کشور سرمایهگذاری کنند. مسئله مهمتر حضور شرکتهای
ایرانی در بورسهای منطقهای و جهان از طریق فروش اوراق بهادار در آن
بازارهاست. همان طور که شرکتهای ایرانی اکنون فرا گرفتهاند که از بانک
خارجی به نرخهای قابل قبول تسهیلات اعتباری بگیرند، آنها باید فرا بگیرند
که در بازارهای سرمایه خارجی اوراق سهام و سایر اوراق بهادار خود را
بفروشند. بینالمللی شدن بازار سرمایه ایران و تلفیق آن با بورسهای
منطقهای و دنیا، محدود به سرمایهگذاری خارجیان در بورس تهران نیست.
شرکتهای ایرانی میتوانند با فروش اوراق بهادار خود و شناور کردن این
اوراق در بازارهای منطقهای و حتی جهان، منابع ارزان قیمت مالی به دست
آورند. چنین اتفاقی به نفع تثبیت قیمت سهم در بورس کشور نیز میباشد.
فواید چنین سرمایهگذاریهایی کاملا روشن است. مطالعات بسیاری وجود دارد
که نشان میدهد از نظر عملکرد و نقدینگی، اوراق بهاداری که در بیش از یک
بورس پذیرفته شدهاند، عملکرد بهتری دارند.با افزایش تعداد شرکتهایی که
در عرصه بینالمللی فعالیت میکنند، فهرست شدن سهام شرکتها در بورسهای
متعدد، رایج شده است. متقابلا، بورسهای دنیا نیز برای فهرست کردن
شرکتهای بیشتر خارجی با یکدیگر رقابت میکنند. البته، شرکتهایی که در
چند بورس فهرست میشوند، ابعاد بزرگتری دارند و اندازه عامل مهمی در این
زمینه است.
علت این که شرکتهای ایرانی مایل میشوند در بورسهای خارجی
پذیرفته شوند، آن است که هزینههای معاملاتی بورسهای یاد شده و نیز
مهمتر از آن سود مورد انتظار سرمایهگذاران خارجی کمتر است؛ در ایران
البته، انگیزه اصلی شرکتهای ایرانی برای حضور در بورسهای خارجی و فروش
اوراق بهادار آن است که هزینههای مالی خود را کاهش دهند. در قبال این
مزایا، آنها استانداردهای حسابداری سختگیرانهتر و شفافیت بیشتری را به
ناچار خواهند پذیرفت. مزیت دیگر البته به وجود تحلیلگران با دانش در آن
بازارها برمیگردد. اگر شرکتهای ایرانی بتوانند در بورسهای بزرگ دنیا
پذیرفته شوند، قیمت بازار آنها منعکسکننده نقطهنظرها و تحلیلهای
فراوانی است که تحلیلگران آن بازارها روی قیمت سهام آنها انجام دادهاند.
بنابراین، برای سرمایهگذاران ایرانی نیز قیمت بازار مورد وثوق، اتکاء و
احترام بیشتر است.البته، مزیت دیگر به نقدینگی بالاتر بازارهای خارجی
برمیگردد. مثلا هر بورس اروپایی، به مراتب بیش از بورس تهران نقدینگی
دارد.
بنابراین، برای شرکت ایرانی جهت حضور در بورسهای دنیا، انگیزه
نقدینگی نیز وجود دارد. به علاوه، این حضور به شرکت ایرانی اجازه میدهد
که خود را به سرمایهگذاران خارجی در کشورهای بیگانه ارائه کند. چندان
بعید نیست که از این مجرا، شرکت برای فروش کالاهای خود نیز راهی بیابد و
بتواند با بازاریابی قویتر، کالاهای خود را در آن کشور بفروشد. به علاوه
برای آن شرکت ایرانی که مثلا در بورس اروپایی فهرست شده است، امکان پیدا
شدن شرکای خارجی به مراتب بیشتر خواهد بود.
●بورسهای فراملی
اکنون دیگر کسی از بورس منطقهای یعنی بورسی که در حد استان و کمتر از ملی
باشد، صحبت نمیکند.در ایران نیز ما فقط یک بورس ملی اوراق بهادار داریم
(تالار کیش). امروز شاهد آن هستیم که کشورهای مختلف بورسهای خود را با
یکدیگر ادغام میکنند. مثلا یورونکست ترکیبی از بورس کشورهای فرانسه،
بلژیک، هلند و پرتغال است که بورس مشتقه لندن (LIFFE) را نیز خریده است و
امروز به دنبال خرید و ادغام بورس اصلی لندن است. با توجه به مجموعه
عوامل، عضویت بورس اوراق بهادار ایران در مجموعهای وسیعتر برای آیندهای
دورتر پیشبینی میشود و راهحل کوتاهمدت بینالمللی شدن بورس اوراق
بهادار کشور نیست. اما، مشکلاتی که سر راه فراملی شدن بورس اوراق بهادار
کشور وجود دارد لزوما بر سر راه پذیرفته شدن اوراق بهادار شرکتهای ایرانی
در بورسهای خارجی نیست و شرکتها باید با سرعت شروع کنند.
منبع خبر: مجله گسترش صنعت
۱۷ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۱۸:۲۶ قبل از ظهر