تب و لرز
در خلال چند هفته گذشته، بورس های گوشه و كنار جهان اوضاع مأیوس كننده ای را تجربه كرده اند. این وضعیت در درجه اول، بیشتر ناشی از رواج نگرانی از افزایش نرخ تورم و در درجه دوم، تحت تأثیر بزرگ ترین ورشكستگی شركت تولیدكننده قطعات خودرو آمریكا به نام كمپانی دِلفی (Delphi) بوده است.
در خلال چند هفته گذشته، بورس های گوشه و كنار جهان اوضاع مأیوس كننده ای
را تجربه كرده اند. این وضعیت در درجه اول، بیشتر ناشی از رواج نگرانی از
افزایش نرخ تورم و در درجه دوم، تحت تأثیر بزرگ ترین ورشكستگی شركت
تولیدكننده قطعات خودرو آمریكا به نام كمپانی دِلفی (Delphi) بوده است.
اما این بار اوضاع كاملاً برعكس بوده است. به عبارت دیگر، بقیه كشورهای
جهان نه تنها از این وضعیت آسیب چندانی ندیدند، بلكه به سرعت خسارات وارده
را جبران كرده اند. البته این نكته را نباید از یاد برد كه در سال جاری
میلادی برعكس اروپا، ژاپن و سایر بازارهای نوظهور، سهام در بورس های
آمریكا عملكرد رضایت بخشی از خود به نمایش نگذاشته اند. برای مثال، در ماه
اخیر شاخص فوتسی ۱۰۰ (۱۰۰ ) FTSE بورس انگلیس برای اولین بار در خلال چهار
سال گذشته به یك ركورد جالب توجه دست یافت.
شاخص نیكی (Nikkei ) ژاپن نیز
در اواخر ماه سپتامبر سال جاری همین وضعیت را تجربه كرد. در مقابل، بورس
كالای شیكاگو (CME) برای عقب نماندن از این قافله، یك ابزار مشتقه بر روی
سهام شركت های برتر آسیایی را راه اندازی نمود. این در حالی بود كه در
همین فاصله زمانی بهای سهام شركت های آمریكایی مرتباً به این سو و آن سو
سیر می كردند. همان طور كه در نمودار همراه مشاهده می كنید، بازدهی كل
اوراق بهادار شامل افزایش قیمت و سود سهام شركت های آمریكایی در سال جاری
میلادی مقداری كاهش یافته است. در مقابل، در قاره اروپا رشد بهای سهام از
۶ درصد هم فراتر رفته است. جالب آنكه با توجه به آمارهای این نمودار، تا
این تاریخ بازارهای نوظهور - كه به سرمایه گذاران یا همان ستارگان فعلی
جهان سرمایه گذاری شهرت یافته اند - با ركورد رشد ۲۱ درصد همه را پشت سر
گذاشته اند. این در حالی است كه ارقام یاد شده، بعد از تبدیل به دلار
آمریكا به نمایش گذاشته شده اند. اگر این ارقام به واحدهای پول ملی كشورها
محاسبه شود، در آن صورت تفاوت ها خیلی چشمگیرتر و قابل توجه تر خواهند
بود.
عوامل نزول بورس های آمریكا
دلایل متعددی در بروز این وضعیت دخیل هستند كه مهم ترین آنها به دلایل
فنی، روانی و ساختاری برمی گردد. با وجود این، قیمت گذاری های نسبی در
بورس های آمریكا را می توان در صدر فهرست دلایل اوضاع جاری بازارهای مالی
این كشور قرار داد، زیرا هنگام شروع سال میلادی جاری، اوراق بهادار آمریكا
به نسبت اوراق بهادار سایر كشورهای جهان گران تر محاسبه شده و این شكاف
قیمتی اگرچه كوچك بوده ولی تا به امروز به قوت خود باقی مانده است. عامل
تأثیرگذار منفی دیگر، افزایش انواع نرخ بهره و ثابت ماندن منحنی سود است
كه هر دو به طور طبیعی نشانه های بدی برای شركت های حاضر در بورس به حساب
می آیند. از سوی دیگر، با وجودی كه فدرال رزرو آمریكا از ابتدای ماه ژوئن
سال ۲۰۰۴ نرخ های كوتاه مدت بهره را تا سطح ۲۷۵ واحد پایه (یا ۷۵/۲ درصد)
افزایش داده است، اما مابه التفاوت سود ۱۰ ساله و دو ساله اسناد قرضه
خزانه داری این كشور از ۱۹۲ واحد پایه به ۲۰ واحد پایه تنزل پیدا كرده
است. در مقابل این تحول، بانك مركزی منطقه یورو برای بیش از دو سال
متوالی، نرخ انواع بهره را ثابت نگه داشته است.
بانك مركزی انگلیس نیز نرخ انواع بهره خود را كاهش داده است. همچنین با
وجودی كه نرخ سود بهره های بلندمدت در آمریكا كمتر از انواع كوتاه مدت آن
است، ولی این میزان سود باز هم از نرخ سود اغلب كشورهای صنعتی جهان به
استثنای استرالیا بیشتر می باشد. به علاوه، اگرچه در سطح جهان سهام از
لحاظ بازدهی نسبت به اوراق قرضه ارزان تر است، اما در آمریكا این وضعیت تا
حدودی نسبت به سایر نقاط جهان برعكس است. در مورد بخش تولیدات صنعتی نیز
باید گفت كه هر كشور مسیر مخصوص به خود را طی می كند. برای مثال، كمپانی
های آلمانی با استفاده از نیروی كار ارزان كشورهای اروپای مركزی علاوه بر
بازسازی صنایع خود، هزینه های تولید را به طور قابل توجهی كاهش داده اند.
ژاپن هم به نوبه خود با مدرنیزه كردن شركت های تولیدی و افزایش سودآوری
آنها كه احتمالاً اصلاحات اقتصادی دیگری را در پی خواهد داشت، در حال خروج
از فرآیند ۷ ساله تورم زدایی است. بازارهای نوظهور نیز به واسطه اتخاذ
سیاست های اقتصادی سرمایه گذارپسند و افزایش بهای انواع كالاهای خام، به
خود سر و سامان تازه ای داده اند. برخلاف موارد یاد شده، بروز چندین
نگرانی و دل مشغولی آزاردهنده، چشم انداز اقتصادی آمریكا را مقداری مبهم
كرده است. یكی از موارد نگران كننده، افزایش نرخ تورم است كه علیرغم قطعیت
نداشتن، امكان بروز آن وجود دارد. نگرانی بعدی، كسری های تجاری و بودجه ای
آمریكاست كه بعد از وقوع طوفان های كاترینا و ریتا، هزینه های دولت را به
نحو چشمگیری افزایش داده اند. سومین مورد نگران كننده، به سودآوری شركت
های آمریكایی مربوط می شود كه با وجودی كه تا به حال در این زمینه تقریباً
بی رقیب بوده اند، ولی اگر این جریان معكوس شود، در آن صورت در ضرردهی نیز
بی همتا خواهند بود.
یك دلیل دیگری كه كارشناسان برای ضعف قیمت سهام در
آمریكا ذكر كرده اند، این است كه این روزها شهروندان آمریكایی بیشتر ترجیح
می دهند سهام خارجی خرید و فروش نمایند، اگرچه این روند نوساناتی داشته
است، اما در هر صورت از ماه مارس سال ۲۰۰۴ بدین سو، سیر صعودی نشان می
دهد. برای مثال، در ماه ژوئن سال جاری میزان خروج سرمایه بابت خرید سهام
خارجی ۸/۱۱ میلیارد دلار بوده است، در حالی كه براساس آمارهای خزانه داری
آمریكا، این رقم در ماه ژوییه تنها ۹/۸ میلیارد دلار ثبت شده است. این
روند ثابت می كند كه سرمایه گذاران آمریكایی از جریان فعلی قیمت گذاری
اوراق بهادار كشورشان رضایت خاطر نداشته و فكر می كنند كه شركت در سایر
بورس های جهان بیشتر به نفع آنهاست. به عقیده آنها، بورس های دیگر كشورهای
جهان همواره به فكر طی روند صعودی ولو به طور مصنوعی هستند
منبع خبر: ماهنامه اقتصاد ایران
۱۸ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۷:۵۳:۵۶ قبل از ظهر