بر خلاف تصور عموم، بازاریابی تنها تبلیغات و ترویج نیست!! مقولهی بازاریابی به چهار بخش اصلی تقسیم میشود که به ۴Ps مشهور است...
بر خلاف تصور عموم، بازاریابی تنها تبلیغات و ترویج نیست!! مقولهیبازاریابی به چهار بخش اصلی تقسیم میشود که به ۴Ps مشهور است... مفاهیمبنیادین بازاریابی، پیشنیاز بازاریابی الکترونیکی بازاریابی، هنر ارتباطتولیدکنندگان و عرضهکنندگان (یا تولید کنندگان و عرضه کنندگان بالقوه)یک کالا یا خدمت با مشتریان موجود یا بالقوه است. بازایابی نتیجهیناگزیر، دوریناپذیر و ضروری سرمایهداری است.
البته این نکته بدان معنا نیست که بازاریابی تنها به کشورهای دارای نظامسرمایهداری محدود میشود. تکنیکهای بازاریابی در تمام نظامهای سیاسی وبسیاری از جنبههای زندگی کاربرد دارد.روشهای بازایابی بهوسیلهی برخیاز شاخههای علوم اجتماعی معرفی می شوند. به ویژه رشتههایی روانشناسی،جامعهشناسی، علوم اقتصادی و تحقیقات بازاریابی این فعالیتها را پیکرهبندی میکنند و به آنها نظم میبخشد. بازاریابی، از طریق تبلیغات بهبسیاری از هنرهای خلاق ربط پیدا میکند. بازاریابان موفق برمشتری تمرکزدارند، به دیگر سخن مشتریگرا یا مشتریمدار هستند.بر خلاف تصور عموم،بازاریابی تنها تبلیغات و ترویج نیست!! مقولهی بازاریابی به چهار بخشاصلی تقسیم میشود که به ۴Ps مشهور است:
۱) محصول:مدیریت محصول در بازاریابی با مشخصات و ویژگیهای محصول از یک سوو چگونگی ارتباط آن با نیازها و خواستههای مشتری نهایی از سوی دیگر سر وکار دارد.
۲) قیمتگذاری: فرآیند وضع قیمت (و یا تخفیف) بر محصول را شامل میشود.
۳) ترویج: شامل تمام فعالیتهای تبلیغاتی، آگهیها، شعارها، جوایز و سایرروشهای گونا گون برای ترویج محصول، نام و نشان تجاری و شرکت است.
۴) مکان، توزیع و حمل و نقل: فرآیند رساندن محصول به مشتری است.
در مباحث بازایابی به این چهار عنصر، آمیختهی بازاریابی (Marketing mix)میگویند.یک بازاریاب از این چهار عنصر برای تدوین برنامه بازاریابیاستفاده میکند. برای کسب موفقیت در برنامهریزی بازاریابی، آمیختهیبازاریابی یا ۴Ps باید بازتابی از خواستهها و تمایلات مشتریان در بازارهدف باشد. تلاش برای متقاعد کردن خریداران به خرید محصولی که مورد پسند وتوجه آنها نیست، بسیار گران و به ندرت موفقیتآمیز است. بازاریابها برایارزیابی خواستههای مصرف کنندگان و شناسایی محصولاتی که مصرفکنندگان برایبه دست آوردن آنها حاضرند پول بپردازند، نیازمند تحقیقات بازاریابیهستند. آنها امیدوارند که این فرآیند دستیابی به یک رقابت موفق و پایداررا ممکن سازد. مدیریت بازاریابی ابزار کاربردی این فرآیند به شمار میآید.
● سر فصلهای اصلی بازایابی
مبانی بازاریابی، استراتژیهای بازاریابی، مدیریت بازایابی، مدیریت محصول،قیمتگذاری، ترویج، توزیع، بازایابی مستقیم، رفتار مصرفکننده، تحقیقاتبازاریابی، بازایابی خدمات، بازاریابی الکترونیک، تکامل و گسترش تدریجیبازاریابی.
● مبانی بازاریابی؛ مفاهیم پایه مصرفکننده:
در علوم اقتصادی به مجموعه افراد یک جامعه، خانوادهها و همهی کارگزاراناقتصادی که کالاها و خدمات تولید شده در یک اقتصاد را مصرف میکنند، ”مصرفکننده “ گفته میشود. اگر چه این اصطلاح شامل تک تک افراد یکمحدودهی سیاسی - جغرافیایی میشود، به همان نسبت که یک اصطلاح اقتصادیاست، سیاسی نیز هست. در نظریهی استاندارد اقتصاد کلان، فرض براین است کهمصرفکنندهی کالا و خدمات، بودجهای را که برای مخارج خود درنظر میگیردبرای خرید کالاها و خدمات صرف میکند. روشن است که مصرفکننده در یکبرخورد عقلانی، برای رسیدن به مطلوبترین نقشهی خرید، این بودجه را براساس اولویتها و ترجیحات مورد نظر خرج خواهد کرد.در الگوهای زمانی رفتارمصرفکننده، ممکن است بخشی از بودجه صرف سرمایه گذاریهای بلند مدت در جهتکسب سود بیشتر در دورههای زمانی آینده شود. بنابراین ممکن است که بودجهیمصرفکننده تنها برای مصرف در نظر گرفته نشده باشد.زمانی که بنگاههایفروش کالا و خدمات بسیار زیاد هستند، ممکن است اصطلاح ”مصرفکننده“ در حکمواژهای تحقیرآمیز بهشمار رود، به این معنا که خریدار محصول، شخصی باهوشو زیرک نیست. این عبارت درست نقطهی مقابل واژه ”مشتری“ است که فردیهوشمند تلقی میشود که قدرت خرید و حق انتخاب دارد.
▪ مشتری:مشتری عبارت است از کسی که چیزی را از یک بنگاه اقتصادی یا یک سازمان می خرد یا اجاره میکند.
ـ انواع مشتری: مشتریان را به دو گروه اصلی می توان طبقه بندی کرد:
۱) مشتریان داخلی
۲) مشتریان خارجی
مشتری داخلی کسی است که برای یک سازمان، اما در بخش یا شعبه ای دیگر کار میکند.
مشتری خارجی همهی مردم خارج از سازمان هستند.
مشتریان داخلی شامل افرادی را شامل میشوند که در بخشها و شعبههای مختلفیک سازمان مشغول به کارند. بنگاههای اقتصادی با نیازها و فرهنگهایمختلف، بازرگانان، خانوادهها و تمام گروههایی که به یک سازمان پولپرداخت میکنند و کالا یا خدمات آن سازمان را میخرند، مشتریان خارجی راتشکیل میدهند.
▪ نیازها و انتظارات:
مشتریان نیازها و انتظاراتی دارند که لازم است از جانب سازمانها در نظر گرفته شود.
ـ نیاز یعنی آنچه که مشتری به برآورده شدن احتیاج دارد، مانند اتومبیل و بیمه با قیمت پایین.
ـ انتظار یعنی چیزی که مشتری به طور حتم نیازمند آن نیست اما توقع دارد که آن را داشته باشد.
ـ انتظارات یا خواسته ها عبارتند از تمایلات انسان برای ارضاء کننده های خاصی از نیازها.
در حقیقت خواسته ها،اشکالی از نیازهای انسانی هستند که توسط فرهنگ یا شخصیت فردی انسانها شکل گرفته اند.
● ارزش زمانی مشتری یا CLV:
توجه به ارزش مشتری در طول دوره ارتباط با شرکت یا بنگاه اقتصادی، یکی ازاصول بلند مدت بازایابی است که در اصطلاح ارزش زمانی مشتری نامیده میشود.توجه این نکته که آیا مشتری در همین مدت، از کالاها و خدمات شرکتهایمشابه و رقیب هم استفاده کرده است یا خیراز ضروریات این اصل بازاریابیاست. از نتایج مهم داشتن برنامه و چشمانداز بلند مدت، شناختن تمایلاتجدید مشتریان برای کسب کالا یا خدمت بهتر و تازهتر است که در صورت پاسخدادن سازمان به این تمایلات، وفاداری مشتری به شرکت بیشتر خواهد شد.
● مدیریت تجربهی مشتری یا CEN :
فرآیندی است که همهی تجربیات مشتری از یک محصول یا یک شرکت را زیر نظردارد و آن را به صورت استراتژیک مدیریت میکند. بدین منظور از رویکردهاییمتفاوت همچون نام و نشان تجاری، تنوع محصول، بخشبندی بازار و روابطعمومی بازایابی، شامل مدیریت روابط عمومی مشتری (CRM) و رضایتمندی مشتریاستفاده میشود.هدف نهایی CEM، غلبه بر موانع و شکاف بین حرف و عمل است کهاز طریق بازنویسی فرمولهای اصول اولیهی بازاریابی انجام میشود.
▪ در نهایت میتوان گفت که CEM بر چهار جنبه از مدیریت بازاریابی تاکید میکند:
۱) تمرکز بر تمام جنبههای مرتبط با مشتری،
۲) ترکیب موشکافی و خلاقیت
۳) توجه همزمان به برنامهریزی
۴) اجرای برنامههای داخلی و خارجی.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نویسنده:محمد سهرابی
منبع خبر: ماهنامه عصر تبلیغات و بازاریابی
۱۸ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۵۷:۳۸ بعد از ظهر