دبیرکل جوان مرتبط با دانشگاه امام صادق بورس سهام تهران در حالی بر این
مسند مهم بازار سرمایه کشور تکیه زده است که بحران سیاسی کشور را فرا
گرفته و از یک سو شاهد ظهور مجدد احساسی ها در داخل و از یک سو فشار
دموکراسی در خارج از کشور هستیم. مقالاتی در زمینه بورس بازی در ماههای
اخیر در سایت بورس نیوز به نقل از صالح آبادی منتشر شده است که در اینجا
می خواهیم به نقد آنها بپردازیم.
الف) ابعاد غیرشرعی بورس بازی
بورس بازی از نظر لغوی به معانی «تامل، تصور، حدس و گمان، پیش بینی قمار و
سفته بازی» آمده است. بورس بازی از نظر اصطلاحی به خطر انداختن كالا یا
سرمایه در مواجهه با یك عدم اطمینان است كه معمولاً تصمیم گیری در شرایط
حدس و گمان صورت می گیرد. در این اصطلاح بورس بازی نوعی فعالیت اقتصادی
است كه به هدف دستیابی به سود از طریق پیش بینی تغییرات قیمت سهام انجام
می شود. انگیزه اصلی بورس بازان كسب سود به هر طریق ممكن است. پرواضح است
كه درجه ای از بورس بازی در تمامی تصمیمات انسانی وارد می شود. در این
صورت هر تصمیم در شرایط ریسكی بورس بازی محض نبوده و شریعت اسلامی با آن
مخالف نیست.
▪ توضیح : مشخص نیست تعریف بورس بازی از نظر لغوی و اصطلاحی از کدام منبع
در اینجا ذکر شده است. تا آنجا که ما می دانیم بورس یک کلمه اروپایی بوده
و اصولا بورس در فرهنگ مردم کشور ما و سایر کشورهای مسلمان سابقه تاریخی
نداشته است. لذا بدیهی است برای تعریف مفاهیم مربوطه بایستی از مراجع
کشورهای با سابقه طولانی در زمینه بورس استفاده نمود. اینکه انگیزه اصلی
بورس باز کسب سود به هر طریق ممکن است مشخص نیست از چه پیش فرض هایی منتج
شده است. در این عبارت بورس بازها به داشتن این عقیده متهم می شوند که هدف
وسیله را توجیه می کند. اما متهم کردن بورس بازها به داشتن این اعتقاد تا
چه حد معتبر ٬ بر مبنای استدلال و یا بر مبنای نتایج آماری می باشد؟
دبیرکل بورس بر مبنای کدام تحلیل و تجربه مدعی این هستند که بورس بازها
برای رسیدن به سود به هر اقدامی دست می زنند؟ برای روشن شدن موضوع سئوال
ما اینست که آیا بورس بازها برای گرفتن سود حاضر به قتل ٬ شکنجه ٬ و سایر
اعمال غیر اخلاقی می شوند؟
صالح آبادی بعد از نوشتن مطالبی غیر علمی بلافاصله دچار تناقض گویی شده و
فازی بودن امور در جهان را که منجر به ریسکی بودن هر تصمیمی در زندگی
انسانها می شود دلیلی برای مغایر نبودن امور روزانه با شریعت می داند.
مشخص نیست که چرا ایشان حوزه این امور عادی زندگی را به سرمایه گذاری در
بازار تعمیم نداده است.
نکته جالب اینجاست که به قول ایشان در هر کاری که انسان ها انجام می دهند
نوعی عدم قطعیت در دستیابی به هدف مورد نظر وجود دارد. این مساله ناشی از
اینجاست که انسانها نمی توانند بر تمام امور دنیا نظارت و کنترل داشته و
از آنها اطلاع داشته باشند به همین دلیل هر آن ممکن است یکی از عوامل تمام
پیش بینی های هر انسانی را تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان مثال شما هنگامی
که می خواهید از خیابان عبور نمایید با توجه به تجربه و علمی که دارید پیش
بینی می کنید که به سلامت به سمت دیگر خیابان خواهید رسید و به همین دلیل
ریسک کرده و اقدام به عبور می کنید. شما بر مبنای تجربه و علم عمل می کنید
اما ممکن است ناگهان عواملی مانند حرکت یک موتور سیکلت در خلاف جهت یا لیز
خوردن روی خیابان نقش زمین شده و جان خود را از دست بدهید. به همین ترتیب
در تمامی امور زندگی نوعی عدم قطعیت وجود دارد.
● بررسی ماهیت بورس بازی
بورس باز دارایی را بدون قصد نگهداری با پذیرش ریسك خریداری كرده و به
دنبال كسب سود از مابه التفاوت قیمت در كوتاه ترین زمان ممكن است.
▪ توضیح : معمولا اکثر قریب به اتفاق مردم در جهان قصد نگهداری دارایی خود
را تا ابد ندارند. در بسیاری موارد برای فروش دارایی خود از قبل زمان
مشخصی را تعیین میکنند اما در مواقعی نیز بر مبنای مقتضای زمان اقدام به
فروش دارایی می کنند. کسب سود از مابه التفاوت قیمت امری طبیعی ٬ عادی و
مرسوم در تمام تاریخ و در همه این کره خاکی بوده است. به عنوان مثال یکی
از دلایل مهم سازمان بورس در سالهای گذشته برای تاسیس تالارهای منطقه ای
استفاده از تغییر قیمت ساختمان های مربوطه برای کسب سود بوده است. همچنین
از قدیم الایام تجارت یک روش کسب درآمد به صورت کاملا قانونی و شرعی بوده
است. اینکه صالح آبادی بر کوتاه بودن مدت زمان سرمایه گذاری تاکید می کند
به هیچ وجه نمی تواند توجیهی برای قبیح بودن فعالیت اقتصادی باشد. اول
اینکه زمان یک امر نسبی است و زمانی که برای صالح آبادی کوتاه است ممکن
است برای دیگران خیلی هم طولانی باشد. به عنوان مثال شاید ایشان نمی دانند
که اگر در بورس سهام تهران کوتاه ترین زمان برای یک خرید و فروش دو روز می
باشد در بازارهای مالی جهان این زمان به مرز ثانیه ها رسیده است. دوم
اینکه هر کسی که عقل سلیمی داشته و بخواهد عاقلانه عمل نماید طبیعی است که
تلاش نماید سود خود را در مدت کمتری کسب نموده و سرمایه خود را در سایر
معاملات سرمایه گذاری نماید. این تلاش جهت کاهش ریسک ناشی از روی دادن
اتفاقاتی بر خلاف انتظار و نیز خرید زمان برای استفاده از سایر فرصت ها می
باشد. پس تا اینجا بورس باز مورد نظر صالح آبادی یک انسان منطقی و عاقل می
باشد که برای امرار معاش و پس انداز اقدام به بهینه کردن معاملات خود می
کند.
براساس پذیرش درجه و نوع ریسك و قصد خرید سهام و اعمالی كه جهت كسب سود
انجام می دهند می توان میان بورس بازی اعتراض آمیز و غیر اعتراض آمیز
تمییز قائل شد. در این مقاله منظور از بورس بازی اعتراض آمیز نوعی از بورس
بازی است كه با شریعت اسلامی سازگار نیست و بورس بازی غیراعتراض آمیز آن
نوع از بورس بازی است كه با شریعت اسلامی مطابقت دارد. سرمایه گذاران در
بازار سهام را می توان به دو گروه بزرگ تقسیم نمود. دسته اول سرمایه
گذارانی هستند كه بعد از بررسی دقیق توانایی مالی شركت ها براساس اطلاعات
قابل اعتماد درخصوص فاكتورهای اساسی شامل دارایی ها و عملكرد شركت سرمایه
گذاری می كنند. این نوع سرمایه گذاری را بورس بازی منطقی و عقلایی می
نامند كه در مجموع برای رشد اقتصادی كشور مفید است. در ادبیات مالی این
دسته از معامله گران را در بازار سهام سرمایه گذاران می گویند و ما نیز
این نوع فعالیت را سرمایه گذاری می نامیم. دسته دوم كسانی هستند كه درصدد
كسب سود سریع و آسان و بدون زحمت هستند به واسطه این شیوه رفتار، بعضی
مواقع سود می برند بعضی وقت ها نیز متحمل زیان می شوند. این دسته
(ساموئلسون نام این گروه را ناظرین روزبه روز و ساعت به ساعت بازار سهام
می نامد) می فروشند و می خرند و یا بر عكس و در این فرآیند خرید و فروش كه
باعث حركت بازار می شود هیچ گونه مطالعه یا تحلیلی درخصوص سهام شركتی كه
سهام آن را خرید و فروش می كنند انجام نمی دهند. حداكثر كاری كه این افراد
انجام می دهند بررسی و مطالعه روند تغییر قیمت ها و تمایل بازار است. بعضی
مواقع نیز پایه و اساس تصمیم گیری آنها جهت خرید و فروش سهام شایعات
فراگیر بازار است كه این دسته در مقایسه با سرمایه گذاری، بورس بازی
كوركورانه نامیده می شود. واقعیت بازار سهام مدرن این است كه میزان بورس
بازی كوركورانه بیشتر از بورس بازی منطقی است و این نوع بورس بازی در
بازار مسلط است. بعضی وقت ها در معاملات پیچیده تر قضاوت بورس بازانه تحت
تاثیر شانس كه نوع خاص از قماربازی است قرار دارد. از نظر(Cobbett) توصیف
این نوع بورس بازی به قمار بازی تجاری منطقی است (Simpson). البته این امر
به موفقیت روی اعداد مطلق و تكرار معاملات بستگی دارد. بنابراین بورس
بازان سهام خود را برای كوتاه ترین زمان ممكن نگهداری می نمایند. هرچه
تعداد معاملات بیشتر باشد فرصت بیشتری برای كسب سود فراهم می شود به شرط
اینكه بورس بازی براساس روند تغییر قیمت و به صورت دقیق انجام شود. اگرچه
ممكن است نوسان قیمت خیلی كم باشد اما تكرار فرآیند خرید و فروش عامل اصلی
كسب منفعت برای بورس بازان است. خرید فوری و به موقع سهم در زمانی كه قیمت
ها پائین هستند و فروش سریع هنگامی كه قیمت ها در حال نزول هستند و تكرار
این فرآیند برای همیشه رمز موفقیت بورس بازان است.
▪ توضیح : مشخص نیست صالح آبادی طبقه بندی اعتراض آمیز و غیر اعتراض آمیز
را از کجا پیدا کرده یا اختراع کرده اند. . در دسته بندی که ایشان عنوان
کرده اند کسانی که بورس بازی غیر اعتراض آمیز می کنند به دقت شرکت ها و
توان آنها را بررسی کرده و بر مبنای آن اقدام به خرید و فروش می کنند.
مشخص نیست که چرا صالح آبادی در اینجا از عدم اطمینانی که در ابتدای مقاله
گفته ٬ سخنی به میان نیاورده است. آیا به نظر ایشان کسانی که فعالیت شرکت
ها را به طور دقیق بررسی می کنند هیچ امکان اشتباهی ندارند؟ مانند اینست
که بگوییم شما همیشه به سلامت از خیابان عبور خواهید کرد! کارشناسان و
تحلیلگران بازارهای مالی به هر میزان که تحلیل و بررسی انجام دهند باز هم
امکان اشتباه یا وقوع اتفاقات غیر قابل پیش بینی وجود دارد. هیچ تحلیل و
پیش بینی در هیچ زمینه ای خالی از اشتباه نبوده و در همه پیش بینی ها نوعی
عدم قطعیت وجود دارد. زیان های هنگفت کسانی که در سالهای اخیر اینگونه در
بازار بورس تهران تحلیل می کردند به وضوح نشان دهنده شکننده بودن این نوع
بررسی مانند سایر تحلیل ها می باشد. این در حالی است که اصولا در بازار
عصر حجری مانند بورس سهام تهران اطلاعات قابل اطمینان و شفافی وجود ندارد
که بخواهیم در مورد نتایج تحلیل این اطلاعات غلط به مباحثه بنشینیم.
در مورد گروه دوم که صالح آبادی معتقد به غیر شرعی بودن فعالیت آنهاست
بایستی گفت مشخص نیست چه مرز عینی ملموسی آنها را از گروه اول - که از نظر
صالح آبادی احمدی نژادی فعالیت شرعی دارند - متمایز می نماید. به همان
ترتیب که در گروه اول بسیارند کسانی که به دلایلی مانند پی بردن به اشتباه
یا تغییر شرایط اقدام به فروش سریع می کنند ٬ در گروه دوم نیز کسانی هستند
که به دلیل مناسب بودن شرایط برای نگه داشتن معامله بلند مدتی فکر کنند.
ایشان در حالی بورس بازارن اعتراض آمیز را به کوتاه مدتی بودن محکوم می
کند که ما شاهد پوزیشن های چندین ماهه آنها هستیم که در اشل های ماهانه
فعالیت می کنند.
اصلا نکته جالبی که در اینجا وجود دارد دعوای همیشگی تحلیلگران تکنیکال و
فاندامنتال است. صالح آبادی که ظاهرا پیرو مکتب فاندامنتالی هاست برای
محکوم کردن روش تکنیکال این بار از مقدسات هزینه می کند. در اینجا نمی
خواهیم به دعوای طرفداران تکنیکال و فاندامنتال بپردازیم اما اظهارات
دبیرکل آنقدر غیر علمی است که با توجه به مدیریت سازمان ناچار به بررسی آن
هستیم.صالح آبادی نمی داند که روش تکنیکال یک روش علمی و تجربی است که در
کشورهای مختلف در حال گسترش بوده و هر روز طرفداران بیشتری پیدا میکند.
کسانی که با روش تکنیکال مبارزه می کنند افراد سنتی بازار هستند. آنهایی
هستند که کورکورانه فکر می کنند از گزارش ها و اطلاعیه غلط شرکت ها می
توان شرکت های و فعالیت آنها را تحلیل نمود. آنهایی هستند که از یک سال
قبل تا کنون فریاد آنها در مورد به کف رسیدن قیمت سهام در بازار گوش همه
را کر و بسیاری سهامداران خرد را به خاک سیاه نشاند. این در حالی است که
تحلیلگران تکنیکال بودند که در یک سال گذشته همواره روند منفی سهم ها را
پیش بینی می کردند. صالح آبادی نمی داند که برای ورود به هر بازار و
تجارتی به توصیه امام علی بایستی علم آنرا بدست آورد و در بازاری که عرضه
و تقاضای سهام مختلف نمودارهای قیمت سهام را شکل می دهد بایستی علم
نمودارها را فرا گرفت. البته با توجه به اینکه ممکن است همه افراد درگیر
در بازار هوش کافی ریاضی برای درک اصول نمودارها نداشته باشند ممکن است
این روش را تخریب و آنرا خلاف شرع و قانون می دانند. افرادی که به جای
افزایش سطح دانایی و علم خود برای یادگیری بازی بازار اقدام به محکوم کردن
علم می کنند. مشکل بزرگ در شرایط فعلی اینست که صالح آبادی در مسندی قرار
گرفته است که ممکن است با تغییر دادن قوانین اصلی بازار سعی کند عرصه را
بر تحلیلگران تکنیکال تنگ کرده و به خیال خود بازار را سالم نماید.
اگر قانونی برای راهنمایی درخصوص این نوع شیوه تجارت وجود داشته باشد
قوانین آن بسیار كم و محدود است، كه به شرایط زمانی، موقعیت مربوطه، خلق و
خوی شخص، دقت بورس بازان، چگونگی برداشت ایشان از روند بازار بستگی دارد.
اصل كلی بورس بازان می گوید: بیایید سود ببریم و حتی الامكان در فاصله
زمانی كوتاه هم این سود را ببریم هرچند كه سود حاصله سود زیادی نباشد اما
بهتر از كسب یك بار سود زیاد بعد از گذشت زمانی طولانی است. در مجموع هدف
ایشان كسب سود كم ولی سریع (در فواصل زمانی كوتاه) است. بنابراین بورس
بازان می بایستی به صورت فعال و پیوسته مشغول خرید و فروش سهام باشند.
بورس بازان هر آنچه كه دارند را می فروشند، اما علاوه بر آن گواهی سهام
دیگران را نیز قرض می گیرند تا به سود حاصل از پیش بینی تغییر قیمت سهام
جامه عمل بپوشانند. این كار نه تنها در هنگام بالا رفتن قیمت سهام بلكه در
هنگام سقوط قیمت ها در اصلاح بازار در هنگامی كه بازار روند نزولی دارد
نیز انجام می گیرد. شایان ذكر است از آنجا كه سود بورس بازان از تفاوت
قیمت زمان خرید و زمان فروش به دست می آید آنها به سود تقسیم شده شركت
(سود تجاری كه توسط شركت فروشنده سهام پرداخت می شود) توجهی نمی كنند تا
وقتی كه قیمت سهام تغییر كند و این قیمت برای بورس بازی مورد داشته باشد
آنها به سرعت اقدام به فروش سهام می كنند. هدف اصلی این نوع بورس بازی به
دست آوردن سود حاصل از نوسانات قیمت بدون هیچ گونه قصد سرمایه گذاری است.
این سود كه از این طریق كسب می شود سود سرمایه (Capital Gain) نامیده می
شود كه با سودی كه مقصود سرمایه گذار واقعی بوده و سود تجاری یا همان سود
تقسیم شده (Business Gain) نامیده می شود متفاوت است. هدف از مشاركت بورس
بازان در بازار سرمایه پویا كردن بیشتر بازار و افزایش قدرت نقد شوندگی
سهام است. بنابراین گفته می شود كه بورس بازان تنها و تنها در پی كسب سود
حاصل از نوسان قیمت ها، خرید و فروش چیزهایی كه نه می توانند آنها را مصرف
كنند و نه می توانند در تجارت خود از آن استفاده كنند و برای انجام آن هیچ
كاری انجام نداده اند و هیچ ارزشی به آن نیفزود ه اند هستند.
▪توضیح : در اینجا نیز دبیرکل دست به تحلیل زده واز چند کلمه انگلیسی نیز
استفاده می کند تا ارادت خود را به کتاب های ترجمه شده نشان دهد. هیچ دلیل
منطقی نمی تواند برای محکوم کردن گروه دوم ارائه نماید و دوباره دچار
تناقض می شود. در حالی که به شدت با بورس بازان کوتاه مدتی مخالفت می کند
حضور آنها را در بازار موجب پویا شدن بازار و افزایش قدرت نقد شوندگی می
داند.
● بورس بازی و بحران های مالی
نقش بورس بازی در تاریخ بحران های مالی و ركود بازار مورد قبول همگان است
و می توان سابقه آن را در اوایل قرن هفدهم جست وجو كرد. كیندلبرگر
(Kindleberger) مطالعات وسیعی درخصوص تاریخ بحران های مالی و ارتباط این
بحران ها با فعالیت بورس بازی انجام داده است. هر چند كه عوامل عدیده ای
باعث بروز این گونه بحران ها می شوند اما بدون شك بورس بازی جزء یكی از
مهم ترین آنها است.
▪ توضیح : صالح آبادی به دلیل ناآگاهی از تحلیل تکنیکال نمی داند که علت
بحران های مالی را در کجا ریشه یابی کند. نمی داند که بحران های مالی که
به وجود آمده اند دلایل روانشناسی و جامعه شناسی داشته و بیش از اینکه
دلیل تکنیکالی داشته باشد دلایل فاندامنتالی دارد. به عنوان مثال افزایش
شدید قیمت سهام در سال ۸۲ در بورس سهام تهران نه به دلیل بورس بازی تحلیل
گران تکنیکالی بلکه به دلیل ارائه اطلاعات غلط از سوی شرکت ها بود. نکته
بسیار مهم در مورد حبابها و بحران های بازارها مالی اینست که تحلیل گران
تکنیکال تابع بازار هستند و تعصب در زمینه جهت حرکت بازار ندارند به همین
دلیل آنها نمی توانند تاثیر بنیادی روی تشکیل بحران داشته باشند بلکه این
تحلیل گران فاندامنتال و شرکت های بورسی هستند که به دلیل دادن اطلاعات
غلط به بازار بحران های مالی را ایجاد می کنند.
● شقوق مختلف بورس بازی
با توجه به بیان ماهیت بورس بازی و تجربه بحران های مالی بازارهای سهام، بورس بازی در برگیرنده شقوق عمده زیر است:
۱) تصمیم گیری در انجام معاملات پر ریسك است.
۲) سرمایه گذاری برای مدت بسیار كوتاه است. آنان به دنبال كسب سود آنی و سریع هستند.
۳) اتخاذ تصمیم براساس شایعات صورت می گیرد. (البته به این معنی نیست كه
اینان تحلیل نمی كنند بلكه در بعضی مواقع تحلیل های چارتیستی دقیقی انجام
می دهند ولی یكی از شقوق بورس بازی تصمیم گیری براساس شایعات است).
۴) بورس بازان قصد نگهداری دارایی را ندارند بلكه به قصد كسب سود از مابه التفاوت قیمت خرید و فروش هستند.
۵) تصمیم گیری در شرایط جهل است و نسبت به اوراق خریداری شده جهل وجود دارد.
۶) سرمایه گذاری مبتنی بر بخت و شانس صورت می گیرد.
۷) تحلیل بورس بازان روی روان سرمایه گذاران است و پیش بینی آنان مبتنی بر
تكرار روند گذشته قیمت های سهام است. تصمیمات بورس بازی پشتوانه و بنیاد
محكمی ندارد. هدف اصلی بورس بازان كسب سود آنی و سریع در مدت زمانی كوتاه
است.
بنابراین برخی از بورس بازان جهت دستیابی به اهداف، اعمال ناپسندی را انجام می دهند كه دارای شقوق زیر است:
۱) بورس بازان با دستكاری قیمت ها از طریق مكانیسم عرضه و تقاضا، قیمت
سهام را به سمت قیمت غیر حقیقی و غیر واقعی سوق می دهند كه به دستكاری
قیمت ها در بازار (manipulation) معروف است.
۲) تبانی و اشاعه اخبار و اطلاعات كذب جهت افزایش و یا كاهش مصنوعی قیمت سهام در بازار انجام می دهند.
۳) معاملات صوری در بازار جهت رسیدن به منافع خود انجام می دهند. آنان قیمت ها را در بازار بی ثبات و نامطمئن می سازند.
۴) معاملات مبتنی بر اطلاعات داخلی كه در اختیار همگان قرار نگرفته است
صورت می گیرد. در صورتی كه آن اطلاعات داخلی در اختیار همگان قرار گیرد
مطمئناً و با یقین قیمت سهام تغییر قابل ملاحظه ای می یابد. در این صورت
در یك رقابت ناعادلانه فردی درآمد كسب می كند. بورس بازی ممكن است همه
شقوق فوق را در بر گیرد و ممكن است برخی از موارد را شامل نشود.
▪ توضیح : اکثر مطالبی که در بالا ذکر شده است شامل تمام گروههای بازار
بوده و منحصر به بورس بازارن نیست. اصولا مرز مشخصی هم نمی توان بین بورس
بازارن و غیره در نظر گرفت. مشکلاتی که در بازار وجود دارد ساخته و
پرداخته گروه خاصی نیست بلکه اکثر گروهها سعی می کنند سود خود را بیشتر
کرده و زمان رسیدن به سود را کاهش دهند. توجه به شایعات یا انتشار آن از
سوی اکثر گروهها صورت می گیرد. در مورد سایر مطالب هم که در بالا توضیح
داده ایم.
● بررسی بورس بازی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی
▪ بورس بازی از دیدگاه شهید مطهری
وی دو عامل را تواماً منشاء ارزش می دانند: ارزش هر شیء ناشی از اثری است
كه بر آن شیء مترتب است؛ ندرت و تحت انحصار بودن شیء. ایشان تساوی ارزش را
با كار مردود دانسته اند. به نظر استاد كار علت و ایجاد كننده ارزش است نه
این كه مساوی با ارزش است. ارزش هر شیء ناشی از اثری است كه در آینده بر
آن شیء مترتب می شود نه علتی كه آن را ایجاد كرده است خواه آن علت كار
باشد و خواه چیز دیگر. البته اثر داشتن به تنهایی علت ارزش نیست، ندرت و
تحت انحصار بودن نیز در ارزش موثر است. در این میان كار هم یكی از علل
ایجاد ارزش است نه علت منحصره. بنابراین اصل ارزش ناشی از مفید بودن است
كه مبدأ و منشاء تقاضا است به علاوه ندرت وجود و كمیابی. استاد مطهری با
انتساب نوسانات ارزش و یا قیمت به عرضه و تقاضا می گوید ارزش و قیمت و
مالكیت و بها یا هر چه دیگر اسم بگذاریم، نوساناتی پیدا می كنند و مسلماً
این نوسانات مربوط به مفید بودن نیست. درجه مفید بودن نوسان پیدا نمی كند.
عرضه و تقاضا در مفید بودن تاثیری ندارد ولی در ارزش و قیمت اثر دارد.
بنابراین براساس نظریه استاد مطهری قیمت نماینده ارزش است و آن هم براساس
عرضه و تقاضا تعیین می شود. در بازارهای مالی عرضه و تقاضا هر لحظه تغییر
كرده و براساس آن قیمت در بازار نوسان می كند بنابراین با نظر به دیدگاه
استاد انجام معاملات سهام در بازارهای بورس و سود بردن از نوسانات قیمت با
توجه به اینكه عرضه و تقاضا تعیین كننده ارزش است مانعی ندارد و چنین سودی
مشروع است. بنابراین اگر فردی سهامی را خریداری نموده و سپس افزایش قیمت
سهام صورت گیرد و سپس وی اقدام به فروش نماید سودی كسب كرده است هر چند
زمان نگهداری سهام كوتاه باشد سود حاصل از این معامله صحیح است زیرا
افزایش قیمت سهام تحت مالكیت وی تحقق یافته است و مالك اصلی مال و افزایش
آن است. بر این اساس خرید و فروش سهام به منظور كسب درآمد از تغییرات قیمت
سهام و استفاده از فرصت های موجود در بازار مالی اسلامی جایز است گرچه
ملزم تولید خدمت نیز نباشد.
▪ توضیح : صالح آبادی دوباره دچار تناقض گویی شده و با ذکر نظر استاد
مطهری در مورد بورس بازی تمام آنچه را که در مقاله خود رشته است پنبه می
کند. این در حالی است که اصولا بازارهای مالی بازارهایی نیستند که برای
توجیه یا محکومیت آنها از نظر شخص خاصی استفاده کنیم. افرادی مانند استاد
مطهری یا سایرین و هر کدام از مراجع عظام تقلید که مورد احترام خاص
مسلمانان نیز هستند نظر و فتوای خود را می دهند و صرفا مقلدین آنها مقید
به اطاعت هستند. دولت در جایگاهی است که بایستی خود را با سهل ترین نظرها
تطبیق دهد تا تمام اقشار جامعه بتوانند بر مبنای نظر خود اقدام به فعالیت
اقتصادی سالم نمایند. دولتی که فاینانس را که شامل نرخ ربوی می شود برای
مصلحت جامعه مجاز می کند و سالانه میلیاردها دلار از این طریق تامین مالی
می شود بایستی در سایر زمینه ها نیز مصلحت جامعه را در نظر گرفته و طبق
اصول جهانی حرکت نماید. به عنوان مثال دیگری در این زمینه می توان به
فتوای تاریخی امام خمینی در مورد شطرنج اشاره نمود. در حالی که برخی از
دیگر مراجع تقلید هنوز بازی شطرنج را حرام می دانستند اما دولت جمهوری
اسلامی برای حفظ مصالح کشور با اتکا به نظر سهل تر بازی شطرنج را در کشور
آزاد کرد.
● قابلیت داد و ستد در بازار در مقابل پایداری
وضع قوانین سخت تر و محدودكننده تر و حذف ابزارهای مالی مورد علاقه سفته
بازان كه از خصوصیات این مدل است این سئوال را در ذهن ایجاد می كند كه آیا
مدل جایگزین می تواند به اندازه بازار مرسوم سهام جذاب و پررونق باشد؟ شكی
نیست كه مدل جدید از جذابیت كمتری نسبت به مدل مرسوم در بازار برخوردار
است اما كم بودن جذابیت مدل جدید برای بورس بازان است چرا كه در واقع
براساس مدل جدید دقیقاً فعالیت بورس بازان محدود شده یا كلاً حذف شده است.
به نظر می رسد كه فعالیت مدل جایگزین كمتر از بازار مرسوم سهام باشد اما
آیا این بازار براساس مدل جدید برای سرمایه گذاران واقعی به اندازه كافی
جذاب و فعال است؟ آیا ممكن است مدل جایگزین نتواند عملكردهای كلیدی یك
بازار سهام را كه در حقیقت محل داد و ستد و نقد كردن سهام است انجام دهد.▪
توضیح : از اینجا به بعد علی صالح آبادی دبیرکل جوان بورس تهران تلاش می
کند پایداری و ثبات بازار را به نحوی در مقابل قابلیت داد و ستد و روان
بودن معاملات قرار دهد. البته مانند روال گذشته مقاله هیچ تعریف مشخصی از
پایداری ارائه نمی کند تا خواننده بداند پایداری چیست ٬ راههای رسیدن به
پایداری چیست و اصولا آیا پایداری را می توان در بازارهای مالی تعریف
نمود. ایشان با تاکید بر اینکه با حذف برخی از ابزارهای پیچیده مالی امکان
سفته بازی در بازار سهام کاهش یافته و به کاهش فعالیت بازار منجر خواهد
شد. با سخنان کلی سعی می کند صرفا به محکوم کردن بازارهای مالی فعلی و
بورس بازان بپردازد و آنها را به نحوی انگل بازار تلقی نماید که به هر
نحوی باید از بازار اخراج شوند. به نظر می رسد پیچیدگی ابزارهای مالی جدید
که بیشتر با افکار و نرم افزارهای ریاضیات قابل تحلیل هستند دبیرکل را
کلافه کرده و ترجیح می دهد برای اینکه موقعیت خود و همفکران خود از مسائل
مدرن جهان را حفظ نماید از حضور هر گونه موارد پیچیده و مدرن در بازار
جلوگیری نماید. او با این روش یک فرد سنتی است که در مقابل مدرنیته مقاومت
می کند. به همین ترتیب فعالیت شدید بازارهای مالی و سرعت آنها نیز ایشان
را کلافه کرده و سعی می کند بازار با سرعت پردازش شخصی خود و همفکرانش
باشد نه سریع تر از آن. در ادامه بدون اینکه تعریف مشخصی از سرمایه گذاران
واقعی ارائه نماید سیستم جدید را تامین کننده خواسته آنها می داند.
دو دلیل برای تبدیل به نقد كردن سهام وجود دارد: ۱- نیاز فوری به پول ۲-
انصراف از سرمایه گذاری در یك شركت به منظور سرمایه گذاری وجه آن سهام در
سهام شركتی دیگر و یا كلاً ترك بازار. نیاز فوری به پول نقد (همانگونه كه
فوقاً اشاره شد) را می توان از طریق صندوق های مختلفی كه ویژه این كار
ایجاد شده مرتفع ساخت. این مسئله به اطمینان از استمرار و عملكرد باثبات
شركت خصوصاً زمانی كه سهامدار شركت مالك تعداد زیادی از سهام آن شركت بوده
و نفوذ زیادی در فعالیت آن شركت دارد، با حمایت از ثبات و پایداری شركت
ها، مدل جایگزین در حقیقت به ثبات و پایداری كل بازار كمك می كند. مسئله
مربوط به نقد كردن سهام به منظور سرمایه گذاری در سهام شركتی دیگر و یا
كلاً انصراف از شركت در بازار در مدل جدید و جایگزین در نظر گرفته شده
است.
▪ توضیح : صالح آبادی در این قسمت موضع قیم مابانه خود را شفاف تر کرده و
سعی می کند مانند پدری که پول توجیبی به فرزندانش می دهد سرمایه بازیگران
بازار را در اختیار ناظر بازار قرار دهد و در صورتی که سرمایه گذار نیاز
به پول داشت آنرا مانند صدقه به او بدهد. در حالی که مانند سایر مفاهیم
تخیلی که در این دو مقاله آمده است هیچ گونه تعریف مشخص از صندوق پولی
مورد نظر ارائه نشده است ٬ سعی می کند افکار قیم مابانه و تا حدی اشتراکی
خود را در این زمینه بر بازار حاکم نماید. ایشان حتی در تقسیم بندی ساده
خود برای دلایل نقد کردن سهام دچار مشکل شده و این دو دلیل را با یکدیگر
مخلوط می کند. در سیستمی که ایشان طراحی می کنند مفهومی به نام نیاز فوری
آمده است و مانند سایر مفاهیم ایشان به هیچ وجه نمی توان تعریف مشخصی در
مورد آن ارائه نمود و فوری بودن امور برای هر کسی منحصر به فرد بوده و
دیگران نمی توانند فوری بودن نیاز او را تعیین نمایند.
به عنوان مثال در حالی که برای یک فرد خرید خانه می تواند نیاز فوری باشد
برای دیگری ادامه تحصیل و برای یک نفر سرمایه گذاری در زمینه های دیگر می
تواند فوری باشد. به عبارت دقیق تر همانگونه که در شرع مقدس اسلام نیز به
وضوح مشاهده می شود هر فردی در جامعه بر دارایی خود تملک داشته و صاحب آن
به حساب می آید و هیچ کسی حق ندارد نحوه خرج کردن و سرمایه گذاری آنرا تحت
تاثیر قرار دهد. این در حالی است که صالح آبادی به وضوح در مدل خود سعی
خواهد نمود اختیار را از صاحبان سرمایه گرفته و سرمایه آنها را تحت اختیار
ناظرین بازار قرار دهد و به تشخیص آنها یا اطرافیان وابسته به آنها در
صورتی که دوست داشته باشند سرمایه سرمایه گذار را به آنها بدهند.
این افکار ٬ افکاری بسته و خارج از هر نوع چارچوب اقتصاد آزاد می باشد.
بدون شک صالح آبادی بهتر از دیگران می داند که ایجاد صندوق و در واقع قرار
دادن واسطه بین سرمایه گذار و پول خود او همیشه موجب ایجاد فساد و رانت
خواهد شد. در ادامه صالح آبادی به دلیل ترسی که از سقوط قیمت سهام شرکت ها
ناشی از خروج سهامداران عمده از سهم ها دارد مدل جایگزین را پیشنهاد می
کند اما به هیچ وجه نمی گوید مدل جایگزین چگونه می خواهد مانع از سقوط
قیمت این سهم ها گردد. نکته جالب اینجاست که دبیرکل کم تجربه بورس ظاهرا
نمی داند که یک فرد حقیقی یا حقوقی که در بازار قصد فروش سهام قابل توجه
خود در یک شرکت را دارد بدون شک به فکر منافع خود بوده و نهایت سعی خود را
خواهد نمود تا قیمت ها هنگام عرضه سهم سقوط نکند. به نظر می رسد ایشان
بازیگران بازار را عده ای ناآگاه تصور می کند که هیچ گونه علم وتجربه ای
نداشته و بایستی یک رابین هود بیاید و آنها را از فلاکت نجات دهد.
ایشان در حالی تقسیم بندی فوق را برای نقد کردن سهام مطرح می کند که هیچ
اشاره ای به علل واقعی فروش سهام نمی کند. اتفاقا دلیل اصلی فروش سهام یا
خرید آنها در مسائل مربوط به بازار و شرکت ها نهفته بوده است. به عبارتی
عدم وجود جذابیت در یک شرکتی باعث فروش سهام آن از سوی سرمایه گذاران می
شود. در صورتی که با یک شرکت سودآور و آینده دار روبرو باشیم سرمایه گذار
به دلیل اینکه فردی عاقل بوده و به دنبال منافع شخصی خود است به هر نحو
ممکن سعی می کند از فروش سهام خودداری نماید. در حالت کلی یک انسان عاقل
زمانی یک دارایی خود را فروخته و پول آنرا در جای دیگر هزینه یا سرمایه
گذاری می کند که احساس کند زمینه دوم برای او مفید تر و سودآورتر می باشد.
یعنی یک مقایسه ای انجام می دهد بین دو امکان سرمایه گذاری و زمینه ای که
جذاب تر باشد آنر انتخاب می کند.
حتی در مورد نیازهای فوری به پول نقد که صالح آبادی آنرا مطرح می کند در
بدترین حالت می توانیم به نیاز انسان به مواد غذایی اشاره نمود. زمانی که
یک سرمایه گذار برای تهیه غذا سهام خود را می فروشد احساس می کند هزینه
کردن در زمینه تهیه غذا برای او سوداور تر از داشتن سهام است چرا که
نخوردن غذا باعث فوت او خواهد شد. به عنوان مثال دیگر زمانی که فردی برای
تامین هزینه تحصیل خود یا فرزند خود اقدام به فروش سهام می کند احساس می
کند که هزینه کردن در زمینه تحصیل به دلیل سود و فایده ای که در آینده از
آن خواهد برد بهتر از سرمایه گذاری در یک سهم خاص می باشد. به همین ترتیب
هنگامی که به عنوان مثال برای انجام یک فعالیت شغلی شخصی یا مشارکت در یک
شرکتی خارج از بورس اقدام به فروش سهام در بازار سهام می کند احساس می کند
که در خارج از بازار سهام سود بیشتری در انتظار او می باشد.
به عبارتی انسانها همواره در حال مقایسه فرصت هایی هستند که در برابر آنها
قرار دارد و تقسیم بندی نیاز انسان ها به فوری و غیر فوری هیچ گونه مبنای
علمی و تحلیلی ندارد. علاوه بر آن هیچ شخصی نمی تواند فوری بودن امری را
برای دیگری تشخیص دهد. صالح آبادی ظاهرا اقتصاد آزاد و معاملات سهل در
بازار بورس را بر نمی تابد و می خواهد با در اختیار گرفتن سرمایه سرمایه
گذاران عقاید و نظرات و سلایق شخصی خود و همفکران خود را بر بازار و
بازیگران تحمیل نماید. به عبارتی او می خواهد این بازار را تقسیم به خودی
و غیر خودی کرده و افرادی را که به زعم او غیر خودی هستند از بازار اخراج
نماید تا سود مجموعه در اختیار همفکرانش قرار گیرد.
در اسلام سرمایه شركت ها بیشتر متكی به حقوق صاحبان سهام است تا وام های
استقراضی آنها. بنابراین وجود سرمایه گذاران بالقوه ای كه تمایل دارند
وجوه مازاد خود را در بازار سهام سرمایه گذاری نمایند، در مدل جایگزین
بیشتر از سیستم سنتی احساس می شود. به عبارت دیگر اگر كسی بخواهد سهامش را
بفروشد و تبدیل به پول نقد كند پیدا كردن خریدار نسبتاً راحت تر خواهد
بود. سهام تازه انتشار یافته به ندرت پاسخگوی نیاز سرمایه گذاران بالقوه
این بازار خواهد بود و بسیاری از آنها نمی توانند این سهام را خریداری
كنند چرا كه مجوز خرید سهام در بازار اولیه را ندارند. مكان جایگزین برای
خرید سهام توسط این افراد بازار ثانویه است.
▪ توضیح : در اظهارات عجیب دیگری صالح آبادی سخنی در مورد شرکت ها از نظر
اسلام بیان می کند که واقعا استثنائی است. احتمالا ایشان نمی دانند پدیده
ای به نام شرکت در اوایل اسلام وجود نداشته است و اصولا حتی شرکت های
سهامی آن هم از نوع عام آن در دهه های اخیر به وجود آمده اند. مشخص نیست
ایشان طبق کدام فتوا و نظر رسمی مراجع مذهبی می گوید سرمایه شرکت ها بیشتر
متکی به حقوق صاحبان سهام است تا وام های استقراضی! به هر حال یا ایشان
گرفتن وام استقراضی را مخالف مکتب اسلام می داند یا نمی داند اگر مخالف
مکتب اسلام است که باید آنرا به طور کلی رد نماید اما در صورتی که گرفتن
وام استقراضی مخالف تعالیم اسلامی نیست مخدوش کردن چهره آن عاقلانه و
منطقی نخواهد بود.
صالح آبادی با استدلالی که خود استدلال زیر سئوال است این مساله را نتیجه
گیری می کند که چون ما یک کشور اسلامی هستیم و در اسلام سرمایه اولیه شرکت
مقبول تر از وام گرفتن شرکت هاست لذا مسلمانان به جای اینکه به شرکت ها
وام بدهند تا آنها فعالیت نمایند سعی می کنند در افزایش سرمایه اولیه شرکت
ها سهیم باشند. اینجا ایشان فراموش می کند که معاملات در بازارهای سهام که
یک بازار ثاویه است روی سهام شرکت انجام می شود و لزوما به معنای شرکت در
افزایش سرمایه شرکت ها نیست. به عبارتی هنگامی که شرکت ها افزایش سرمایه
می دهند امکان مشارکتی که صالح آبادی می گوید به وجود خواهد آمد و در غیر
این صورت معاملات در بازار ثانویه هیچ تاثیر تعیین کننده ای بر خود شرکت
نخواهد داشت.
در واقع ایشان با بیان اینکه افرادی که دید اسلامی به شرکت ها دارند
مشارکت بیشتری در بازار می کنند می خواهد مشکل نقدشوندگی سهام را که به
دلیل حذف جذابیت های بازار مدرن فعلی به وجود خواهد آمد حل نماید. اما
مساله اینجاست که هم اکنون نیز امکان مشارکت همه اقشار جامعه در بازارهای
سهام بوده و مسلمانان نیز حضور در این بازار و بهره بردن از منافع آنرا
شرعی می دانند. لذا در سیستم جایگزین صالح آبادی هیچ تفاوت عمده ای در این
زمینه به وجود نخواهد آمد. ایشان در ادامه به نداشتن مجوز برای خرید سهام
در بازار اولیه اشاره می کند که نمی تواند راهکاری برای حمایت از سیستم
جایگزین باشد. همه می دانیم که در سیستم های مدرن فعلی نیز بازار ثانویه
مکان خرید و فروش سهام است و این مساله تازه ای نیست که بخواهیم آنرا به
سیستم صالح آبادی نسبت دهیم.
طبیعتاً برای اینكه هر مدل جایگزین و جدیدی مستقر شده و به خوبی عمل نماید
زمان لازم است. سیستم بانكداری اسلامی كه ده ها سال از فعالیت آن می گذرد
هنوز با همان مشكلات گذشته مواجه است و این مشكلات نه تنها در خصوص
غیرمسلمانان بلكه متأسفانه در خصوص مسلمانان وجود دارد. با این حال با
گذشت زمان این سیستم در حال قوی تر شدن است.
▪ توضیح : در اینجا نیز صالح آبادی برای جایگزین کردن سیستم خود خواننده
را برای صرف زمان طولانی متقاعد می کند و با اشاره به طولانی شدن جایگزینی
سیستم بانکداری اسلامی بدون ربا می خواهد فرآیند جایگزینی سیستم جدید خود
را زمانبر نشان دهد. اما یک سئوال مهم در این بین مطرح خواهد شد و آن
اینکه آیا سیستم فعلی بورس سهام تهران اسلامی است یا خیر؟ اصلا تا چه حد
اسلامی است. با توجه به اینکه صالح آبادی صحبت از جایگزین کردن سیستم فعلی
با یک سیستم به اصطلاح خود اسلامی می کند پس می توان گفت او سیستم فعلی را
اسلامی نمی داند. اما مشخص نمی کند که مرجع مذهبی او برای این اعتقاد کدام
مرجع مذهبی معتبر و یا تحلیل مذهبی قابل اعتنا می باشد. آیا صالح آبادی
معتقد است بورس سهام تهران که به طور جدی از اوایل دهه هفتاد تا کنون
فعالیت کرده است غیر اسلامی بوده است؟ چگونه است که حتی مقوله بورس بازی
را به قول استاد مطهری در مقاله ابعاد غیر شرعی بورس بازی شرعی می داند
اما دوباره بر غیر شرعی بودن آن تاکید می کند.
ما به این نتیجه رسیده ایم كه اگر مدل جایگزین بازار سهام اجرا شود به
گونه ای یكنواخت و مداوم به موفقیت دست خواهد یافت هرچند كه ممكن است شتاب
و سرعت پیشرفت آن كمتر از شیوه رایج باشد. عامل جذب سرمایه گذاران واقعی،
ثبات و ماندگاری بازار جایگزین است چرا كه در این بازار فعالیت بورس
بازانی كه عامل اصلی بحران های مالی گذشته بوده اند متوقف شده است و تنها
تعداد محدودی از آنها در این بازار جایگزین فعالیت می كنند.▪ توضیح : در
اینجا نیز صالح آبادی با تاختن به بورس بازان و دفاع از سرمایه گذاران
واقعی که هیچ مرز شفافی برای تشخیص آنها از یکدیگر مشخص نمی کند می خواهد
سیستم جدید خود را که اسلامی می داند توجیه نماید. اگر چه هر مسلمانی
قاعدتا می خواهد در معاملات خود رعایت تعالیم اسلامی را نموده و از آنها
عدول نکند اما سئوال اصلی اینجاست که چه دلیل محکمی برای غیر اسلامی بودن
شرایط فعلی وجود دارد و کدام مرجع مذهبی معتبر سیستم فعلی را غیر شرعی می
داند. از طرفی آیا در جامعه اسلامی که مراجع مختلف مذهبی حتی در تشیع نیز
وجود دارند منطقی است که بازار سهام خود را با سخت گیرانه ترین نظرات
تطبیق دهد یا بهتر است برای مشارکت بیشتر گروهها و افراد مختلف سهل ترین
آراء و نظرات را مد نظر قرار دهد؟
۱) تصویر شركت و جمع آوری سرمایه: جمع آوری و تجمیع سرمایه یكی دیگر از
عملكرد های مهم بازار سهام است. هرچه رتبه شركتی در لیست شركت های پذیرفته
در بورس بالاتر باشد و شركت از موقعیت بهتری برخوردار باشد شانس اخذ وام
بیشتر و راحت تر است. دو مشكل اساسی در این خصوص در بازار فعلی سهام وجود
دارد. اولاً رتبه شركت در لیست شركت های برتر بورسی بیانگر دارایی های
واقعی و عملكرد شركت نیست بلكه حاصل فعالیت های بورس بازی و دست كاری
بازار است. از طرف دیگر رتبه شركت در لیست شركت های برتر بورسی (كه براساس
واقعیات اقتصادی تنظیم نشده است) به شركت اجازه می دهد به گونه ای
غیرمنطقی اقدام به اخذ وام نماید.
▪ توضیح : در اینجا صالح آبادی بدون مقدمه و موخره به نظر می رسد مشخصات
سیستم جایگزین خود را معرفی می کند. مشخص نیست منظور صالح آبادی از بالاتر
بودن رتبه شرکت های بورسی چیست. شرکت های بورسی را می توان با معیارهای
مختلف مورد بررسی قرار داد. از جمله این معیارها عبارتند از : ارائه به
موقع اطلاعات ٬ نشت اطلاعات پنهانی از شرکت ٬ میزان سرمایه اولیه ٬ مقدار
سود پیش بینی شده ٬ نرخ رشد سود سالانه ٬ تعداد سهامداران ٬ درصد افزایش
قیمت سهام در یک بازه زمانی مشخص ٬ درصد بازدهی کسب شده سهامداران در بازه
زمانی مشخص ٬ درصد افزایش سرمایه در بازه زمانی مشخص و بسیاری از
فاکتورهای مالی مانند نسبت های مالی. مشخص نیست منظور ایشان از موقعیت
بهتر شرکت چیست و این موقعیت از نظر کدام قشر جامعه مورد بررسی قرار می
گیرد. اقشاری مانند سهامداران ٬ بانک هایی که به شرکت وام می دهند ٬ رقبا
٬ مشتریان ٬ حسابرسان و سازمان بورس از جمله گروههایی هستند که هر کدام
از دید خود به یک شرکت نگاه می کنند و رتبه بندی می کنند.
این در حالی است که در میان این اقشار مختلف نیز شاهد مواضع مختلف و
متفاوت اعضاء در مورد شرکت ها هستیم و به عنوان مثال حتی سرمایه گذاران در
بورس نیز فاکتورهای متفاوتی را با توجه به تجربه و علم خود در نظر می
گیرند. با توجه به این مطالب مشخص نیست که کدام یک از رتبه بندی ها از سوی
کدام یک از اقشار جامعه منجر به راحت تر شدن اخذ وام خواهد شد. صالح آبادی
بدون اینکه مشخص کند منظورش از رتبه بندی چه نوع رتبه بندی می باشد
بلافاصله رتبه بندی نامشخص مطرح شده را محکوم کرده و معتقد است که این
رتبه بندی نمی تواند نشان دهنده دارایی های واقعی و عملکرد واقعی شرکت ها
باشد. البته کسانی که کمترین آشنایی با اصول حسابداری داشته باشند می
دانند که دارایی های یک شرکت با روش های مختلف استاندارد قابل محاسبه بوده
و کافی است که اطلاعات خام صحیح از سوی شرکت ها به بازار اعلام شود که
البته در سالهای گذشته این اطلاعات خام در مورد بسیاری از شرکت ها یا
اعلام نشده و یا اطلاعات مخدوشی بوده است و نگرانی دبیرکل جوان نیز می
تواند ناشی از این مساله باشد.
در مورد عملکرد شرکت ها هم صحبت شده است که بدیهی است در صورتی که صورت ها
و ترازهای مالی شرکت ها به موقع و به صورت شفاف به بازار ارائه شود
بازیگران بازار قیمت متناسب هر سهم را به آن خواهند داد و مشخص نیست که
رتبه بندی مبهم ایشان در این میان چه نقشی بازی می کند. ایشان در اینجا
نیز پا را فراتر گذاشته و اصولا رتبه بندی شرکت ها را ناشی از بورس بازی و
دستکاری بازار می داند که ادعایی بسیار سنگین بوده و اثبات آن بایستی کار
دشواری باشد. در ادامه نیز با تاکید بر رتبه شرکت در بورس که درجه بندی
آنرا مشخص نمی کند آنرا عاملی برای گرفتن وام های غیر منطقی می داند. این
جملات ایشان بسیار مبهم بوده و نمی توان بحث خاصی روی آن انجام داد.
ثانیاً نیاز به ایجاد تصویری مناسب از شركت به منظور دستیابی به رتبه های
بالای جدول شركت های بورسی، صاحبان شركت را به استفاده از ابزارهای
غیراخلاقی ترغیب می كند. ممكن است صاحبان شركت در خصوص عملكرد یا میزان
دارایی های شركت اقدام به ارائه اطلاعات غلط و نادرست نمایند و استفاده
كنندگان از این اطلاعات را فریب دهند. همچنین این امكان وجود دارد كه شركت
به صورت مستقیم یا با واسطه به دستكاری قیمت سهام خود بپردازد تا به شركت
كنندگان بازار سرمایه نشان دهد كه وضعیت شركت بسیار خوب است و شركت از
پتانسیل خوبی برای رشد و توسعه برخوردار است. در مدل جایگزین احتمال اینكه
یك چنین اتفاقی بیفتد بسیار كم است و به میزان قابل ملاحظه ای كاهش یافته
است.
▪ توضیح : در اینجا نیز دبیرکل بورس تهران منظور خود را از رتبه بندی شرکت
ها در بورس مشخص نکرده و این رتبه بندی نامعلوم را عاملی برای بورس بازی
کثیف می داند. البته سایر عبارات در اینجا صحیح بوده و برخی از سهامداران
عمده شرکت ها به طرق مختلف از جمله ابزارهای خود شرکت بورسی اقدام به
ارائه اطلاعات نادرست و جهت دادن به قیمت ها می کنند که نمونه بارز آنرا
در یک سال اخیر با بازارگردانی غیر منطقی شرکت های بزرگ شاهد بوده و
هستیم. در حالی که صف های فروش یا خرید سنگین در بسیاری مواقع بر روی سهم
های بزرگ تشکیل شده است اما به مدد بازارگردان ها که معمولا سهامداران
عمده شرکت ها یا وابسته های به آنها هستند قیمت ها به شکل مصنوعی در یک
محدوده قفل می شود. اما یک بار دیگر دبیرکل بورس تهران مشخص نمی کند که
مدل جایگزین ایشان چگونه می خواهد با این پدیده مقابله نماید. در اینجا یک
سئوال بزرگ دیگر مطرح می شود. آیا برای اینکه شرکت ها و سهامداران عمده آن
موظف به ارائه اطلاعات صحیح و به موقع شوند نیازی هست که ما اقدام به
جایگزینی کل سیستم نماییم. آیا بورسهای بزرگ جهان نتوانسته اند با این
مشکل در همان سیستم های فعلی برخورد نمایند؟ بدیهی است که این کار امکان
پذیر بوده و در بازارهای مالی جهان نیز هر روز شاهد شفافیت بیشتر بازارها
هستیم و مجازاتهای سنگینی که در مورد اطلاعات غلط و نشت اطلاعات پنهانی
وجود دارد ریسک و هزینه این اقدامات کلاهبرداری را به شدت افزایش داده است.
شركت هایی كه در جامعه اسلامی و در چارچوب قوانین اسلام فعالیت می كنند
نقدینگی لازم برای اداره شركت خود را از طریق وام های بهره دار تأمین نمی
كنند و فعالیت آنها وابسته به وام های بهره دار نیستند. سیستم اقتصاد
اسلامی سرمایه گذاری در امور تجاری را تشویق می كند چرا كه براساس تعالیم
اسلام راكد نگه داشتن سرمایه و استفاده نكردن از آن مذموم است. علاوه
براین از آنجا كه تمامی قراردادهای تجاری براساس سود و زیانی تنظیم می
شوند نهادهای مالی انگیزه كافی جهت تحقیق و تفحص در خصوص امكان پذیر بودن
سرمایه گذاری را دارا هستند و قبل از اقدام به سرمایه گذاری امكان سنجی آن
را انجام می دهند.
▪ توضیح : در اینجا صالح آبادی به معرفی آرمان شهر اسلامی می پردازد که در
آن تسهیلات ربوی مذموم بوده و شرکت ها برای تامین مالی خود از سیستم های
مشارکتی سود و زیان که اسلامی می باشد استفاده می کنند. اما مشخص نیست این
مساله چه ارتباطی با بورس سهام دارد. شرکت به طور مستقل به فعالیت در
بازارهای رقابتی خود پرداخته و سهامداران آن هم برای خرید و فروش سهام در
بورس سهام فعالیت می کنند و اینکه شرکت برای تامین مالی خود از چه
ابزارهایی استفاده می کند ارتباطی با سهامداران ندارد. فقط زمانی که شرکت
اقدام به افزایش سرمایه و تقسیم سود می کند رابطه ای بین سهامداران و شرکت
ایجاد می شود. اگر منظور ایشان اینست که بهتر است به جای گرفتن تسهیلات
مالی شرکت های بورس اقدام به افزایش سرمایه نمایند این مطلبی است که باید
در سطح قانون تجارت مطرح شده و نمی توان به طور خاص در مورد شرکت های
بورسی اعمال نمود چرا که بدون شک هیچ سهامدار عمده عاقلی حاضر نخواهد بود
شرکتش را وارد بورسی نماید که به او اجازه اخذ تسهیلات مالی و توزیع ریسک
مالی و استفاده از اعتبار بدست آمده را نمی دهد.
۲) حذف عوامل غیرضروری:
منظور ما از غیرضروری، كلیه ابزارهایی هستند كه فقط برای تسهیل كار بورس
بازان طراحی و ایجاد شده اند و در طراحی آنها توجهی به سرمایه گذاران
واقعی نشده است. در مباحث قبلی در ارتباط با بورس بازی از دیدگاه اسلام
توضیح دادیم كه كارهایی همچون فروش اعتباری (Margin Selling)، فروش
استقراضی (Short Selling) و اختیار معامله خرید. (Long Buying Options) و
معاملات آتی با قوانین و اصول و عملكردهای اقتصادی اسلام مغایرت دارند.
لذا تكرار این مطالب در اینجا لزومی ندارد.
▪ توضیح : در اینجا نیز مکررا جناب صالح آبادی از سرمایه گذاران واقعی و
بورس بازان سخن می گوید بدون آنکه مرز شفافی برای تمایز آنها از یکدیگر
ارائه نماید. همچنین صحبت از ابزارهایی می کند که معتقد است برای تسهیل
کار بورس بازان می باشد. بنده احساس می کنم ایشان بدون اینکه آشنایی کافی
با این ابزار و کاربردهای آنها داشته باشند آنها را رد کرده و مغایر اسلام
می داند. در مورد اینکه آیا این ابزار مغایر تعالیم اسلامی است یا خیر
بایستی صاحبنظران مذهبی اظهار نظر نمایند و بدیهی است در صورتی که در این
زمینه تفاوت هایی بین این منابع مذهبی وجود داشت بایستی قوانین بر اساس
سهل ترین نظرات وضع شوند تا حداکثر مشارکت اقشار و گروههای مختلف مسلمان
در بازار فراهم گردد.
به طور کلی و به اختصار می توان گفت معاملات آتی و آپشن برای کاهش ریسک
خریدار و فروشنده و دادن اطمینان بیشتر به آنها در مورد معاملات می باشد و
بیشتر در بازارهای کالا مرسوم بوده و به نوعی توزیع ریسک و بیمه کردن
معامله می باشد. تعریف چنین ابزارهایی برای قشر خاصی در بازار نبوده و
مورد استفاده کسانی است که می خواهند با ریسک کمتری وارد بازارهای مالی
شوند. به عنوان مثال یکی از کاربردهای مهم معاملات آتی تضمین فروش محصولات
کشاورزانی است که از شرایط زمان برداشت محصول خود آگاه نبوده و قدرت تحمل
ریسک احتمالی را ندارند. شاید بتوان گفت خرید تضمینی گندم از سوی دولت
نوعی معامله آتی می باشد. همچنین شرکت های مختلفی که به دلیل نوع فعالیت و
واردات و صادرات خود مبادلات ارزی دارند برای اینکه از نوسانات نرخ ارزها
نسبت به یکدیگر در امان باشند توسط ابزاری مانند آپشن اقدام به هج کردن
ارز می کنند و به نوعی می توان گفت با پرداخت یک هزینه اولیه خود را در
مقابل نوسانات نرخ ارز بیمه می کنند.
بدیهی است مانند خرید و فروش سهام که برخی از بورس بازان فعال تر از
سایرین هستند در این زمینه ها نیز برخی از حرفه ای ها اقدام به معاملات
بیشتر می کنند که البته نمی توان مرزی برای تمایز آنها مشخص نمود. همچنین
امکان دوطرفه بودن معاملات در بازارهای مالی جهان مهم ترین عامل برای
جلوگیری از نوسانات مافیایی قیمت ها می باشد. در بازارهایی که سهامداران
صرفا می توانند اقدام به خرید نمایند بدیهی است که برای گرفتن سود بایستی
قیمت ها افزایش یابد و کلاهبرداران نیز برای اینکه قیمت ها را تحت تاثیر
قرار دهند بایستی در جهت افزایش قیمت اقدام نمایند. همین مساله منجر به
تشکیل حباب های بزرگ خواهد شد و پس از آن بحران هایی مانند بحران سال
گذشته و امسال در بورس ایجاد می شوند. اما در بازارهای دوطرفه برای کسب
سود فعالان بازار اجباری برای حرکت در جهت صعودی نداشته و زمانی که برخی
از کلاهبرداران می خواهند قیمت ها را صعودی نشان دهند عده ای از
کلاهبردران نیز بر نزولی کردن قیمت ها تاکید می کنند و اثر این دو گروه با
یکدیگر خنثی شده و در نهایت قیمت سهم روند منطقی و عاقلانه تری را طی
خواهد نمود.
۳) حذف اعمال ناپسند:
اعمالی همچون Market rigging، دستكاری قیمت ها، معاملات مبتنی بر اطلاعات
نهانی و شایعه پراكنی اعمال ناپسند معمولی هستند كه در بازارهای سهام مدرن
انجام می گیرند و هدف از انجام آنها تحت تاثیر قراردادن روند حركت قیمت ها
است. اینگونه كسب منفعت از نظر اقتصادی توجیه پذیر نیستند و به عنوان
ابزارهای غیرقانونی هستند كه با قربانی كردن دیگر مشاركت كنندگان بازار
سرمایه، به سودآوری اقدام می كنند. اینگونه اعمال از نظر اخلاقی قابل قبول
نیستند. با این وجود از آنجا كه این اعمال به فراوانی در بازارهای سرمایه
انجام می شوند تنها راه حذف آنها در مدل جایگزین وضع قوانین جدید است.▪
توضیح : بدیهی است که اعمال تبهکارانه در هیچ کدام از بازارهای مالی جهان
مورد قبول نبوده و این مساله منحصر به ایران نمی باشد. هر گونه فعالیتی که
در بازارهای مالی جهان منشا غیر قانونی داشته باشند در نهایت مجازات های
سنگینی را برای متخلفان به همراه خواهد داشت. به همین دلیل است که می
بینیم در کشوری مانند آمریکا تا زمان دقیق اعلام خبرهای اقتصادی هیچ فردی
از اطلاعات پنهانی مطلع نبوده و آنهایی که به هر دلیلی مطلع هستند به هیچ
وجه اقدام به معامله در بازارها نمی کنند زیرا با مجازات های بسیار سنگین
تنبیه خواهند شد. در حالت کلی تمام سیستم های مالی در جهان به سمت شفافیت
بیشتر و جلوگیری از اقدامات غیر قانونی پیش می رود و برای این امر نیازی
به جایگزینی سیستم های مدرن فعلی با سیستم های دیگر نیست و همه این
اصلاحات و نظارت های دقیق در همین سیستم های فعلی قابل اعمال هستند.
۴) معرفی چند قانون محدودكننده :
۱-۴) مالیات بیشتری برای فعالیت های بورس بازی: وضع یك قانون مالیاتی شدید
بر فعالیت های بورس بازی، به صورت مستقیم باعث كاهش فعالیت های بورس بازی
می شود. این راهكار جهت متوقف ساختن میزان (حجم) و تكرار مبادلات بورس
بازان به كار خواهد رفت. در این مقاله توصیه می شود كه سهام حداقل بایستی
برای یك دوره شش ماهه نگهداری شوند. نگهداشتن سهام برای یك دوره یك ساله
بهتر خواهد بود اما ممكن است عملی نباشد.
▪ توضیح : در این بخش صالح آبادی به معرفی چند قانون جدید می پردازد تا از
بورس بازی در بازارهای مالی جلوگیری نماید. بدیهی است که فعالیت های
مافیایی جهت تغییر مصنوعی قیمت ها مطابق آنچه در سالهای اخیر در بورس سهام
تهران نیز شاهد بوده ایم محکوم و غیر قابل قبول است اما مخدوش کردن چهره
فعالان حرفه ای بازار به اتهام بورس باز بودن آنها پذیرفتنی نیست. مشخص
نیست که این آقای صالح آبادی چرا علاقه خاصی به راکد کردن بازار و پایین
آوردن حجم معاملات دارد. در اینجا مشخص نمی کند که افزایش مالیات معاملات
به چه نحوی قرار است اعمال شده و آیا سازوکار دقیق و قابل اطمینانی در این
باره وجود دارد. آیا سازمان بورس به عنوان ناظر و کسی که بستر خرید و فروش
را تامین می کند می تواند در بازار دخالت کرده و مانع از خرید و فروش های
مکرر گردد؟ در ادامه ایشان به مساله بسیار مهمی اشاره می کنند که بسیار
جای تامل دارد و آن طولانی کردن زمان خرید و فروش ها بین شش ماه تا یک سال
می باشد. این در حالی است که حتی در بسته ترین بازارهای مالی جهان سهامدار
حداکثر پس از سه روز می تواند سهم خود را به فروش برساند و تعریف ابزارهای
جدید و متنوع و مدرن کردن شرایط سرمایه گذاری این زمان را تا حد ثانیه ها
نیز کاهش داده است اما ایشان به جای اینکه به سمت پیشرفت بیشتر در
بازارهای مالی و تسریع در امور باشد به دنبال راکد کردن بازار و کند کردن
روند معاملات می باشد.
سئوالی كه بلافاصله بعد از این توصیه پرسیده می شود این است كه در این
صورت چطور می توان قدرت نقدشوندگی و قابلیت خرید و فروش این سهام را در
بازار حفظ كرد؟ اگر سرمایه گذاران واقعی به هر دلیلی فوراً به پول نقد خود
نیاز داشته باشند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا به واسطه انجام یك چنین كاری
باید تنبیه مالیاتی كه برای توقف فعالیت بورس بازان طراحی شده است در خصوص
آنها نیز اعمال شود یا خیر؟
سرمایه گذاران واقعی پول نقدی را كه به فوریت به آن نیاز دارند می توانند از سه طریق تامین كنند.
۱) از طریق صندوق های رفاه مختلفی كه در جامعه اسلامی فعالیت می كنند همچون زكات، بیت المال و صندوق های قرض الحسنه،
۲) هر شركتی می تواند برای تامین نیازهای نقدی فوری سهامداران و سرمایه
گذاران واقعی خود صندوقی ایجاد نماید كه این صندوق نیازهای نقدی فوری
سهامداران را مرتفع سازد و بالاخره
۳) اگر راه های فوق قابل دسترسی نباشند مسئولین بازار سرمایه (یا كمیته ای
كه توسط مسئولین بازار ایجاد شده است) می تواند مسئول رسیدگی به صحت و سقم
درخواست نیاز مالی فوری تقاضاكنندگان باشد. بدین ترتیب اگر سرمایه گذار
واقعاً وجه نقد نیاز داشته باشد می تواند بدون پرداخت مالیات سهام خود را
به پول نقد تبدیل كند.
▪ توضیح : اینجاست که صالح آبادی یک بار دیگر با تفکر قیم مابانه سعی می
کند سرمایه سرمایه گذاران را در اختیار سازمان بورس قرار دهد. طبق معمول
مطالب قبلی مشخص نیست که تعریف سرمایه گذاران واقعی از نظر صالح آبادی
چیست. به همین ترتیب همانگونه که در مطالب بالا گفتیم مشخص نیست چه تعریفی
برای نیاز فوری پول از سوی سرمایه گذاران ارائه خواهد شد و صرفا به گفتن
عبارات کلی بسنده می کند. ایشان در ادامه به معرفی سه روش برای دادن پول
در مورد نیازهای فوری به سرمایه گذاران می پردازد. به نوعی می توان گفت
صالح آبادی ترجیح می دهد قاشق را از پشت سر به دهان نزدیک کرده و همه
کارها را از سبک مدرن و روان فعلی به سبکی عصر حجری سوق دهد که البته این
سوق دادن با توجه به راهکارهایی که در اینجا ارائه می کند اولین مولودی که
خواهد داشت رانت و فساد اقتصادی است. اتلاف زمان و افزایش بوروکراسی هم از
دیگر تبعات چنین اقداماتی است.
این در حالی است که اصولا هیچ کسی نمی تواند دارایی افراد جامعه را به این
صورت بلوک کرده و اجازه برداشت از آنرا در اختیار فرد یا یک کمیته قرار
دهد. استفاده از صندوق های عمومی جامعه یا خود شرکت ها برای دادن پول
سهامداران بستری مناسب برای رانت خواری و افزایش هزینه ها و اتلاف وقت
خواهد بود. در همین جاهاست که بذر فساد اقتصادی ریخته شده و بایستی افرادی
مانند رییس قوه قضاییه که اعتقاد راسخی به از بین بردن بسترهای فساد مالی
دارند مانع از تشکیل چنین بسترهای مفسده انگیزی شوند. همچنین صالح آبادی
شاید نمی داند که میزان خرید و فروش ها و تغییر افکار سرمایه گذاران برای
استفاده از فرصت های جایگزین آنقدر بالاست که اصولا جوابگویی صندوق هایی
که به آنها اشاره می کند به خیل عظیم سهامداران عملا غیر ممکن خواهد بود.
این در حالی است که هم اکنون نیز شاهد عدم موفقیت سهامداران عمده شرکت های
بزرگ بورس در جمع آوری سهام آنها هستیم. به همین ترتیب مشخص نیست که قیمت
هر سهمی که سهامداران برای نیاز خود خواهند فروخت چگونه مشخص خواهد شد یا
اصولا آنها حداکثر تا چه میزان می توانند از اعتبارات صندوق ها استفاده
نمایند. در قسمت سوم نیز یک بستر دیگر برای ایجاد رانت و فساد اقتصادی پیش
بینی می شود و آن هم تصمیم گیری یک کمیته در مورد نیاز سهامداران برای
پرداخت نکردن مالیات مضاعف می باشد. از همین آغاز هر عقل سلیمی می تواند
پیش بینی کند که در این روند تخلفات گسترده صورت گرفته و همچنین هیچ تعریف
مشخصی از نیاز فوری افراد جامع قابل ارائه نخواهد بود.
۲-۴- پرداخت كل مبلغ سهام خریداری شده به صورت یك جا: در بازار فعال سهام،
بورس بازان با سرمایه كم یا زیاد سرمایه خود را بین حساب های اعتباری
مختلف تقسیم می كنند تا احتمال حداكثرسازی سود و منفعت خود را افزایش داده
و ریسك ضرر را نیز كاهش دهند. از آنجا كه لزومی ندارد بورس بازان كل مبلغ
سهام خریداری شده را بپردازند می توانند در معاملات بزرگی كه خیلی از
سرمایه آنها بیشتر است و در حقیقت سرمایه آنها نمی تواند آنها را پوشش دهد
شركت كنند. وضع قانون پرداخت قیمت سهام خریداری شده به صورت كامل و یكجا
در هر خرید سهامی حداقل دو منفعت دارد.
۱) باعث توقف فعالیت بورس بازان در معاملات اعتباری و فروش اختیار معامله می شود.
۲) از آنجا كه بورس بازان مجبور می شوند به میزان سرمایه ای كه در اختیار
دارند اقدام به معامله و خرید و فروش سهام نمایند لذا ظرفیت آنها برای
انجام معاملاتی كه خارج از قدرت خرید (سرمایه) و توانایی آنها هستند محدود
می شود.
▪ توضیح : صالح آبادی علاقه خاصی دارد تا اعتباری که به مشتریان کارگزاری
ها برای داد وستد داده می شود حذف گردد. البته همانگونه که همه می دانیم
اعطای این اعتبار از سوی کارگزاران بورس سهام تهران در حدی نیست که بتواند
تغییر اساسی در بازار ایجاد نماید. در این مورد صالح ابادی با پاک کردن
صورت مساله خیال خود و دیگران را راحت می کند. یکی از دلایل اصلی پیشرفت
در کشورهای توسعه یافته در دهه های گذشته این بوده است که به کسانی که
استعداد برای یک فعالیت خاصی را دارند از سوی سرمایه داران بزرگ اعتباراتی
اعطا می شود تا بتوانند استعداد خود را شکوفا کرده و به پیشرفت هایی که
شایستگی آنرا دارند نائل گردند. به همین ترتیب در بازارهای مالی جهان نیز
برای افرادی که توانایی تحلیل صحیح از بازار را دارند این اعتبارات داده
می شود تا بتوانند سرمایه خود را افزایش دهند. همین مساله در این کشورها
باعث شده است افرادی که شایستگی و توانایی بیشتری دارند به مراتب بالاتری
در اجتماع رسیده و سرمایه بیشتری داشته باشند و سعی دیگران نیز برای رسیدن
به چنین موقعیت هایی از طریق فعالیت و تلاش بیشتر امکان پذیر خواهد بود.
از طرفی همانطور که در مطالب قبلی هم گفته شد دوطرفه کردن بازار به سادگی
می تواند مانع از تشکیل بسیاری از حباب های قیمتی گردد.
۳-۴) معرفی دامنه نوسان قیمت (PFR)
نوسان قیمت پدیده ای كاملاً رایج و معمول در بازارهای سهام است و به
دلایلی كه توضیح داده شد نمی تواند منعكس كننده وضعیت واقعی شركت یا
عملكرد كل اقتصاد باشد. در مدل جایگزین برای بازار سهام معرفی حداكثر و
حداقل قیمت سهام به طور مستقیم، فعالیت بورس بازان و بازار را محدود می
كند. دامنه نوسان قیمت، بازار را در مقابل ارزش گذاری پیاپی بورس بازان بر
روی سهام (چه صعودی و چه نزولی) محافظت خواهد كرد.
▪ توضیح : صالح آبادی که ظاهرا آگاهی زیادی در مورد سازوکارهای بازارهای
مالی جهان ندارد و نمی تواند دلایل تغییر قیمت ها را ریشه یابی کند این
نوسانات را از همان اول زیر سئوال می برد و معتقد است که این نوسانات نمی
تواند وضعیت واقعی شرکت ها یا عملکرد اقتصاد را نشان دهد. بایستی گفت
نوسان قیمت سهم ها یا سایر ابزارهای مالی در جهان متاثر از عوامل بسیار
زیاد و متنوع بوده و برآیند این عوامل قیمت یک سهم را در یک زمان مشخص
تعیین می کنند. به عنوان مثال می توان به عواملی مانند : تغییر مدیریت
شرکت ٬ نوع بازار رقابتی شرکت و تغییرات در آن ٬ تغییر قوانین اقتصادی و
غیره ٬ تغییر نرخ بهره ٬ افزایش ریسک اقتصادی و سیاسی داخلی یا خارجی ٬
رکود اقتصادی داخلی یا خارجی ٬ تغییر ذائقه مصرف کنندگان محصولات شرکت ٬
تغییر در بهره وری شرکت ٬ شرایط بحرانی سیاسی یا اقتصادی ٬ شرایط اجتماعی
و روانشناسی بازیگران بازار ٬ فرهنگ سهامداران و نوع برداشت آنها از هر
رویدادی اشاره نمود. بدیهی است که بررسی دقیق تمام این فاکتورها از سوی یک
مرجع برای شرکت ها در شرایط فعلی در همه جای جهان غیر ممکن بوده و امکانات
اجازه تعیین قیمت بر اساس فاکتورهای بسیار زیاد با شدت های مختلف را نمی
دهد.
به همین دلیل بهترین شیوه برای تعیین قیمت هر ابزار مالی عرضه و تقاضای آن
بوده و این اصلی ترین پایه تشکیل دهنده بازارهای مالی جهان می باشد و به
جرات می توان گفت تعیین قیمت ابزار با موافقت خریدار و فروشنده از سوی
مکتب اسلام نیز احتمالا قابل قبول می باشد. در واقع مکانیزم عرضه و تقاضا
با کنار گذاشتن هر گونه دخالت و نظارت و واسطه بی جا امکان شناسایی قیمت
واقعی را در هر زمان فراهم می کند. این در حالی است که هر گونه محدودیت از
سوی ناظر بازار برای جلوگیری از نوسانات طبیعی بازار غیر قابل قبول بوده و
احتمالا از نظر شرعی نیز قابل قبول نباشد. برعکس آن چیزی که صالح آبادی در
اینجا در مورد محدوده نوسان بیان می کند در عمل روی می دهد. به عبارتی
تجربه سالهای گذشته در بورس تهران و سایر بورس های جهان نشان داده است
محدود کردن بیش از حد نوسان قیمت ها نه تنها مانعی در برابر کلاهبرداران
نیست بلکه اعمال تبهکارانه بازیگران را حمایت می کند. علاوه بر رانتی که
برای مشتریان خاص کارگزاری ها در تخصیص سهام خریداری یا فروخته شده در
صفها وجود دارد تشکیل صف های خرید و فروش نوعی جو روانی خاص برای
سهامداران تازه وارد و بی خبر از همه جا ایجاد کرده و موجب ایجاد صف نمایی
در بازار خواهد شد.قرار دادن محدوده نوسان در چند سال گذشته در بازار بورس
به خوبی نشان داده است که جهت حرکت قیمت های سهام بدون توجه به این
محدودیت ها و صرفا با تاخیر بیشتر به اهداف خود خواهند رسید و تشکیل حباب
سال ۸۲ و سقوط قیمت ها در یک سال گذشته به خوبی نشان دهنده عدم کارایی
محدوده نوسان برای جلوگیری از رشد و سقوط قیمت ها در بلند مدت می باشد.
البته همانگونه که بسیاری از فعالان بازار می دانند و امیدواریم دبیرکل کم
تجربه بورس تهران نیز بداند در اکثر بازارهای سهام دنیا یک محدوده نوسان
بزرگ برای نوسان قیمت ها گذاشته می شود. علت قرار دادن این محدوده نوسان
اینست که متولیان بازار معتقد هستند نوسان بیش از این حد در یک روز فقط می
تواند به دلیل یک فعالیت کلاهبرداری و یا یک خبر پنهانی که در بازار نشت
کرده است باشد و در هر دو صورت نماد شرکت بسته شده و برای بررسی وضعیت
ناظرین بازار اقدام می کنند. به نظر می رسد محدوده نوسان ۱۵+- درصد در یک
روز برای بورس سهام تهران مناسب بوده و البته توصیه می شود صاحبنظران این
امر با بررسی وضعیت بورس تهران و سایر فاکتورهای اقتصادی مانند نرخ بهره و
تورم و تغییرات در فضای اقتصادی و سیاسی کشور یک محدوده نوسان بزرگ برای
بازار انتخاب نمایند.
با توجه به این مطالب تشکیل هر نوع صف خرید و فروش و معاملات در صف های
خرید و فروش در بازاری که محدوده نوسان بزرگ را قرار داده است غیر قابل
قبول بوده و وضعیت شرکت برای جلوگیری از تخلفات بایستی بررسی گردد. همچنین
یک بار دیگر تاکید می شود که نوسانات قیمت ها بر اثر عوامل متعدد انجام
شده و نسبت دادن صرف این نوسانات به فعالیت کلاهبرداران عاقلانه نخواهد
بود و به نوعی پاک کردن صورت مساله بوده و محدود کردن نوسان قیمت ها در یک
محدوده کوچک نیز ناشی از پاک کردن صورت مساله و راحتی کار ناظرین می باشد.
۴-۴) یگر راهكارها: راه های دیگری نیز برای توقف فعالیت بورس بازان در مدل
جایگزین مورد نیاز است كه از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره كرد:
۱) ر هر معامله ای كه انجام می گیرد می بایستی اسناد به نام خریدار صادر
شود یعنی قبل از اینكه معامله دیگری روی آن سهم انجام شود تغییر عنوان
مالك جدید سهم انجام شده باشد. بدون مشخص شدن واضح نام و نشان مالك سهم،
قرارداد (عقد) در معاملات تجاری نمی تواند معتبر باشد. بنابراین به منظور
اجتناب از این غرر (عدم اطمینان) در هنگام انتقال سهام نام و نشان مالك
جدید ثبت و سهام به نام او می شود.
▪ وضیح : با پیشرفت سریع تکنولوژی و امکانات نرم افزاری در بازارهای مالی
جهان این امکان فراهم شده است که معاملات در کمترین زمان ممکن انجام شده و
برای اثبات مالکیت یک داراریی الزامی برای داشتن مدرک کاغذی وجود ندارد.
بدیهی است که هیچ کس نمی تواند بگوید که خداوندگار صرفا قراردادهایی را که
روی کاغذ نوشته می شوند معتبر می داند. زیرا در این صورت ابتدا بایستی به
تعریف کاغذ بپردازیم که بدون شک به هیچ تعریف واحد و مشخصی نخواهیم رسید.
لذا مهم اینست که در قوانین حاکم بر یک جامعه انواع قراردادها مشخص و
تعریف شوند و در این بین می توان با به کارگیری تکنولوژی و تعاریف مدرن و
پویا انواع جدیدی از قراردادها و معاملات را تعریف نمود که تامین کننده
نیاز انسانها به تسهیل و تسریع در امور تجاری باشد و این امر می تواند به
طور وسیعی منجر به رشد اقتصادی و توسعه کشور گردد. در سیستم های فعلی مالی
جهان نیز شاهد مبادلات سریع هستیم و در این مبادلات نیز با تعاریف مدرن و
پویای امروزی در واقع مالکیت داراریی هر لحظه در حال جابجایی بوده و
نگهداری دارایی نیز به منزله تملک آن خواهد بود. به عبارتی مشتریان با یک
قرارداد اصولی و پایه که با کارگزاری خود امضاء می کنند در سایه قوانین
دولتی حاکم بر جامعه از امضاء کاغذی سایر قراردادها معاف می شوند.
۲) ایستی امكان قرض گرفتن اسناد توسط بورس بازان از كارگزاران ممنوع شود
تا بورس بازان نتوانند اسناد مورد نیاز جهت معاملات را از كارگزاران قرض
بگیرند.
▪ وضیح : محدودیت های اینچنینی در عمل با شکست مواجه خواهند شد و به هیچ
وجه نمی توان مرز مشخص و نظارت دقیقی در اجرای این قانون در نظر گرفت.
اقداماتی جذابی که به صورت علنی امکان پذیر نباشند در خفا انجام خواهند شد
و به دلیل عدم امکان نظارت بر فعالیت های زیرزمینی از حیطه کنترل ناظرین
بازار نیز خارج شده و می تواند منجر به نابسامانی های بسیار گردد.
۳) رید و فروش یك نوع سهم در یك روز ممنوع شود به گونه ای كه افراد
نتوانند سهمی را كه در اوایل روز قیمت آن پایین است خریداری نمایند و در
پایان روز هنگامی كه قیمت آن افزایش یافت بفروشند. این ممنوعیت بیشتر به
خاطر كنترل دستكاری قیمت های بازار، معاملات نهانی و Market cornering و
Market rigging است.
▪ وضیح : مشخص نیست جناب صالح آبادی چه مشکلی با کسب سود کسانی که می
توانند روند آتی بازار را تحلیل کنند دارد. خرید یک چیزی به قیمت پایین و
فروش آن به قیمت بالا یک قسمت از تجارت بوده و هیچ دلیل شرعی و قانونی
برای رد آن وجود ندارد کما اینکه خود ایشان درمقاله ابعاد غیر شرعی بورس
بازی به نقل از مطهری این نوع معاملات را شرعی می دانند. به نظر می رسد
مانند سایر موارد ایشان به دنبال پاک کردن صورت مساله به جای حل مساله
هستند و با اقدامات چکشی می خواهند کنترل بازار را در اختیار داشته باشند.
اما تجربه نشان داده است که روش های مدرن تری برای کنترل و نظارت در بازار
بورس وجود دارد که حاصل تجربه چند قرن کشورهای توسعه یافته در این زمینه
می باشد.
۴) رای كسانی كه از قوانین وضع شده تمرد می كنند مجازات های سنگینی در نظر
گرفته شود و این قوانین بی قید و شرط در خصوص افراد خاطی اجرا شوند.
▪توضیح : در صورتی که قوانین حاکم بر بورس بر مبنای اصول واقعی و آزاد
بازار و همفکری و همیاری تمامی اقشار درگیر در بازار وضع شده باشند به طور
حتم بایستی مجازات های سنگین برای متخلفان در نظر گرفته شود.
۵) اسیس كمیته ای ویژه: وظیفه كمیته ویژه تسهیل روند كار این بازار است به
گونه ای كه با نظارت این كمیته بازار جایگزین به خوبی و بدون مشكل فعالیت
كند.
وظایف محوله به این كمیته عبارت خواهد بود از:
۱) مینان یافتن از اجرای دقیق قوانین و مقررات وضع شده در خصوص فعالیت بازار سرمایه گذاران،
۲) ظارت روزانه بر عملكرد بازار خصوصاً در ارتباط با انجام اعمال غیرقانونی و ناپسند در بازار،
۳) ضع مجازات های مناسب برای هر نوع عمل نامناسب و خطا در بازار،
۴) ثبیت دامنه نوسان قیمت ها (PFR)
۵) ایید فروش قانونی (بدون مشكل) سهام در دوره های ۶ ماهه (یعنی حداقل
زمانی كه بورس بازان می بایستی سهام خریداری شده خود را نگه دارند).
▪ وضیح : در همه بازارهای مالی جهان سازمان های نظارتی بسیار قوی و با
ضمانت های اجرایی مناسب تلاش می کنند که از هر گونه کلاهبرداری و دستکاری
در قیمت ها جلوگیری نمایند و این امر مخصوصا در سالهای اخیر منجر به ایجاد
بازارهایی بسیار سالم در این کشورهای توسعه یافته شده است. البته بدیهی
است که هر سیستم نظارتی ممکن است در برخی موارد نتواند به درستی کار خود
را انجام دهد و کلاهبرداری هایی مانند آنچه در انرون اتفاق افتاد روی دهد
اما مهم سازوکار و سازمان دهی اصلی برای جلوگیری از این نوع بحران ها می
باشد. به شرطی که قوانین و مقررات حاکم بر بازار با همفکری همه اقشار وضع
شده و از وضع قوانین احساسی و دستوری جلوگیری شود سه مورد اول در عبارات
بالا قابل قبول می باشند. در مورد تعیین دامنه نوسان قیمت ها که در اینجا
به اشتباه تثبیت گفته شده است نیز که در مطالب بالا اشاره شده است. در
مورد بخش پنجم نیز در مطالب بالا صحبت کرده و این مساله ناشی از تفکر قیم
مابانه و دستوری و در راستای اقتصاد بسته دولتی که قصد دخالت در امور
تجاری افراد جامعه را دارد می باشد.ر) شرایط اقتصادی مدل جایگزین: برای
اینكه مدل جایگزین بازار سهام در اسلام به خوبی عمل نماید نیازمند حمایت
عوامل دیگری كه در خارج از بازار وجود دارند است. این عوامل عبارتند از:
حذف ربا (وام های بابهره) و معرفی مشاركت در سود و زیان: جهت كمك به روند
پیگیری و كاهش فعالیت های بورس بازی در بازار سرمایه، حذف و ممنوع ساختن
ربا از بازار سرمایه و به طور كلی از تمام اقتصاد كشور به شدت مورد نیاز
است. همانگونه كه از بحران های مالی گذشته (بحران مالی سال ۱۹۲۹ بورس
نیویورك و بحران مالی اخیر در بازار آسیای شرقی خصوصاً در مالزی) آموخته
ایم. آسانی دستیابی به وام های بهره بردار یك عامل مهم در فرآیند بورس
بازی بوده است، چرا كه سیستم ربا به وام گیرندگان كه اعتبار بیشتری دارند
نسبت به كسانی كه پروژه سرمایه گذاری باارزش تری دارند اهمیت بیشتری می
دهند.
▪ توضیح : اگرچه در اسلام وام با بهره غیر شرعی بوده و بایستی به قول صالح
آبادی گرفتن تسهیلات به صورت مشارکت در سود و زیان باشد اما همانطور که
خود ایشان نیز اشاره می کنند تحقق چنین امری بسیار دشوار و مستلزم زمان ٬
تحقیق و فعالیت بسیار می باشد و همانگونه که می بینیم در حوزه فایننس به
دلیل مصلحت جامعه به سمت وام های با بهره خارجی می رویم در داخل کشور نیز
زمان زیادی تا تحقق چنین امری لازم است. اما مساله مهم در اینجا همانست که
در مطالب بالا ذکر شد و آن اینکه ربوی بودن تسهیلات هیچ تاثیر جدی بر
اعمال کلاهبرداری نداشته و در صورتی که کلاهبرداران قصد انجام تخلفی را
داشته باشند ربوی نبودن وام ها نمی تواند مانعی بر سر راه آنها باشد. این
در حالی است که صالح آبادی با تاکید دوباره بر دو بحرانی که در بازارهای
مالی جهان روی داده است آنها را دلیلی برای جایگزین کردن سیستم فعلی می
داند اما به این مساله اشاره نمی کند که چرا پس از نزدیک به یک قرن دیگر
در آمریکا و اروپا بحرانی در ابعاد بحران ۱۹۲۹ روی نداده است. این به دلیل
اصلاح قوانین بازارهای مالی و افزایش نظارت بر بازار بوده است. به همین
ترتیب پس از بحران آسیای جنوب شرقی نیز قوانین سختگیرانه ای در همان سیستم
به قول صالح آبادی غیر اسلامی تعبیه شد تا از تکرار آنها جلوگیری شود.
تاکید صالح آبادی بر تاثیر ربوی بودن تسهیلات بر کلاهبرداری ها در بورس
سهام به نظر غیر منطقی بوده و کمرنگ کننده عوامل اصلی بحران ها می باشد.
● نتیجه گیری
مدل جایگزین بازار سهام در اسلام می بایستی به دو مورد از اساسی ترین عملكردهای بازار سهام پاسخ دهد:
۱) به عنوان محلی جهت مبادله اطلاعات معامله گران و به عنوان محلی جهت
خرید و فروش سهام. چنانچه این دو كار به خوبی انجام شوند بقیه كارها به
صورت طبیعی اصلاح خواهند شد. از آنجا كه مشكل اساسی سیستم موجود، سفته
بازان و ابزارهای مالی سفته بازی در بازار است، مدل جایگزین بیشتر هم و غم
را به جلوگیری از نفوذ بورس بازان و كسانی كه با كارهای خود روند حركت
بازار را تحت تاثیر قرار می دهند و همچنین حفاظت معاملات ویژه در حجم هایی
كه ماهیت بورس بازی داشته و باعث بی ثباتی بازار می شوند معطوف كرده است.
مدل جایگزین بازار سهام بیشتر نگران پایداری و ماندگاری بازار است. مدل
جایگزین نمی تواند به بازاری پررونق و فعال دست یابد.
▪ توضیح : صالح آبادی به خوبی دو وظیفه مهم بازار بورس را تشریح می کند
اما بدون هیچ دلیل موجهی سفته بازان ( که قبلا به آنها بورس باز می گفت )
و ابزارهای مالی سفته بازی را مشکل اساسی بازار می داند و حاضر است به
قیمت راکد کردن بازار که دوباره به آن اعتراف می کند از نفوذ کسانی که به
آنها لقب بورس باز اطلاق می کند جلوگیری نماید. او در حالی ثبات بازار را
در مقابل رونق آن قرار می دهد که هیچ تعریف مشخصی از ثبات و ارتباط آن با
بورس بازها ارائه نمی کند.
میزان رونق و فعال بودن مدل جایگزین در طول مدت زمان طولانی تشخیص داده می
شود. رونق كوتاه مدت (نوسان) مستقیماً به خاطر دخالت بورس بازان است.
بازار پررونقی كه براساس مدل جایگزین به وجود بیاید یك بازار فعال و
پررونق واقعی خواهد بود نه اینكه بازار پررونق موقتی باشد كه در نتیجه
فعالیت بورس بازان حاصل شده باشد. در نتیجه اعتقاد بر این است كه ثبات
بازار جایگزین ماندگار و پایدار است.
▪ توضیح : در اینجا نیز صالح آبادی منظور خود را از بازار فعال واقعی و
غیر واقعی مشخص نمی کند و هیچ معیاری برای تمایز آنها ارائه نمی کند.
معتقد است که در بلند مدت بازار جایگزین نیز از رونق کافی برخوردار خواهد
بود اما با توجه به اینکه هیچ تجربه ای در زمینه این سیستم تخیلی وجود
نداشته و هیچ شبیه سازی نیز انجام نشده است نمی توان در مورد صحت پیش بینی
ایشان اظهار نظر نمود.
● نتیجه گیری کلی :
۱) بدیهی است که مسلمانان ترجیح می دهند در امور تجاری خود تابع تعالیم
اسلامی باشند و این حق مسلمانان است که بر اساس قوانین اسلامی سرمایه
گذاری نمایند. اما مساله اینجاست که آیا یک جوان تازه وارد در بازار بورس
تهران که ظاهرا اطلاعات کافی در زمینه بازارهای مالی مدرن و پیشرفته جهان
نداشته و حتی در زمینه شرعی بودن یا نبودن فعالیت ها در این دو مقاله دچار
تناقض گویی شده است شایستگی و صلاحیت کافی برای اسلامی کردن بازار را
دارد؟ آیا نظرات ایشان می تواند به عنوان یک مرجع برای تصمیم گیری در
زمینه اسلامی کردن بازارهای مالی کشور باشد؟
۲) تجربه و علم در کشورهای توسعه یافته در قرن های گذشته و مخصوصا پس از
جنگ جهانی دوم نشان داده است مهم ترین عامل برای رشد اقتصادی و پیشرفت
کشورها باز کردن فضای اقتصادی و عدم دخالت دولت در امور تجاری افراد حقیقی
و حقوقی جامعه می باشد اما به نظر می رسد سیستم جایگزین صالح آبادی در
جهتی کاملا مخالف این جهت قرار داشته و موجب بسته شدن بیشتر فضای اقتصادی
کشور و دخالت بی مورد در بازارهای مالی خواهد شد.
۳) به نظر می رسد صالح آبادی بیش از اینکه به دنبال اثبات یک سیستم
جایگزین باشد قصد دارد بورس بازان را ( که به نظر او مشکل اصلی بازار
هستند ) محکوم نماید. این در حالی است که در برخی موارد حملات ایشان شامل
حال تحلیلگران تکنیکال شده و در برخی موارد دارندگان اطلاعات پنهانی را
هدف قرار می دهد و به همین دلیل تعریف مشخصی از بورس بازان ارائه نمی کند.
۴) در اکثر قریب به اتفاق مفاهیمی که صالح آبادی از آنها استفاده کرده است
هیچ گونه تعریف مشخص و واضحی مشاهده نمی شود و کلی گویی در زمینه های
مختلف موجب ابهام در بحث و بی اعتبار شدن آن شده است.
۵) به احتمال بسیار زیاد صالح آبادی به دلیل ناآگاهی در زمینه علوم مالی
روز دنیا و ابزارهای پیشرفته و کاربرد آنها به شدت به آنها حمله کرده و
آنها را غیر شرعی و به دور از اهداف اصلی بازارهای مالی می داند.
۶) هر گونه تغییر در قوانین و سیستم های اقتصادی بایستی با همفکری تمامی
اقشار درگیر در این محیط و با بهره گیری از نظر تمام صاحبنظران مذهبی
انجام گیرد و از تک روی و مسلط کردن یک طرز تفکر خاص در اقتصاد و بازارهای
مالی جلوگیری شود.
۷) به نظر می رسد در صورتی که مدل مورد نظر صالح آبادی جایگزین سیستم های
فعلی گردد هیچ سهامدار عمده عاقلی حاضر نخواهد بود شرکت خود را عضو سازمان
بورسی نماید که ابتدایی ترین حقوق سهامداران را نادیده گرفته و تلاش می
کند در نقش قیم بازار کنترل سرمایه سهامداران را در اختیار خود داشته باشد.
۸) بدون شک بازار بورس تهران از مشکلات بزرگی در زمینه نظارت و اجرا رنج
می برد که برای حل آنها بایستی اقدامات مقتضی صورت گیرد و از فعالیت
کلاهبرداران جلوگیری شده و مجازات های سنگین بر آنها اعمال گردد اما در
این زمینه نبایستی به صورت احساسی و افراطی برخورد شود. همچنین علل اصلی
مشکلات با استفاده از تجربه و دانش کشورهایی که در زمینه بازارهای مالی
سابقه چند قرن دارند ریشه یابی شده و از فرافکنی مشکلات جلوگیری گردد. به
همین ترتیب برای حل مشکلات نیز از تجربه و علم صاحبنظران بایستی استفاده
شود و راه حل های منطقی و علمی به جای روش های افراطی و یک جانبه بایستی
مد نظر قرار گیرد.و در نهایت امیدواریم بازارهای مالی کشور هر روز اسلامی
تر و مدرن تر شوند.