تحلیل بنیادی عبارت است از مطالعه و بررسی شرایط اقتصادملی، صنعت و وضعیت شرکت. هدف اصلی از انجام اینگونه مطالعات، تعیین ارزش واقعی سهام (ارزشذاتی) شرکتهاست. تحلیل بنیادی معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی مندرج در صورتهای مالی شرکت تمرکز مینماید تا مشخص کند که آیا قیمت سهام بهدرستی ارزشیابی شدهاست یا نه؟
تحلیل بنیادی عبارت است از مطالعه و بررسی شرایط اقتصادملی، صنعت و وضعیت
شرکت. هدف اصلی از انجام اینگونه مطالعات، تعیین ارزش واقعی سهام
(ارزشذاتی) شرکتهاست. تحلیل بنیادی معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی
مندرج در صورتهای مالی شرکت تمرکز مینماید تا مشخص کند که آیا قیمت سهام
بهدرستی ارزشیابی شدهاست یا نه؟
بخش قابلملاحظهای از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصادملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد.
▪ رویکرد معمول در تحلیل شرکت، دربرگیرنده چهار مرحله اساسی است:
۱) تعیین وضعیت کلی اقتصاد کشور.
۲) تعیین وضعیت صنعت.
۳) تعیین وضعیت شرکت.
۴) تعیین ارزش سهام شرکت.
در ادامه، هریک از مراحل بالا را تشریحمیکنیم.
● تجزیه و تحلیل اقتصاد
وضعیت اقتصاد ملی از آن جهت مطالعه و بررسی میشود که مشخصشود آیا
شرایطکلی برای بازار سهام مناسب است یا نه؟ آیا تورم موثر است؟ نرخهای
بهره در حال افزایش است یا کاهش؟ آیا مصرفکنندگان کالاها را مصرف
میکنند؟ تراز تجاری مطلوب است؟ عرضه پول انبساطی است یا انقباضی؟ اینها
تنها بخشی از سئوالاتی است که تحلیلگر بنیادی برای تعیینکردن تأثیرات
شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجهاست.
● تجزیه و تحلیل صنعت
وضعیت صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، تأثیر قابلتوجهی بر نحوه فعالیت
شرکت دارد. اگر وضعیت صنعت مطلوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت
نیز نمیتواند بازده مناسبی داشتهباشد. بهقول معروف، سهام ضعیف در صنعت
قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.
● تجزیه و تحلیل شرکت
بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود
تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصلگردد. این تحلیل، معمولاً از طریق بررسی
صورتهای مالی شرکت انجاممیشود. از روی این صورتها میتوان نسبتهای
مالی سودمندی را محاسبهنمود.
نسبتهای مالی به پنج دسته اصلی تقسیم میشوند:
۱) نسبتهای سودآوری
۲) نسبتهای قیمتی
۳) نسبتهای نقدینگی
۴) نسبتهای اهرمی
۵) نسبتهای کارایی(فعالیت)
هنگام تحلیل نسبتهای مالی شرکت، نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج
سایر شرکتهای موجود در آن صنعت مقایسهشود تا عملکرد شرکت، شفافتر و
روشنتر گردد. در ادامه، حداقل یک نسبت معروف را از هردسته معرفیمیکنیم.
● حاشیه سود خالص
حاشیهسودخالص شرکت، یکی از نسبتهای سودآوری است که از طریق
تقسیمکردن سود خالص به کل فروش محاسبهمیشود. این نسبت نشان میدهد
کهاز یکتومان فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است. به
عنوان مثال، حاشیه سودخالص ۳۰ درصد نشانمیدهد کهاز یکتومان فروش
محصولات شرکت، ۳ ریال سودخالص به دست آمدهاست.
● نسبت P/E
نسبت P/E (نسبت قیمت سهام به عایدی هر سهم) از طریق تقسیمکردن قیمت جاری
سهام به عایدی هر سهم (EPS) در چهار فصل گذشته به دست میآید.
این نسبت نشانمیدهد که سرمایهگذار برای خریدن یکتومان از عواید شرکت،
چقدر باید بپردازد. به عنوان مثال، اگر قیمت جاری سهام، ۲۰ تومان و
عایدی هر سهم در چهار فصل گذشته، ۲تومانباشد، آنگاه نسبت P/E، ۱۰ به
دست میآید. به عبارت دیگر، برای خرید یکتومان از عواید شرکت، باید
۱۰تومان بپردازیم. البته، انتظارت سرمایهگذاران از عملکرد آتی شرکت، نقش
بسیار مهمی در تعیین نسبت جاری P/E ایفا میکند. رویکرد متداول در
تحلیلهای مالی این است که نسبتهای P/E شرکتهای موجود در یک صنعت را با
یکدیگر مقایسهکنیم. اگر تمام شرایط دیگر یکسان باشد، شرکتی که P/E آن
کمتر است، ارزش بهتری دارد.
● ارزش دفتری هر سهم
ارزش دفتری هر سهم شرکت، یکی از نسبتهای قیمتی است که از تقسیمکردن کل
داراییهای خالص شرکت (داراییها منهای بدهیها) به کل سهام موجود آن
بهدست میآید. ارزش دفتری هر سهم میتواند در تعیین این موضوع کمککند
که آیا سهام شرکت، کمتر یا بیشتر از حد قیمتگذاری شدهاست (این موضوع، به
روشهای حسابداری مورد استفاده شرکت و همچنین، عمر داراییهای آن نیز
بستگی دارد). اگر سهامی به قیمتی بسیار پایینتر از ارزش دفتری آن به
فروش رود، میتواند نشانگر این باشد که این سهام، کمتر از ارزش واقعی
خود، قیمتگذاری شدهاست.
● نسبت جاری
نسبت جاری، یکی از نسبتهای نقدینگی است که از تقسیمکردن داراییهای جاری
به بدهیهای جاری شرکت محاسبهمیشود. این نسبت، توانایی شرکت را برای
پرداخت بدهیها و تعهدات جاری آن نشانمیدهد. هرقدر این نسبت بالاتر
باشد، قدرت نقدینگی آن نیز بالاتر خواهدبود. به عنوان مثال، اگر این
نسبت ۳ باشد، بیانگر آن است که داراییهای جاری شرکت، برای پرداخت ۳ برابر
بدهیهای جاری آن، کفایتمیکند.
● نسبت بدهی
نسبت بدهی شرکت، یکی از نسبتهای اهرمی است که از تقسیمکردن کل بدهیها
به کل داراییهای شرکت محاسبهمیشود. این نسبت نشانمیدهد که
کلداراییهای شرکت تا چه حد از طریق بدهیها تأمین شده است. به عنوان
مثال، اگر نسبت بدهی ۴۰ درصد باشد، بیانگر آن است که ۴۰ درصد از
داراییهای شرکت از طریق ایجاد بدهی یا قرضگرفتن وجوه تأمین شدهاست.
بدهیها، همانند تیغ دولبه عملمیکنند. اگر شرایط کلی اقتصاد نامناسب و
روند حرکت نرخهای بهره، فزاینده باشد، آنگاه شرکتهایی که نسبت بدهی
بالایی دارند، با مشکلات مالی عدیدهای مواجه خواهندبود. اما اگر شرایط
اقتصادی مناسب باشد، بدهی میتواند از طریق تأمینمالیکردن رشد شرکت با
هزینههای پایینتر، سودآوری را افزایش دهد.
● گردش موجودیها
گردش موجودیهای شرکت، یکی از نسبتهای کارایی است که از تقسیمکردن
قیمت تمام شده کالای فروش رفته به موجودیها محاسبهمیشود. این
نسبت، کارایی شرکت را در مدیریت موجودیها نشان میدهد. این کارایی، از
طریق محاسبه تعداد دفعات گردش موجودیها در طول سال اندازهگیری میشود.
این دسته از نسبتها، وابستگی شدیدی به نوع صنعت دارند. به عنوان مثال،
گردش موجودیها در فروشگاههای زنجیرهای، بهمراتب بالاتر از صنایع
تولیدکننده هواپیماست. در اینجا نیز مقایسهکردن گردشموجودیها در کلیه
شرکتهای یک صنعت، اهمیت زیادی دارد.
● ارزشیابی قیمت سهام
تحلیلگربنیادی، پس از مطالعه و تعیین شرایط اقتصادملی، وضعیت صنعت و در
نهایت شرکت، بهبررسی این موضوع میپردازد که آیا قیمت سهام شرکت بهدرستی
تعیینشدهاست یا نه؟ برای تعیین قیمت سهام، الگوهای گوناگون ارزشیابی
تهیه و تدوین شده است.
ـ عمدهترین این الگوها عبارتند از:
الگوهای سود سهام - این الگوها، بر ارزش فعلی سودهای سهام مورد انتظار
تمرکز دارند. الگوهای عواید - این الگوها، بر ارزش فعلی عواید مورد انتظار
تمرکز دارند. الگوهای داراییها - این الگوها، بر ارزش داراییهای شرکت
تمرکز دارند.