●ما همواره با خطراتی مواجه هستیم
تمام زندگی، به نوعی خطر کردن است. هرگاه وارد فعالیتی میشوید که به هر
دلیل نتیجه آن نامشخص است، در واقع خطری را پذیرفتهاید. در مسیر حرکت به
محل کار یا عبور از خیابان با خطراتی کوچک روبهرو هستید و هنگامیکه
سرمایهگذاری میکنید یا کسب و کاری را آغاز مینمائید، با خطر بزرگتری
روبهرو هستید. هرگاه وارد حیطهای نامشخص میشوید که در آن نمیتوان
حوادث آینده را با میزانی خاص از قطعیت مشخص کرد، خطری را میپذیرید. از
هنگامیکه از خواب بر میخیزید تا زمانیکه به رختخواب میروید و حتی
هنگام خواب، در معرض خطراتی هستید. بنابراین موضوع قبول یا عدم قبول خطر
نیست زیرا در هر حال خطراتی وجود دارد. موضوع این است که شما چه میزان
مهارت دارید و در نتیجه چقدر مطمئن هستید که خطرات معقولی را به دلائل
منطقی و برای دستیابی به اهدافی درست و عاقلانه میپذیرید.
●پنج نوع خطر
اصولاً پنج نوع خطر وجود دارد که باید به آنها بیندیشید. اولین نوع خطر،
سادهترین نوع خطر است. این خطری است که شما نباید بپذیرید. این همان
تصمیمی است که نباید بگیرید یا وضعیتی است که نباید واردش شوید. هرگاه
بتوانید کاری را که قطعیتی در نتیجه آن نیست واگذار کنید، میتوانید خطر
از دست دادن سرمایه و زمان خود را کاهش داده و احتمال موفقیت بلندمدت خود
را افزایش دهید.
●خطر غیر لازم
دومین نوع خطر، خطر غیر لازم است. شما هنگامی وارد این خطر میشوید که
بدون اطلاعات کافی و بدون صرف وقت برای تفکر دقیق در مورد کاری، وارد آن
کار میشوید. پیتر دروکر میگوید ”عمل بدون تفکر، عامل همه شکستها است“.
بسیاری از اشتباهات حاصل عدم تفکر دقیق است. یعنی بدون آنکه وقتی را صرف
به حداقل رساندن خطرات احتمالی کنید وارد عمل میشوید. سومین نوع خطر،
خطری است که توانائی پذیرفتن آن را دارید. تلفن کردن به یک مشتری و جستجو
باری یافتن فرصتی جدید، از این نوع خطرات است که شما میتوانید آن را قبول
کنید. در تمام این موارد، ضررهای ناشی از شکست اندک و فواید موفقیت بزرگ
هستند.
●خطری که باید بپذیرید
چهارمین خطر، خطری است که شما توانائی پذیرش آن را ندارید. پیامدهای شکست
و اشتباه در این نوع خطر بسیار بزرگ است. شما قادر نیستید کل شرکت یا
سرمایه خود را در این نوع خطر بیندازید. شما نمیتوانید تمام منبع خود را
به پروژهای واحد اختصاص دهید و کل موفقیت یا شکست خود را به نتیجه آن
پروژه وابسته سازید. پنجمین نوع خطر، خطری است که نمیتوانید آن را
نپذیرید. شکست در آن ضررهائی دارد اما فواید موفقیت در آن آنقدر بزرگ
هستند که ارزش پذیرش خطر را دارد. اگر روی مشتریای کار میکنید که خیلی
دور از شماست و مجبورید بارها به او رجوع کنید، در واقع خطری بزرگ را
پذیرفتهاید. اما این نوع خطر، خطری است که نمیتوانید از آن صرفنظر کنید
و نپذیرید. اگر موفق شوید، تحولی بزرگ برای شما و شرکتتان روی خواهد داد.
ارسطو فیلسوف یونانی میگوید تمام فضائل در تعادل طلائی بین دو شر قرار
گرفته است، فضیلت شجاعت یا تمایل به پذیرش خطر، بین دو شر یعنی بزدلی و
بیعملی از یک سو و عجله و شتاب از سوی دیگر قرار دارد. وظیفه شما این است
که بین این دو شر به تعادلی مناسب دست پیدا کنید تا در آن وضعیت نه از روی
بزدلی و ترس هیچ اقدامی انجام ندهید و نه از روی عجله و شتاب و بیفکری،
دست به اعمال غیرعاقلانه بزنید.
●چند توصیه عملی
۱. روی کاغذ فکر کنید. هرگاه قرار است تصمیمی بگیرید که شامل خطر یا عدم
قطعیت است آن را بنویسید و به دقت تحلیل کنید. این کار به درست فکر کردن
شما کمک بسیار زیادی خواهد کرد.
۲. از خطراتی که هزینه و ضررهای شکست در آنها بالاست اجتناب کنید مگر در
حالتی که دانش کافی یا مزیت واقعی در حوزه موضوع مورد بحث دارید. هرگز به
شانس تکیه نکنید و تصور نکنید یا امیدوار نباشد بهترین حالت اتفاق بیفتد.
۳. هنگامیکه ضررهای شکست، اندک و فواید موفقیت بزرگ است با تمام وجود
وارد عمل شوید. این کار میتواند همان تفاوت بین موفقیت و شکست باشد.