شغل فروشندگی به قدری اهمیت دارد كه آن را به تمام كننده تیم (فوروارد)
تشبیه كرده اند. در مقاله »یك روز فروشنده موفق« از لحظه ای كه فروشنده
چشم باز می كند تا پایان فعالیت روزانه و آخرین لحظات بیداری مورد بررسی
قرار گرفته و سعـــی شده است تكنیك های فروشندگی حرفه ای و ویژگی های
فروشندگان موفق در قالب اعمال و كردار روزانه او مورد توجه قرار گیرند.
بــرای مثال، می توان به مواردی از جمله برنامه ریزی، تاثیر تیپ ظاهری،
سعه صدر، آراستگی و زیبایی محل كار، آداب گفت وگو با مشتری، چگونگی تحت
تاثیر قراردادن مشتری، عكس العمل مناسب در مقابل بدگوئیهای رقبا، اهمیت
خاتمه فروش، مراحل فروش، اهمیت گزارش دهی به مافوق و … اشاره كرد.
مقدمه از خصوصیات انسان یادگیرنده در عصر رقابت، توانایی پیش بینی و
برنامه ریزی است. به طوری كه بتواند با برنامه ریزی در جهت تحقق اهداف از
پیش تعیین شده گام بردارد و هرزمانی كه لازم بود، در برنامه های خود
تغییراتی را ایجاد كند و آمادگی انعطاف پذیری و هماهنگی با شرایط را داشته
باشد. مقاله بر آن است تا برنامه های یك روز فروشنده موفق را مورد بررسی
قرار دهد.
● برنامه روزانه
- فروشندگان حرفه ای موفق سحرخیز هستند. اگر در هر روز یك ساعت از خواب
خود را كم كنیــــد پنج سال به عمر كاری خود اضافه كرده اید. سحرخیز باشید
و برنامه داشته باشید.
- از دوران كودكی به ما یاد دادند بچه خوب كسی است كه اول صبح وقتی چشم ها
را باز می كند، به پدر و مادر سلام كند. درس خوبی است، سلام سالمتی می
آورد و لازمه شروع ارتباط است. تا آخر عمر در سلام كردن به دیگران پیشقدم
باشیم، این نشانه بزرگی و ادب است. ضمن اینكه در بازار و در مواجهه با
مشتری می بایست ما شروع كننده ارتباط باشیم: پس با صدای بلند سلام كنیم.
- یادمان باشد كه ما بازاریاب و فروشنده ایم. در حرفه و كسب و كار ما دو
دسته از انسانها بسیار اثرگذارتر از بقیه هستند: یك دسته مشتریان وگروه
دیگر رقبا. بیائید خود را شرطی كنیم و در آغاز روز دو سوال بسیار مهم از
خود بپرسیم.
الف - مشتری من كیست و چه می خواهد؟
ب - رقیب من كیست و چه می كند؟
جلب مشتری هدف ماست و رقیب مانع رسیدن به این هدف است. روزمان را با طرح
این دو سوال و با هدف شروع و برای رسیدن به آن برنامه ریزی كنیم. تصور
نكنید اگر پاسخ این سوالها را پیدا كردید، می توانید بااین جوابها یك عمر
كسب و كار بی دغدغه داشته باشید. خیر، دنیا در حال تغییر است. لذا سلیقه،
ذائقه، قدرت مالی و … مشتری هم عوض می شود. رقبا هم دستخوش تغییرات فراوان
هستند. پس این سوالها تا آخر عمر همراه ما هستند، بنابراین هرروز آنها را
از خود بپرسید.
- راز و نیاز با خدا، عبادت و درخواست كمك از او برای رسیدن به اهداف فراموش نشود.
- مرحله بعد، ورزش و آمادگی جسمانی است، روح سالم در بدن سالم است. این
جمله را همواره مدنظر داشته باشید: هر روز حداقل ده دقیقه ورزش كنید.
- یك فروشنده حرفه ای باید حتماً نظافت را رعایت كند.
چقدر دیدن انسانهای خمیازه كش، بیحال، ژولیده همراه با بوی عرق بدن در اول
صبح برای دیگران دردناك است. شما كـــــــه نمی خواهید جزء این افراد
باشید، چـــــون می دانید كه برای فروش موفق لازم است ابتدا فروشنده در
نزد مشتری انسانی شایسته و مقبول به نظر آید تا مقدمات كسب و كار فراهم
شود.
- بدون صرف صبحانه از منزل خارج نشوید؛ صبحانه مهمترین وعده غذایی شماست.
صبحانه را مثل پادشاهان، ناهار را مثل شاهزادگان و شام را مثل گدایان
بخورید. محل كار جای خوردن صبحانه نیست. یكی از مناظر بد برای مشتریان این
است كه اول صبح منتظر اتمام صبحانه شما باشند. حتماً این مشتری عجله دارد
وگرنه بیكار نیست كه زودتر بیاید و وقتش را صــرف انتظار صبحانه شما بكند.
قهوه خانه كه نیست، محل كار است. این دو را باهم اشتباه نگیرید.
- رسیدن به وضعیت ظاهری نظیر لباس مرتب، كفش واكس زده و خوش بویی بسیار
حائز اهمیت است، قبل از خارج شدن از منزل در آئینه قدی، خود را نظاره كنید
تا نقصی در ظاهرتان نباشد، ظاهر ما نشانه باطن ماست، این برداشتی است كه
مشتری خواهد داشت. باظاهر عالی، برداشت او را نسبت به خود شكل دهید.
- در بین راه به اخبار گوش ندهید، اخبار بد و ناگوار در ذهن و روان مـــا
ایرانیان تاثیر بدی می گذارد. اصولاً انسانهای شرقی، احساسی هستند. به
احساس خود در اول صبح خوراك خوب بدهید، به نوارهای شاد گوش كنید، نوارهای
غمگین اصلاً مجاز نیستند، اخلاقتان را خراب می كنند، حتی بهتر این است كه
هنگام رانندگی به نوارهای آموزشی در مورد فروش و بازاریابی و... گوش كنید.
- در رانندگی لجبازی نكنید، در شهر بزرگی مثل تهران وضعیت ترافیك اسفناك
است. بهتر است اندكی زودتر از منزل خارج شوید تا اسیر ترافیك نشوید، اگر
هم چنین شد صبور باشید، دیگر كاری نمی توانید بكنید، حرص خوردن و كم طاقتی
دردی را دوا نمی كند. بهتر است مسیرهای مناسب برای رسیدن به محل كار را از
قبل شناسایی كنید، اما در هرحالت عصبانی نشوید، لجبازی نكنید، شما قرار
است یك روز سخت كاری را با انرژی فراوان پشت سر بگذارید.
- باسلام بلند وارد محل كار بشوید، اجازه بدهید ورود شما مترادف با ورود شادی باشد.
- خواندن روزنامه هایی كه حوادث را چاپ می كنند در اوقات صبح برای تمام
همكاران ممنوع كنید فقط اجازه دهید روزنامه های اقتصادی خوانده شوند.
بازاریاب و فروشنده موفق لازم است از اخبار و تحولات اقتصادی مطلع باشد و
در گفت وگو با مشتری این موضوع را نشان دهد. امتحان كنید، تاثیر خوبی در
طرف مقابل دارد و شما را جزء افراد مطلع به حساب می آورد.
- میزتان را مرتب نگه دارید، نظم وانضباط هم در روحیه خودتان و هم مراجعه كنندگان تاثیر مثبتی دارد.
- برنامه هایتان را از شب قبل تنظیم كنید، من فهرست تمام تماسهای تلفنی ام
را شب قبل تهیه می كنم و این اقدام وقت اندكی را در تماسهای تلفنی از من
می گیرد. برای همه چیز حتی تلفن زدن برنامه داشته باشید.
- فعالیتهایتان را اولویت بندی كنید و طبق قانون پارتو« ابتدا به ۲۰ درصد
كارهای مهم بپردازید كه ۸۰ درصد مشكلات شما از این طریق حل می شوند و
منافع بیشتری نصیب شما می گردد. فعالیت را اول صبح آغاز كنید، مدیران موفق
قبل از منشی ها به سر كـــــار می رسند و لذا این اوقات، فرصت خوبی برای
برقراری تماس با آنهاست.
- فروشنده موفق برای هر مشتری یك پایگاه داده یا پرونده درست می كند. در
این پرونده كلیه اطلاعاتی را كـــــه از مشتری به دست می آورید ثبت كنید.
این پرونده به عنوان یك منبع مهم و باارزش در شركت شماست كه قبل از ملاقات
بعدی با مشتری به آن مراجعه كنید، نكات مهم را یادداشت برداری كنید و با
آمادگی نزد مشتری بروید. این پرونده به تعامل سازنده بین شما و مشتری و
توسعه ارتباط كمك می كند.
- تمام قرارها و برنامه ها را یادداشت كنید، فقط به حافظه تان اعتماد
نكنید، قبل از رفتن به نزد مشتری پرونده ایشان را مرور كنید، این كار
آمادگی شما را برای مذاكره بالا می برد.
قبــل از هر قراری با مشتری به دفترچـه یادداشتتان مراجعه كنید.
- اگر مشتری پشت تلفن یك وقت عجیب را برای ملاقات تعیین كرد (مثلاً ۶ صبح
روز پنجشنبه) نگویید: ای آقا این كه زمان استراحت و تعطیلی است. دو حالت
بیشتر نیست، یا مشتری كه از نظر شما آدم مهمی است واقعاً وقت دیگری ندارد
یا اینكه شمــــا را امتحان می كند. در هر دو حالت او رئیس است، بپذیرید و
یك ربع زودتر در محل قرار، حاضر باشید. مشتری چنین می پندارد كه به سایر
وعده های شما هم می تواند با اطمینان فكر كند.
- مواظب وقت مشتری باشید. به موقع به محل قرار برسید، مدیریت زمان داشته
باشید. یك تفاوت مهم انسانهای موفق و ناموفق نحوه نگرش آنها به زمان است.
در شرایط امروزی بیش از هر زمان دیگری ارزش وقت بالا رفته است، با یك
مدیریت زمان عالی زندگی شما بهتر می شود و برای افراد و چیزهایی كه از
آنها لذت مـــــی برید فرصت بیشتری به دست می آورید. مدیریت زمان در واقع
مدیریت شخصی، مدیریت زندگی، مدیریت خودتان و مدیریت كسب و كار است. با
مدیریت زمان در نزد مشتری فردی منضبط به نظر می رسید و به عنوان فردی خوش
قول مطرح می شوید.
دیگر زمان كاربرد این جمله گذشته است ترافیك بود، دیر رسیدم شما حتی اگر
۱۰ دقیقه هم زودتر به محل قرار برسید به نظر من پنج دقیقه تاخیر كرده اید،
منظورم این است كه باید ۱۵ دقیقه زودتر برسید، البته همیشه یك مطلب مفید
خواندنی همراه داشته باشید. چون ممكن است رئیسمان (مشتری) به موقع ما را
نپذیرد. خوب رئیس است، حرص نخورید، او با خریدش در مورد شما لطف می كند،
حال به دلیلی این لطف چنددقیقه به تاخیر افتاده است، به جای حرص خوردن به
مغزتان خوراك مناسب بدهید.
- در نزد مشتری حرفه ای عمل كنید، دستپاچه نشوید، متین و مسلط باشید،
باسلام وارد شوید خود را معرفی كنید. تا زمانی كه به شما اجازه نداده است
ننشینید، تلفن همراهتان را خاموش كنید، شما در مقابل رئیس تان هستید،
مواظب رفتارتان باشید تا خودرا در دل او جا كنید.
- فروشندگان موفق می دانند كه مشتریان چه خواسته ای دارند. مشتریان می
خواهند كه شما این را درك كنید كه آنها خود را طرف مهمتر رابطه می دانند
چون تصمیم گیری با آنهاست پس آنها رئیس هستند. شما باید با رفتارتان این
را نشان دهید كه آنها مهمتر هستند. با او همانند رئیس خود رفتار كنید.
سیگار نكشید، آدامس نخورید و مرتب باشید. مشتریان می خواهند كه فروشنده
متوجه نیازهایشان باشد و آن را با جزئیاتش بشناسد و آنها را منحصر به فرد
بداند. آگاهی از آنچه مشتریان می خواهند، دقیقاً مبنای موفقیت فروش است.
- بااحترام كامل كارت ویزیت خود را به مشتری (با دو دست) تقدیم كنید. اگر
كارت ویزیت ندارید از مدیرتان بخواهید تهیه كند، كارت ویزیت زیبا كه
مشخصات شركت و سمت شما (نماینده فروش) در آن نوشته شده باشد به مشتری این
طور القا می كند كه با یك فروشنده حرفه ای و با یك شركت معتبر طرف حساب
است. كارت ویزیت مشتری را بااحترام بگیرید، اگر اسم ایشان را خوب متوجه
نشدید، اشكالی ندارد. این عبارات را به كار ببرید: معذرت می خواهم آقای؟ و
سپس ایشان اسمش را تلفظ می كند. (اگر نام ایشان را بد تلفظ كنید، پسندیده
نیست و به مذاق او خوش نمی آید).سپس كارت او را با احترام در سر جیب كت
تان بگذارید، بااین عمل به مشتری القـــا می كنید كه كارت شما را روی قلبم
گذاشتم. باتوجه به پوشش خانم های ایرانی كه بدون كت بوده و با مانتو،
پالتو یا چادر در مقابل مشتری می نشینند، بهتر است كارت ویزیت را در كیف
كوچكی كه داخل كیف شان وجود دارد با احترام قرار دهند، اگر دقت كرده باشید
این كیف كوچك محل نگهداری اشیاء با ارزش خانم ها نظیر طلا و پول است.
جادادن كارت ویزیت در این كیف به ضمیر ناخودآگاه مشتری چنین القا می كند
كه كارت ایشان را در محلی معتبر و در كنار سایر اقلام باارزش قرار داده
اند.
- مشتری را با گفتن یك جمله مثبت واقعی تحت تاثیر قرار دهید. مثلاً اگر به
موقع شما را پذیرفته است، به خاطر دقیق بودن به ایشان تبریك بگوئید یا اگر
منشی شایسته ای دارد، این را به ایشان بگویید. می توانید این طور شروع
كنید قبل از اینكه وارد مذاكره بشویم به من اجازه بدهید بابت دقت نظری كه
در انتخاب مسئول دفتر داشته اید به شما تبریك بگویم. حتماً این نكته را می
دانید كه مسئول دفتر، آینه عملكرد مدیریت است كه این طور بادقت عمل كرده
اید اما اگر تعریف واقعیت نداشته باشد جنبه چاپلوسی پیدا می كند و در آن
صورت ممكن است به مشتری بربخورد.
- در نزد مشتری از خوردن مایعات خودداری كنید، بهتر است بگویید ممنونم،
میل ندارم، چون اگر دست شما اندكی بلرزد ممكن است با برداشت خوبی از سوی
مخاطب همراه نباشد و بدتر از آن حالتی است كه مایعات روی میز یا وسایل كار
ریخته شود.
- در مذاكرات، حرفه ای عمل كنید، فنون مذاكره را با دقت مطالعه كنید و
آنها را به كار بندید. - از صحبتهای نامفهوم بپرهیزید، خود را با مشتری
هماهنگ كنید. نیازهای مشتری را بشناسید و مشكلات او را بیابید. مزایای
محصولات را بشمارید و این مزایا را با نیازها و خواست مشتری پیوند دهید،
پس لازم است دقیقا مشتریانتان را بشناسید. به آنها نشان دهید كه چگونه
محصول شما می تواند برای آنها مفید باشد و منافعی را نصیب آنها كند.
یادتان باشد مشتریـــان منافع و فواید محصولات را می خرند و نه ویـژگیهای
آنها را، پس در توضیح هایتان ویژگیهای محصول را به مزایا و منفعت هایی كه
برای مشتری دارند، ربط دهید.
- نزد مشتری از رقبا بدگویی نكنید، چون مشتری حرف شما را قبـــول نخواهد
كرد. او می داند كه انگیزه شما چیست و ممكن است تصور كند چون رقیب شما
پیشرفت كرده است، حسادت می كنید به علاوه بعضی از مواقع، خودتان مشتریان
را نسبت به رقبا حساس می كنید كه در مورد آنها هم اطلاعاتی جمع آوری كنند
و شاید شما رقبا را به مشتریان معرفی كنید و این آشنایی به معامله منجر
شود، این یكی از هدایایی است كه شما به رقبایتان می دهید. استراتژی خود را
با جمع آوری اطلاعات رقبا تدوین كنید.
- اگر مشتریان از قول رقبا در مورد شما نكات منفی را گفتند لبخند بزنید و
بگویید خوشحالم از اینكه توفیق ما آنها را نگران كرده است. طبیعی است اگر
برای آنها مهم نبودیم از ما صحبت نمی كردند، سپس اگر موضوع صحت نداشت
بگویید متاسفانه آنها روش خوبی را برای رقابت انتخاب نكرده اند و به این
دلایل (كه می شمارید) موضوع صحیح نیست. اما اگر مورد صحت داشت، كتمان
نكنید، بلافاصله موضوع را به ارزش مرتبط كنید و برآیندنقاط مثبت و منفی را
برای مشتری بشمارید و این را یادآور شوید كه تمام شركتها مشكلاتی دارند
اما آن چیزی كه برای شما مهم است ارزش است كه مقایسه بین فایده ها و هزینه
هاست.
- فروشندگان خوب از شركتشان به نیكی یاد می كنند. هیچوقت از محیط كارتان
نزد دیگران، خصوصا مشتری بدگویی نكنید، بلكه چنان برخورد كنید كـــه در
بهترین شركت دنیا كار می كنید. اگر چنین نیست علتها را بررسی كنید و به
كمك مدیران و سایر همكاران آنجا را بسازید بیشترین زمان عمر شما در محل
كارتان می گذرد، بدگویی كردن از شركت جایز نیست و بدتر از آن بدگویی كردن
از مدیریت شركت است. در این حالت، مشتری احساس می كند خانواده كاری شما
بنیانی ندارد و بااین برداشت احتمال سفارش دادن محصول كم می شود.
فروشندگان موفق هیچوقت به مشتری دروغ نمی گویند، حتی دروغهای سفید.
به این جملات دقت كنید:
- به من توصیه شده كه با شما تماس بگیرم.
- از این طرف رد می شدم گفتم سری هم به شما بزنم.
از گفتن چنین جملاتی بپرهیزید. به مشتری نشان دهید كه او برای شما مهم است
و فقط به خاطر او به آنجا آمده اید و رضایت او برای شما مهم است. به یاد
داشته باشید، فروش خوب حالتی است كه رابطه برد دو طرفه داشته باشد.
تكنیك های خاتمه فروش را در زمان مناسب به كار گیرید و مراقب نشانه های خرید از سوی مشتری باشید.
فـــروشندگان موفق نیازهای مشتری را می شناسند و می توانند آنها را از سوی
مشتری به تقاضا تبدیل كنند؛ تقاضا همان نیاز و خواست است زمانی كه با قدرت
خرید همراه شود. اگر نتوانیم مشتری را به حالت متقاضی تبدیل كنیم در آن
صورت آنها جذب رقبا خواهند شد. به این متقاضی شدن، خاتمه فروش می گویند.
یعنی هنر تشخیص زمان اتمام معامله. یادمان باشد ما فقط نمایش دهنده نیستیم
بلكه فروشنده هستیم. بهترین زمان برای پایان دادن به كار در اولین زمان
ممكن است. لذا شما باید مراقب نشانه هایی باشید كه حاكی از آن است كه
مشتری آماده تصمیم گیری است. حالات، اظهارنظرها، صداها و حتی سرتكان
دادنها، همگی نشانه هایی هستند از رضایت درباره آنچه ارائه می شود.
احتمالاً قطعی ترین آنها اظهارنظرهایی درباره وضعیت پس از خرید است. فروش
بدون خاتمه، فروش نیست. خاتمه فراینـــدی است كه بر علاقه، حل مشكلات،
تعهد و ایجاد نیروی محركه در مشتری استوار است.
- اگر مشتری به سختی تصمیم گرفته است از آن به نیكی یاد كنید و از توجه و
صرف وقت آنان تشكر كنید و اطمینان دهید كه اگر سوال یا نكته ای باشد
سریعاً در خدمت آنها هستید. اما اگر مشتری به هردلیلی موانع و ایراداتی
داشت، درست برخورد كنید. علت را سوال كنید تا دلیل آن مانع را بشناسید.
چون كلمه نه از زبان افراد متفاوت، معانی مختلف دارد پس دقیقا بدانید
منظور مشتری چیست و سایر موانع را نیز جویا شوید و از او برای سفارش پس از
رفع آن تعهد بگیرید و پس از حل مشكل برای خاتمه فروش مجددا اقدام كنید.
یكی از مهمترین نكات مذاكره بحث درباره قیمت است. با قیمت هم مانند سایر
موارد برخورد كنید و در مقابل اینكه قیمت بالاست به مزایای محصول اشاره
كنید. پایین آوردن قیمت در مجموع مناسب نیست چون در ذهن مشتری احتمالا
تاثیرات خوبی نمی گذارد. بهتر است به جای كاهش قیمت مزایا را اضافه كنید
مثلاً نحوه و مدت پرداخت را طولانی تر كنید. بهتر است در زمان اصرار جدی
مشتری، به كاهش قیمت این طور نشان دهید كه تصمیم نهایی در شركت گرفته می
شود تا در گوشه رینگ قرار نگیرید.
- اگر قرار شد ادامه مذاكرات در جلسه دیگری صورت گیرد با درخواست تعیین وقت از مشتری وقت خود را با ایشان تنظیم كنید.
و اگر قرار شد تا جلسه بعدی نمونه محصول یا مطلبی را برای مشتری بفرستید
در اسرع وقت اقدام كنید. به هرحال منتظر گذاشتن مشتری جایز نیست، برای
تاخیر احتمالی هم ایشان را از قبل در جریان قرار دهید.
- همان طور كه قبلاً یادآور شدم فروش، پایان یك معامله ولی درعین حال یك تعهد بلندمدت به مشتری است،
لذا مشتریان را برای دوران بلندمدت و به عنوان یك زنجیره بی پایان درنظر
بگیرید و در برقراری ارتباط مثبت و مرتب با ایشان بكوشید، او رئیسی است كه
دائماً به ما سفارش و دستور خواهد داد و ما با خدمت بیشتر از او پاداش
بیشتری می گیریم.
چیت وود در كتاب »فروش حرفه ای« فروش پیگیر را طی هفت مرحله مطرح می كند كه عبارتند از: مرحله نزدیكی (تاثیر مثبت گذاشتن در مشتری)؛
مرحله صلاحیت و شایستگی (كه هدف ارزیابی مشتری، كشف مشكلات و نیازهای مشتری است)؛
مرحله توافق درموردنیاز (مرور اطلاعات دریافتی از مشتری و هماهنگی بین فروشنده و مشتری)؛
مرحله فروش كمپانی (جاانداختن صلاحیت و صداقت شركت در ذهن مشتری)؛
مرحله برآورده كردن نیاز (ربط ویژگیهای محصول با مزایا و منافع مشتری)؛
مرحله گرفتن تعهد (مرحله خاتمه فروش)؛
مرحله تثبیت فروش (تداوم رابطه با مشتری برای دوران بلندمدت).
فروشندگان حرفه ای موفقیتها و شكستهایشان را تجزیه و تحلیل می كنند.
تجزیه و تحلیل دقیق موفقیتها و شكستها باعث شناسایی نقاط قوت و ضعف خواهدشد.
برای توجیه موفقیتها یا ناكامیها از كلمه »شانس« استفاده نكنید، واقعاً در
۹۹ درصد موارد عامل پیروزی یا شكست خودمان هستیم. شانس چیزی نیست جز هنر
درست استفاده كردن از فرصتها و درس گرفتن از شكستها. تعداد كمی هستند كه
می دانند بخت و اقبال، خلق كردنی است. شكست چیز خوبی نیست اما یك تجربه
است. تجربه، معلم است. از معلم یاد بگیرید. تعریف حماقت چیزی جز این نیست
كه همان كار گذشته را انجام دهیم و انتظار نتیجه متفاوتی را داشته باشیم.
نباید یك شكست را مجدداً تجربه كرد، انسانهای موفق دلیل ناكامی را ابتدا
در خود جستجو می كنند و انسانهای ناموفق دلایل ناكامی را ابتدا در
دیگــران جستجو می كنند و خود را بدشانس می دانند. خداوند هیچ كس را
بدشانس نیافریده است، همه فرصت دارند، فقط باید آن را ببینند، بشنوند و
استفاده كنند. تجربه چیزی است كه آن را به سادگی و رایگان به شما نمی دهند.
- در صورتی كه معامله ارزشمندی را به نتیجه رساندید سریعاً آن را به مافوق خود گزارش دهید.
- ناهار را با آرامش میل كنید و از آن لذت ببرید. اگر ناهار را با مشتری
میل می كنید بیشتر مواظب رفتارتان باشید. آداب غذا خوردن را كامل رعایت
كنید و بخشی از غذایتان را در ظرف باقی گذارید. بعضی از امتحانها (مثلاً
برای تصمیم گیری در روابط بلندمدت) هنگام غذاخوردن صورت می گیرد.
- وظایف و مسئولیتهای متعدد فروشندگان حرفه ای ازجمله كسب اطلاعات، توجه
به عملكرد رقبا و تقویت نگرش سیستمی در محیط كار را پیوسته مدنظر داشته
باشید و به آن عمل كنید.
- در پایان روز پس از جمع بندی امور، میز كارتان را مرتب كنید، برنامه های
فردا را مشخص سازید. پیش بینی های لازم را به عمل آورید، و با خاطره ای
خوش از همكاران خداحافظی كنید و اگر مشكلی در كار داشته اید به خود بگویید
این مشكل را همین جا می گذارم تا با فراق بال و علت یابی صحیح آن را حل
كنم، اما هیچ وقت مشكل كاری را به منزل نمی برم. خانواده من منتظر همسر و
پدر یا مادری شاد و سرحال هستند. آنها حق دارند از زندگی لذت ببرند و سپس
به خود بگویید چه كاری می توانم انجام بدهم كه آنها را شاد كنم و در این
راستا بكوشید. شاید این كارها لبخندی صمیمی به همراه یك شاخه گل باشد. شام
را با خانواده ولی سبك میل كنید. البته بعضی از قرارهای كاری موقع شام
گذاشته می شود، بعداً این غیبت تان را در خانه جبران كنید، بعضی از روزها
را به خانواده خود اختصاص دهید آنها هم به شما احتیاج دارند.
- هرچند كوتاه ولی وقتی را هم برای مطالعه و بازسازی مهارتهایتان اختصاص
دهید، كمتر تلویزیون ببینید. نتیجه یك تحقیق نشـــــان می دهد كه هرچقدر
سطح دانش و آگاهی انسان افزایش یابد وقت كمتری را به تلویزیون اختصاص داده
و بیشتر به مطالعه می پردازد.
- به موقع بخوابید، روح و جسم فروشنده موفق به استراحت نیاز دارد.
●● نتیجه گیری
فروشندگی دردنیای كنونی فعالیتی دشوار است و برای توفیق در فضای رقابتی
فعلی كه روز به روز درحال گسترش است بسیاری از عملكردهای گذشته با توفیق
همراه نخواهدبود. برای موفقیت در كسب و كار فعلی و آینده به فروشندگان
حرفه ای كه خود را با دانش نو مجهز كنند نیاز است.