استراتژي مناسب براي موفقيت در محيط رقابتي امروزي
چگونه ميتوان در تغییر محیط رقابتی امروزی موفق بود؟ این سوالی است که ذهن بسیاری از مدیران را به خود مشغول كرده است. به نظر همه چیز از جمله بازارها، تقاضاهای مشتریان، تکنولوژی، محصولات و فرآيندها در حال تغییر هستند.
برای پاسخ به این تغییرات، مدیران تصمیماتي رقابتی اتخاذ ميکنند که میتواند نه نتها بر روی موقعیت فعلی بنگاه، بلکه بر موفقیت آتی آن نیز اثرگذار باشد. اغلب مدیران در یافتهاند که مسیر سختی پیش رو دارند. قوانین گذشته نمیتواند به کار گرفته شود. بنابراین برای رقابت در محیط رقابتی متغير امروزی، پاسخهای استرتژیک جدید مورد نیاز است.
تغییرات انجام گرفته در سالهای اخیر در محیط رقابت، بسیاری از بنگاهها را با تهدید روبهرو کرده است. در مواجهه با تغيير، گام اول برای اصلاح استراتژی، شناسایی تغییرات است. دو دسته اصلی تغییرات وجود دارد. اول تغییر محصول است كه از ایجاد تقاضا برای محصولات و خدمات جدید ناشی ميگردد. اقدامات رقبا، تغییر ترجیحات مشتریان و ورود بازارهای ملی یا جغرافیایی به محیطی که بنگاهها در آنها مشغول رقابت هستند، باعث ایجاد این گونه تقاضاهای جدید ميشود. همچنین دومين دسته، تغيير فرآيندها (استفاده از نيروي انساني، سیستمها، فناوریها و شیوهها برای توسعه تولید و تحویل محصولات و خدمات) است. این دو نوع تغییر میتوانند به صورت پایدار (Stable) یا پویا (Dynamic) اتفاق بيافتند. تغییرات پایدار، آرام، تکاملی و معمولا قابل پیشبینی هستند. در مقابل تغییرات پویا، سریع، تحولی و معمولا غیرقابل پیشبینی هستند. بنابراين، تغييرات پيشروي سازمان بسته به شرايط به صورت زير هستند:
1. تغییر پایدار محصولات و فرآيند.
2.تغییر پویای محصولات و فرآيند.
3.تغییر پایدار محصولات و تغییر پویای فرآيند.
4.تغییر پویای محصولات و تغییر پایدار فرآيند.
درک این مطالب به مدیران دیدی قوی ميدهد تا بتوانند موقعیت رقابتی خود را با توجه به جايگاه گذشته شركتشان، تخمین زده و سپس چشماندازی از موقعيت آينده آن بدست آورده و در نهایت، استراتژیاي خلق کنند که این هدف را به واقعیت تبدیل کند.
در قرن بیستم اکثر شرکتها در شرایط محصول پایدار و تغییر فرآيند پایدار (مشخصات تولید و تقاضاي به طور نسبی پایدار و قابل پیشبینی) بودهاند. بنابراین، بنگاه ميتواند محصولات خود را استاندارد و تصمیمگیری خود را متمرکز كند. همچنین رويههاي استاندارد را به کار گیرد و وظایف را به شغلهای مشخص اختصاص دهد. ساختار سازمانی تولید انبوه اغلب در مقیاس بزرگ، سلسله مراتبی و عمودی ميباشد. استراتژی این گونه بنگاهها تولید با کمترین هزینه ميباشد. متفكران و کسانی که در قسمتها عملیاتی هستند، از هم جدا هستند. تغییر در فرآيند یا محصول در تضاد با فرمول تولید انبوه قرار دارد. تغییرات در تولید موجب افزایش هزینههای نیرو و کاهش کنترل مدیریتی ميشود. تغییرات در فرآيند، باعث افزایش خطا، ضایعات و هزینههای واحد ميشود. بنابراین سازمان با تولید انبوه ميتواند تنها تغییرات محدودی انجام دهد و بايد فرايند نوآوري را محدود كند.
برخلاف طرح تولید انبوه که بهدنبال پایداری است، نوآوری (Innovation) اساسا برای تغییر سازماندهی میشود. دلیل اصلی این است که فرآيندهای کاری غیر قابل پیشبینی هستند و بنگاهها تصمیمگیری را غیرمتمرکز کرده و مشاغل را به طور گسترده تعریف میکنند. تکنولوژی اطلاعات در سرتاسر سازمان گسترده شده و ساختار سازمان بسيار انعطافپذیر است. نقش تکنولوژی اطلاعات در یک سازمان نوآوری محور، فراهم کردن قابلیتهای پردازش اطلاعات براي تقويت خلاقيت است. استراتژی در این شرایط تولید محصولات جدید با حجم کم و نوآوری پیوسته در فرآيندهای تولید میباشد. از مشخصات کارگران اینگونه سازمانها ميتوان به بهرهمندی از ایدههای نو، مهارت در انجام شغلها و مسوولیت اندک در مورد هزینههای تولید اشاره کرد.
و اما با توجه به تغییرات، تخصصیسازی انبوه (Mass Customization) - تولید بر اساس سفارش مشتریان- و بهبود مستمر (Continuous Improvement) جایگزین استراتژیهای قدیميشدند.
در تخصصیسازی انبوه که با تغییر پویای محصولات و تغییر پایدار فرآيند مواجه هستیم، سیستمهای اطلاعاتی نقش بسزایی را ایفا ميکنند. در این گونه سیستمهای اطلاعاتی، با کاهش هزینههای ساخت محصولات جدید و متفاوت توسط بنا نهادن یک زیرساخت کارآ و پایا از قابلیتها، بهرهوری افزایش ميیابد. انعطافپذیری نیز با ایجاد سیستمهای محصولی که بتواند نیازهای وسیع تر و متفاوتتری از مشتریان را ارضا کند، ایجاد ميشود. مشخصه اصلی این استراتژی، ظرفیت تولید محصولات متنوع به صورت سریع و ارزان است. سازماندهی جهت انعطافپذیری برخلاف این فرض که هزینه و تنوع جانشین یکدیگر هستند، انجام ميشود. ساختار شبکهای آن سیستمي متشکل از مواد یا اطلاعات است که بین واحدهای منعطف گردش دارند. به علاوه کارگران در شبکهای پویا از روابط کار ميکنند.
در بهبود مستمر با تغییر پایدار محصولات و تغییر پویای فرآيند مواجه هستیم. مشخصه اصلی بهبود مستمر قابليت آن در بهبود فرآيندها به صورت سریع و كمهزينه است و اين فرض که میان تنوع و کاهش هزینه فقط باید یکی را انتخاب کرد، وجود ندارد. دستیابی همزمان به کیفیت، کارآیی و بهبود مداوم محصول وجود دارد. همچنین ساختار تیمي که باعث انسجام میان متخصصان فرآيند ميشود به سازمان اجازه ميدهد مبادلات پیچیده فرآيند تجارتش را انجام دهد.
در انتها باید به این نکته توجه داشت که برای تغییر استراتژی از تولید انبوه به تخصصیسازی انبوه، ابتدا باید به سمت بهبود مستمر پیش برویم. به بیان دیگر بهبود مستمر همانند پلی میان تولید انبوه و تخصصیسازی انبوه عمل ميکند.
بهروز هزارخوانی
۱۹ دی ۱۳۸۹ ساعت ۱:۴۵:۵۱ بعد از ظهر