در سال ۱۹۱۴ کارخانه اتومبيلسازي کوچکي، آغاز به کار توليد وسيله نقليه ۲ سيلندري نمود که تنها ۱۰ اسب بخار قدرت داشت. نام اين اتومبيل DAT بود که از اولين حروف نام شرکاي آن گرفته شده بود. کنجيرو دن Den، روکورو آيوياما Aoyama و ميتارو تاکوچي Takeuchi سه توليدکننده اين وسيله نقليه کوچک بودند.
سالها گذشت تا در سال ۱۹۳۰ اتومبيل DAT دستخوش تغيير شد. اتومبيل کوچک جديدي به نام پسر دات Son of DAT توليد شد و چندي بعد به DATSON و سپس به DATSUN تغيير نام يافت.
در سال ۱۹۳۴ داتسون اقدام به مشارکت با اتومبيلساز ديگري به نام نهونسانگ نمود و پس از آن نام داتسون به نيسان تغيير پيدا کرد. موسس آن که طرح عظيمي براي توليد انبوه 10 تا 15 هزار خودرو در هر سال داشت شروع به عملي کردن پروژه خود کرد. يک سال بعد و پيش از جنگ جهاني دوم، اولين داتسونهاي سايز کوچک در شرکت يوکوهاما به خط مونتاژ فرستاده شد. در طول جنگ جهاني دوم توليد اين وسيله نقليه به کاميونهاي نظامي و موتور هواپيما و قايقهاي اژدرافکن تغيير پيدا کرد. شرکت نيسان توليد وسايل غيرنظامي را در سال 1945 از سر گرفت و 2 سال بعد سفارش توليد خودروهاي داتسون را دريافت کرد.
نيسان بهعنوان يک کمپاني خودروسازي موفق ژاپني در يوکوهاما در سطح جهاني مطرح شده بود. با پيشرفت صنايع خودروسازي، زمان ساخت اتومبيل الکتريکي فرارسيد. دولت ژاپن بهرهگيري از انرژي دوگانه را مدنظر قرارداد، سپس نيسان اقدام به توليد خودروي الکتريکي تاما نمود و آن را روانه بازار کرد. به منظور جوابگويي به احتياجات ارتش ژاپن، در سال ۱۹۵۱ اولين خودروي دوديفرانسيل کمپاني نيسان به نام پاترول از خط توليد نيسان خارج شد. اين خودرو از بسياري جهات مورد توجه ژاپنيها قرار گرفت و از نظر ظاهري نيز بسيار شبيه به اتومبيل جيپ ساخت آمريکا بود.
در دهه 1960 و اوايل 1970 نيسان صادرات خودروهاي خود را به ايالات متحده ادامه داد و بازاري براي خود فراهم کرد که با فروش سالانه بيش از 255 هزار دستگاه خودرو در سال 1971 ادامه يافت، ولي بحران عظيم سوخت در آمريکا به عنوان يک کشور مصرفي باعث شد که اين کشور درخواست خودروهاي کوچکتر، ارزانتر و با سوخت مناسبتري که همانند محصولات نيسان، هوندا و تويوتا بود را بدهد.
در سال 1973 يک ميليون دستگاه داتسون در آمريکا به فروش رسيده بود و دو سال بعد از آن شرکت نيسان بزرگترين شرکت صادرکننده وسيله نقليه به شمال آمريکا بود. در دهه 1980 دو مرکز بزرگ توليد خودرو را در آمريکا و بريتانيا ايجاد کرد و در سال 1983 خودروهايي مانند sunny را تحت نام نيسان به بازار ارائه کرد. تا سال 1987 صادرات رو به افزايش اين شرکت به بيست ميليون دستگاه در سال رسيد. در اوايل دهه 1990 نيسان خودروي ميکرا (Micra)را توليد کرد که طراحي زيبايي داشت و سه سال بعد به عنوان خودروي سال اروپا انتخاب شد.
در خلال دهه 1990 هر ساله نيسان ضرر ميداد. فورد و كرايسلر از دادن سفارش خودداري كردند، ولي رنو موافقت كرد كه در برابر پذيرش 4/5 ميليارد بدهي، 8/36 درصد داراييهاي خالص شركت را دريافت كند. كارخانجات نيسان ظرفيت توليد بيش از يك ميليون خودرو را داشت كه قادر به فروش آنها بود. هزينههاي خريد 10 تا 20 درصد بيش از رنو بود و با 11 ميليارد بدهي، كمبود نقدينگي شديدي وجود داشت. نيسان مبتلا به فقدان شفافيت در توجيه سود، تمركز ناكافي روي مشتريها، تمركز زياد براي بيرونكردن رقبا، فقدان فرهنگ كار همراه عملكرد، مرزها يا خطوط سلسله مراتب (بهدليل وجود بوروكراسي موجود) و عدم وجود ديد همكاري بين افراد بود. در چنان وضعيت نابساماني، نيسان براي نجات خود بهدنبال يك ناجي ميگشت.
کارلوس گوسن در ژوئيه 1999 نيسان را تحويل گرفت، چندين گروه درست كرد كه براي كمك به او در تهيه طرح احيا در مورد عملكرد حياتي مانند ساخت، خريد و مهندسي كندوكاو كنند. او جهت افزايش همكاري، كارمندان نمونه را در راس گروهها قرار داد و تيمها را به يك مدير كليدي سپرد كه از رنو با او به ژاپن آمده بود. طرح گوسن در نيسان براي ژاپن مثل يك زلزله بود كه آن را دگرگون ساخت.
گوسن قول داد مخارج اضافي را نصف كرده و تعداد فروشندگان را به 20 درصد برساند، ولي زمينههاي كاري را به احياي نيسان موكول كرد. او دست طراحان را در طراحي بدون دغدغه و نگراني درباره قابليت ساخت، آزاد گذاشت. او، «شيرو ناكامورا» را از «ايسوزو» براي شخصيت بخشيدن و هويتدادن به ماشينها و كاميونهاي نيسان استخدام كرد. گوسن همينطور از يك پروژه مشترك با رنو براي توليد اتومبيلهاي كوچك خبر داد و گفت كه اين ماشين جايگزين خط توليد نيسانهاي اروپايي خواهد شد. با افزايش سرعت توليدات، فروش نيسان به 27 سال پيش برگشت. فروش 17 درصدي در سال 2000 نيسان را قادر ساخت تا جلوتر از هوندا بايستد كه فروش 8/13 درصد داشت، ولي در مقايسه با تويوتاي 2/42 درصدي خيلي عقب بود. نيسان با هشت مدل جديد بهسوي نمايشگاه 2003 پيش رفت. نيسان داراي پتانسيلي است كه ميتواند ستاره ماشينسازان ژاپني باشد. «تاكيرو فوجي موتو» از دانشگاه توكيو و معاون سردبير روزنامه خودروسازهاي متحد ميگويد: «داشتن استراتژيست درجه يك بهعنوان مديرارشد، موثرترين راه براي انتقال تواناييها است.»
انتقال كارلوس گوسن از رنو به نيسان ممكن است كليدي براي موفقيت اين اتحاد باشد، در حالي كه نام گوسن براي پستهاي شغلي خالي «مدير ارشد اجرايي» در صنايع خودروسازي ذكر ميشود. او عهد كرده است كه حداقل براي 2 سال ديگر در نيسان بماند. او درصدد است كه يك مدير اجرايي ژاپني براي جايگزين كردن خود بيابد و سپس قرار است كه او جانشين «شواتيزر» مدير رنو شود.
اكنون نيسان دومين توليدكننده اتومبيل، مجددا تويوتا را در بازار جهاني و نيز اروپا و آمريكاي شمالي به چالش ميطلبد و هونداي قدرتمند را بهطور چشمگيري پشت سر گذاشته است. كورير ماتسومورا، معاون اجرايي و عضو هياتمديره ميگويد: بزرگترين موفقيت گوسن آن است كه ميتواند در عقايد مردم تغييرات ساختاري ايجاد كند.
نيسان در سال گذشته ميلادی درآمدي بالغ بر 80 ميليارد دلار داشت و با بيش از 175 هزار کارمند در سراسر جهان از بزرگترين خودروسازان به شمار ميرود.
کوشان غلامی
- مقالات مرتبط: