خلق و حفظ فرهنگی که درآن نوآوری بتواند رشد یابد. این کار نیازمند یک فضای سازمانی و فیزیکی است که در آن تجربه، تکامل و آزمون و خطا بتواند رخ دهد. ارزشها و رفتارهایی که باعث تقویت نوآوری در سازمان شوند باید توسعه یابند و حفظ شوند.
در زير پاسخ برخي مديران را به اين پرسش ميخوانيم:
1- خلق و حفظ فرهنگی که درآن نوآوری بتواند رشد یابد. این کار نیازمند یک فضای سازمانی و فیزیکی است که در آن تجربه، تکامل و آزمون و خطا بتواند رخ دهد. ارزشها و رفتارهایی که باعث تقویت نوآوری در سازمان شوند باید توسعه یابند و حفظ شوند.
2- توسعه نیروی انسانیای که ميتوانند در این محیط سازمانی رشد یابند؛ این گروه از افراد شامل افرادی ميشود كه به عنوان عضوی از یک گروه با اهداف مشترک ایدهها را مورد پرسش قرار داده، به چالش ميکشند یا حتی خود، ایدههایی ارائه ميدهند. البته افراد این گروه در محیط عملیاتی به واسطه فعالیتهای روزمره کاری محدود نیستند.
3- مدیریت نوآوری در قلب یک بنگاه تجاری که تمرکز آن بر حداکثر بهرهبرداری از حداقل منابع است.
(پاتریک مک لاگلین، مدیر شرکت سرولین)
1- سطحی که در آن فعالیتهای نوآوری بلندمدت، بدون از دست دادن ارتباط با واحدهای کسب و کار که در آنها نوآوری نهایتا باید شروع به رشد و تکامل کند، به بهترین شکل هدایت شود.
2- داشتن انواع مختلفی از افراد در شرکت که انگیزه کافی برای وقت صرف کردن برای فعالیتهای نوآورانه را داشته باشند.
3- ایجاد تعادلی مناسب بین نوآوریهای مربوط به فعالیتهای خاص و نوآوریهای بنیادین در بنگاه.
(ووتر زیمان، شرکت CRH اینسولیشن اروپا)
1- نوآوری اغلب به عنوان امری تکنولوژی محور و به بیان دیگر مربوط به حوزه کاری دانشمندان و مهندسان، دیده ميشود. چالش مهم این است که چطور به شکلی امید دهنده الهامبخش کل افراد باشیم و بتوانیم ادراکاتشان را به این سمت سوق بدهیم که نوآوری برای همه ما خوب خواهد بود و نه فقط آن دسته افراد خاص دانشی.
2- افزایش آگاهی. همانند مورد قبل افراد اغلب کاملا درک نميکنند که نوآوری چیست یا چه کاربردی در دنیای آنها خواهد داشت.
3- مدیریت واژهای نادرست یا کاری نادرست است. در واقع مدیریت مفهوم فرمان دادن و کنترل را ميرساند که اگر چه مهم است؛ اما این گونه نیست که همیشه برای چالش هدایت نوآوری مناسب باشند؛ چون هدایت نوآوری بیشتر مربوط به الهام بخشی، ایجاد اعتماد و اطمینان و ریسک پذیری است. اغلب مدیران ارشد ریسگ گریز هستند و به همین دلیل یک پیش زمینه مدیریتی خشک، راهی مناسب برای مواجهه با چالش هدایت نوآوری نخواهد بود.
( جان ترگاسکز، مدیر فنی سرکو)
1- فرهنگ- تشویق افراد برای اینکه شیوههای انجام کارها را به چالش بکشند و ایدههای نوآورانه خلق کنند.
2- ایجاد تعادل بین نوآوری و سطوح مدیریت ریسک و کنترل مورد نیاز در یک محیط خدمات مالی.
3- تضمین اینکه نوآوری در یک حوزه منجر به اثرات منفی در حوزههای دیگر نشود.
(جان گیلبرت، ريیس تعالی فرآیندها در UBS)
1-همراستا کردن انتظارات از نوآوری با نظرات مدیر ارشد. لازم است تعریفی شفاف از ماهیت نوآوری وجود داشته باشد. برای مثال مشخص شود نوآوری رادیکال و ناگهانی است یا تدریجی و اینکه تمرکز اصلی بر چه چیزی باید باشد.
2- در برنامه قرار دادن یک پرتفولیو از نوآوری تدریجی ( انجام بهتر کارها) و نوآوری رادیکال( انجام کاری متفاوت). چالش این است که چطور یک تعادل مناسب بین این دو ایجاد کنیم.
3- از پیش تامین کردن منابع مالی و نیروی انسانی مکفی و در دسترس.
( جان تزمر، مدیر شرکت ایکتال کیر، دانمارک)
1- تامین بودجه تحقیق و توسعه برای پروژههای تکنولوژی مربوط به آینده در زمانی که سهامداران بر شرکت برای نتایج کوتاهمدت فشار ميآوردند. هر صنعت باید برای رقابتی باقی ماندن در آینده نوآوری کند. به علاوه نرخ تغییر تکنولوژیک نیز در حال شتاب گرفتن است. اما شرکتها مجبور هستند این هدف را با پولهای کمتری دنبال کنند. مدیریت ایجاد این تعادل مشکل بین انجام نوآوری و هزینه، چالشی بزرگ برای صنایع است و این چالش هم تنها مربوط به یک یا دو شرکت نیست.
2- ایجاد یک فرهنگ سازمانی که افراد ریسک پذیر را تنبیه و مواخذه نکند. ارزشیابی مدیران در بسیاری از سازمانها به نظر ميرسد منحصرا بر اساس اینکه آنها چقدر بر اساس شاخصهای پایه عملکرد، خوب عمل ميکنند صورت ميگیرد؛ شاخصهایی مثل فروش یا تعداد واحدها. هیچ کس با اینکه جذب تکنولوژیهای جدید ميتواند به طور بالقوه این آمارها را در بلند مدت بهبود بخشد مخالف نخواهد بود؛ اما تکنولوژیهای جدید همچنین ميتوانند موانعی در کوتاه مدت به شمار روند. به علاوه اکثر آزمایشها در مورد تکنولوژی شکست ميخورند. یک سازمان باید این را درک کند و تیمها و مدیرانش را به شکلی هدایت کند که پذیرش یک میزان سالمياز ریسک بدون از دست دادن کنترل نسبت به اهداف بلند مدت سازمان مورد تشویق قرار گیرد.
3- ایجاد تعادلی مناسب بین تحقیق و توسعه درون سازمانی و اکتساب نوآوری از خارج. حوزه و میزان نوآوری رو به افزایش است؛ به گونهای که نميتوان انتظار داشت یک شرکت به تنهایی تمام نوآوری مورد نیاز خود را در داخل شرکت انجام دهد. اما سوال اینجا است که چه المانهایی باید در خانه انجام شود و چه المانهایی را باید برونسپاری کرد.
(راب پرونز، شرکت اکتشاف و بهرهبرداری شل، آمریکا)
منبع: www.managong-innovation.com
۲۷ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۳:۱۵:۹ قبل از ظهر