در مدلي كه ما پيشنهاد ميكنيم شركتها شبكههايي رسمي ايجاد ميكنند تا ارتباطات حرفهاي در كل سازمان را تسهيل كنند، ....
در مدلي كه ما پيشنهاد ميكنيم شركتها شبكههايي رسمي ايجاد ميكنند تا ارتباطات حرفهاي در كل سازمان را تسهيل كنند، ....
البته به گونهاي كه با تصميمات سازماني كه به شكل سلسله مراتبي اتخاذ ميشوند تداخلي نداشته باشد. هدف آن است كه سهولت ارتباطات به واسطه ارتقاي توان حرفهاي افراد حاصل شود نه به واسطه روابط سلسله مراتبي.
بدين منظور رهبران شبكهها بودجهاي را در اختيار دارند تا با آن سرمايهگذاريهاي لازم براي شبكه را انجام دهند. اين سرمايهگذاريها عبارتند از: ايجاد زير ساختهاي مناسب انساني و تكنولوژيك به منظور حفظ روابط و همكاريهاي اعضا؛ تدوين اطلاعات لازم در قالب اسناد، وبلاگها و دايرهالمعارفهاي اينترنتي؛ تهيه برنامههاي آموزشي براي اعضاي شبكه و تشكيل كنفرانسهاي متعدد. شركتها ميتوانند ميزان كارآيي مديران را حتي با برخي معيارهاي كمينيز بسنجند. مثلا تعداد اعضاي يك شبكه حجم ايميلها، استخراج معيارهاي استاندارد از تحليل اين ايميلها (به عنوان مثال محاسبه اينكه هر فرد براي اتصال به فردي ديگر چند واسطه نياز دارد)، اسناد اطلاعاتي توليد شده توسط شبكه يا ميزان دانلود در هر شبكه. مسوولان سازمان همچنين ميتوانند ميزان موثر بودن يك شبكه را با ارزيابي ميزان رضايت اعضاي آن بسنجند. ميزان دقت پاسخها به پرسشهاي مطرح شده در شبكه و بررسي اينكه هر فرد براي يافتن شخص مناسب جهت ايجاد ديالوگ چه ميزان زمان لازم دارد.
اما ارزيابي واقعي ارزيابي كيفي شبكه است واينكه هر شبكه تا چه ميزان به وظايف خود واقف است كه اين ارزيابي توسط مقامات بلند پايه سازماني صورت ميگيرد. اين گونه ارزيابيها در غالب موارد مطالعاتي خواهد بود كه ميزان پيشرفت حرفهاي را نشان ميدهند.
سوق دادن مجموعه به سوي فعاليتهاي حرفهاي
در حالي كه سيستم سلسله مراتبي قوانين مديريتي را تعيين و تعريف ميكند، شبكههاي رسمي شيوههاي همكاري ميان كارمندان را تعريف ميكنند. بدين ترتيب شركتهاي بزرگ با بهرهجويي ازاين شبكهها ميتوانند مسائل بزرگ را با تشكيل زيرشبكههاي كوچكي كه هر كدام روي بخش خاصي از پروژه متمركز ميشوند - و البته با شبكههاي بزرگتر و كل شبكه مرتبط و در تعامل هستند- به راحتي حل كند. (مثلا در بخش فروش برخي زير شبكهها بر فروش عمده و برخي ديگري بر فروش جزئي متمركز ميشوند.)
تعداد شبكههايي كه هر كارمند در آن عضو ميشود به خودش بستگي دارد مگر آنكه فرد در يك شبكه خاص مهره كليدي محسوب شود و عضويت او در آن شبكه ضرورت كاري محسوب شود. به عبارت ديگر، هر فرد بسته به پست اداري خود و نيز علايق شخصياش، شبكهاي شخصي در دل شبكههاي رسمي ايجاد ميكند.
تنها محدوديتهاي جدي براي عضويت در شبكهها كمبود زمان يا علايق شخصي هستند. افراد در شبكههايي عضو ميشوند كه ارزشي بيش از زماني كه صرف فعاليت در آنها ميكنند را به آنها بازگرداند و مسلما هر زمان كه شبكهاين قابليت را از دست بدهند اعضا آن را رها خواهند كرد.
هر كارمند با عضويت در بيش از يك شبكه امكان تبادل اطلاعات و دستيابي به دانستههاي موجود در شبكههاي ديگر را فراهم ميكند. به عنوان مثال شخصي كه در شبكه مربوط به فروش جزئي عضو است ميتواند همزمان عضو شبكهاي مربوط به برند تجاري نيز باشد و اطلاعات را از اين شبكهها به هم منتقل كند.
تعداد شبكههاي رسميموجود در يك سازمان تنها با تشخيص و صلاحديد مديران شركت محدود خواهند شد. تعداد و گستردگي هر يك ازاين شبكهها به خدماتي كه به اعضاي ارائه ميدهند بستگي دارد. شبكههاي موفق هم در ابعاد و هم به لحاظ ميزان ارتباطات گسترش خواهند يافت، در حالي كه شبكههاي ناموفق در هر دو مورد شكست ميخورند. در نتيجه گسترش سريع يك شبكه گواه ارزشمندي آن شبكه و صلاحيت رهبر آن است.
امروزه سازمانها و موسسات بزرگ مكانهايي را جهت فعاليت هزاران شبكه موجود اختصاص دادهاند. به عنوان مثال اگر در يك شركت با بيش از 100000 كارمند و مدير، هر فرد تنها در دو شبكه عضو باشد، آنگاه شركت 2000 شبكه خواهد داشت كه هر يك 100 عضو دارند. اغلب شبكههاي عموميتر (مثلا در زمينههاي فروش يا فناوري اطلاعات) هزاران عضو و شبكههاي اختصاصيتر (مثلا علاقهمندان به زبان تركي) اعضاي محدودتري دارند. همچنين شبكههاي رسمي ممكن است حول عناويني چون ريسك در مديريت يا راهكارهاي تازه جهاني (مانند نانو تكنولوژي يا متدهاي جديد آماري) و ازاين دست شكل بگيرند.
شبكههاي رسمي كارمندان را تربيت ميكند تا اطلاعات و دانستههاي مفيد را از طريق همين شبكهها در ميان خود گسترش دهند، نه اينكه منتظر باشند تا اطلاعات از طريق سيستم سلسلهمراتبي به افراد منتقل شود.
۱۹ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۵:۰:۴۶ قبل از ظهر