انگیزه اصلی این
مقاله شناخت، پالایش و بررسی
اطلاعات
بازار بهمنظور طرح برنامه بازار برای ارائه به مدیریت جهت اخذ تصمیمهای بهموقع،
سریع و درست است.
این طرح براساس
شناخت چرخه بازار از تولیدکننده تا مصرفکننده نهایی، شکل گرفته است چراکه یک چرخه
بازار موفق چرخهای است که:
(1برنامهریزی
استراتژیک و عملیاتی کردن برنامهها در سازمانها را تسهیل کرده و به آنها جهت
بخشد
(2 در دوران شکوفایی و دوران رکود اقتصادی بتواند مدیران را در
تنظیم برنامه تولید، عرضه و برنامههای بازاریابی و... یاری کند
(3 یک چرخه
بازار موفق زمانی به انتها میرسد که کالای تولید شده بهدست مصرفکننده رسیده و
نظرات او را تامین کند
۴( یک چرخه
بازار موفق میبایست باعث بالارفتن سطح مصرف ، بالا بردن رضایت مصرفکنندگان، بالا
بردن سطح انتخاب و... گردد
در این مقاله، چهار
مرحله (جمعآوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل و طبقهبندی اطلاعات، برنامهریزی و کنترل، اجرا) بهعنوان ارکان اصلی
برنامه مدیریت
بازار
مطرح گردیده است که هرکدام بهتنهایی و در مراحل جداگانه یا در یک چرخه کامل و متوالی
قابل تحلیل، بررسی، برنامهریزی و اجراست.
امروزه پیشرفت روزافزون فنآوری
ارتباطات، سازمانها را به رقابتی سخت و آگاهانه دعوت میکند و به جرات میتوان گفت سازمانهایی در این رقابت
کمی و کیفی پیروز هستند
که مدیران آنها، سازمان خود را با شرایط حاکم محیطی وفق داده و شرایط داخلی را
بهبود بخشند. از طرفی، سودآوری یک شرکت که بقای آنرا تضمین میکند، به طراحی برنامه مدیریت بازار صحیح براساس
ارضای نیازهای
مشتریان
وابسته است. پس با داشتن چنین دیدی میتوان گفت: بازاریابی کوششی است درجهت کاهش
مخاطرات داخلی و خارجی شرکت، که با بهکارگیری روشهای اقتضایی، موقعیتها را ارزیابی کرده و واکنش سازمانها را در
برابر آنها تضمین میکند.
طراحی سیستم
در کلیه فازها
(مراحل) در نظر گرفته
شده
برای این طرح از روش روز که با مقتضیات و شرایط کشورمان سازگاری دارند، بهره گرفته
شده و در طراحی این سیستم علاوهبر دقت لازم، سعی شده است قابلیتهای سهولت اجرا، اطمینان در نتایج، لحاظ گردد. در
ادامه به اختصار
چگونگی هریک از مراحل به تفکیک شرح داده شده است.
جمعآوری اطلاعات
قبل از هرچیز باید به
این نکته توجه کرد که طرح، هنگامی توجیه خواهد داشت که عواید حاصل از پیادهسازی آن بیشتر از هزینه طرح باشد. به
هرحال، در این
مرحله
که اساسیترین و حساسترین مرحله کار است، عدم دقت در اطلاعات و نحوه جمعآوری آن
همچنین خطای انسانی در ارزشیابی و یا گران بودن برنامهریزی، باعث عدم موفقیت طرح خواهد شد پس میبایست در
جمعآوری اطلاعات
تفکیک اطلاعات و انجام کنترلهای لازم بر روی کیفیت و کمیت اطلاعات برای شروع موفقیتآمیز، مدنظر طراحان باشد.
در این قسمت به
تفکیک برای هرکدام از قسمتها، سئوالهای زیر میبایست طرح گردیده و به آنها پاسخ
داده شود.
(1چه چیز یا
چیزهایی باید مورد مطالعه قرار گیرد؟
(2موارد
مطالعه در چه حدود زمانی و مکانی تمرکز یافتهاند؟ (مشخص شدن محدودیتهای زمانی و
مکانی(
(3میخواهیم
به چه اطلاعاتی دست یابیم؟
(4چه اطلاعاتی
هماکنون در دسترس است و اطلاعات دیگر را از چه مراکزی و چگونه میبایست کسب کرد؟
(5نحوه ارائه
و جمعآوری اطلاعات نهایی به چه صورت باید باشد؟
(6بررسی مقاصد
و تمایلات خریداران (مشتریان(
بررسی مقاصد و
تمایلات خریداران از زاویههای زیر مورد بررسی قرار میگیرد:
(1کمیت =
تعداد و وسعت
(2میزان مصرف
(3طبقهبندی
در گروههای مختلف (جنسی، سنی، شغلی، طبقات اجتماعی، درآمدی و... (
(4تراکم و
پراکندگی
(5واحدهای
مصرف کننده و نوع مصرف
(6کیفیت = نوع
تعامل مصرف و کیفیت بالا
(7نوع تعامل
مصرف و میزان تولید
(8نوع تعامل
مصرف و تغییرات
(9تکنولوژیک
(10نوع تعامل
مصرف و تغییرات اقتصادی
بررسی آرا و عقاید
فروشندگان (توزیعکنندگان(
در این بخش با توجه
به نوع سیستم توزیع هر شرکت، دو نوع توزیعکننده خواهیم داشت:
الف) توزیعکنندگانی
که جزئی از سیستم شرکت بوده و یا نماینده انحصاری آن هستند.
ب) فروشندگانی
(توزیعکنندگانی) که در جریان چرخه توزیع بوده و جزئی از سیستم توزیع محسوب میشوند
(عمدهفروشان، خردهفروشان و...
(
در قسمت الف برای جمعآوری
اطلاعات مشکل چندانی نخواهیم داشت و با توجه به نوع کار میتوانیم از روشهای مشاهده و نظارت، تجربه و پرسش
استفاده کنیم. اما در قسمت
ب ممکن است دسترسی به اطلاعات، کمی مشکلتر باشد، با اینحال در قسمت ب علاوهبر روشهای پیش گفته میتوان از روشهای دیگر
مانند مذاکره،
مصاحبه و حتی بررسی گروه مصرفکنندگان نیز برای جمعآوری اطلاعات استفاده کرد. در
تمام این تحقیقات بازار باید بدانیم ارزش اطلاعات دست اول یعنی اطلاعاتی که مستقیم و بیواسطه بهدست آمدهاند، بسیار
بالاتر از اطلاعات دست
دوم یا اطلاعاتی است که با واسطه و یا غیرمستقیم بهدست آمدهاند. (کتابها، نشریات، آمارهای منتشره از مراکز مختلف و…
جمعآوری نظرات کارشناسان و
متخصصان مرتبط: جمعآوری اطلاعات از طریق کارمندان و کارشناسان موظف شرکت، مشاوران و موسسات مشاور و یا افراد
متخصص متخصص در
این
امر (از جمله پژوهشگران، نمایندگان پخش، کارمندان و... ) میتوانند دقت و صحت اطلاعات
را بالا برده و در راستای تحقیقات بازار کمک شایانی به طراحان بکند.
جمعآوری اطلاعات
عمومی بازار از رقبا: تعیین تعدد و شناخت رقبا و بررسی وضعیت و کارایی هرکدام از دید مشتریان و
بازار و وسعت فعالیت، به
ما این امکان را خواهد داد که عوامل و عناصر رقابت را شناسایی کنیم و از آنها
برای تسلط بر بازار و دستیابی به تدارکات، امکانات و تولید و فروش بهتر استفاده کنیم. در این مقوله علاوهبر سوالهای
پنجگانه، موضوعهای
ذیل هم مطرح میشوند که باید برای آنها پاسخهایی بهدست آورد:
(1حداقل و
حداکثر ظرفیت تولیدی رقبا
(2میزان
سرمایه در گردش، سود (زیان)، سرمایه گذاری آینده رقبا
(3میزان
دسترسی به منابع اولیه، قیمت خرید منابع و...
با توجه به سطح
عملیات میتوان از دو حیطه رقبای داخلی و بینالمللی، یکی یا هر دوی آنها را برای
بررسی انتخاب کرد.
بررسی رفتار مصرف
کنندگان (آنالیز رفتار(
مصرفکنندگان شامل کسانی میشوند
که از نوع کالاهای ما مصرف میکنند (دقت کنید مصرفکننده را همردیف مشتری خود در نظر نگیرید.) مصرفکنندگان
یک کالا شامل تمام
کسانی میشوند که از یک نوع کالا با مارکهای گوناگون استفاده میکنند.
تجزیه و تحلیل رفتار
مصرفکنندگان در تغییرات فصلی، کیفیت تولید، تغییرات آداب و رسوم و عادات و... علاوهبر اینکه بر
طرح ما تاثیر خواهد داشت
ممکن است به پیدا کردن بازارهای جدید منجر گردد. معمولا برای سادهسازی تفهیم اطلاعات از نمودارها استفاده میکنند.
تعیین نسبت پتانسیل فروش به کل
بازار: قبل از کوشش برای یافتن بازارهای جدید باید این نکته را بدانیم که حفظ بازارهای موجود، در درجه اول اهمیت
قرار دارد. درواقع بهجای
رقابت د رهمه سطوح بازار میبایست قسمتی از بازار را انتخاب کنید که برای شما جاذبه بیشتری دارد.
پتانسیل فروش به کل
بازار درواقع همان
توان فروش بنگاه نسبت به سایر بنگاهها در بازار است که در تصمیمگیری برای طرحریزی اهداف آتی نقش بهسزایی را ایفا میکند.
تجزیه و تحلیل و
طبقهبندی اطلاعات
بعد از اتمام مرحله جمعآوری
اطلاعات یا درحین جمعآوری اطلاعات (بسته به نوع اطلاعات استخراج شده و برنامه کاری طراحی شده) میبایست به
طبقهبندی و تجزیه و
تحلیل اطلاعات پرداخت. البته همانطور که در ابتدا توضیح داده شد، ماهیت مراحل این طرح
بهگونهای است که میتوان هرکدام را بهصورت متوالی، موازی و یا جداگانه اجرا و بررسی کرد.
در این مرحله،
اطلاعات استخراج
شده
را پردازش میکنیم و به تفسیر و طبقهبندی نتایج میپردازیم. در این مرحله نیز مانند
مرحله اول میبایست سوالهای پنجگانهای مطرح گردد و پاسخ داده شود. اطلاعات جمعآوری شده هرکدام بهتنهایی و یا ترکیبی
از دو، سه و یا همه آنها
میتواند بهعنوان دادههای جدید در طرح استفاده شود.
(1چه اطلاعاتی
بهتنهایی مفهوم دارند و چه اطلاعاتی نیاز به ترکیب شدن و مکملهای اطلاعاتی برای
کامل شدن
دارند؟
(2درجه اهمیت
و صحت اطلاعات تا چه حد است؟ (طبقهبندی اطلاعات به ترتیب اهمیت و صحت و...)
(3دلیل جمعآوری
هرکدام از گروههای اطلاعاتی چیست و به چه منظوری به دنبال آنها رفتهایم؟ - از استخراج نتایج هر گروه اطلاعات به چه
چیزهایی میخواهیم
برسیم؟
(4در این فاز
از چه نمودارها و فرمولهای آماری میتوان استفاده کرد؟
ارزیابی نقاط قوت و ضعف،
فرصتها و تهدیدات: برای احاطه به وضعیت فعلی خود در بازار و گسترش حیطه فعالیت در آینده میبایست موقعیت ها و
نیروهای بالقوه
را
شناخت. این ۴ کلمه کلیدی که در بالا آمدهاند (قوت، ضعف، فرصت و تهدید) خود گویای مهنایشان
هستند و برای انطباق بازار و بهبود آن میبایست آنها را شناخت.
از جمله آنها میتوان
نفوذ در بازار (مثلا با کاهش قیمت فروش، افزایش بودجه تبلیغات، گسترش توزیع و تولید و...) ایجاد
بازار جدید و توسعه
بازار (مثلا بازار را از مناطق و روشهای مختلف مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد) محصول جدید (ارائه محصول جدید به
مشتریان فعلی و
جذب
مشتریان بالقوه) تنوع در تولید از طریق ورود در صنایع جذاب (معمولا صنایعی جذاب هستند
که شرکتهای دیگر بر اثر وجود موانع مختلف نمیتوانند به آنها وارد شوند یا دارای کالای جایگزین (جانشین) نیستند،
یا اینکه رقبا در این
صنعت ضعیف باشند و...)
تجزیه و تحلیل و
شناخت رقبا و سهم
آنها
در بازار: شرکتی که تنها تولیدکننده یک محصول در بازار است از آزادی عمل و انعطافپذیری
زیادی نسبت به شرکتی که در فضایی پر از رقابت فعالیت میکند، برخوردار است. بهعنوان مثال در اسپانیا و ایتالیا
قیمت مخابرات دو برابر
قیمت در بریتانیا است. صرفا به این دلیل که در بریتانیا بخش خصوصی نیز بهعنوان یک رقیب وارد عمل شده است
رقبای داخلی و بینالمللی
ممکن است دارای ساختارهای هزینه، تولید، تامین و... متفاوت باشند و یکی از همین عوامل (یکی یا
بیشتر) ممکن است راز
توفیق آن بنگاه (شرکت) در بازار باشد. (مثلا شرکتی که از زنجیره تامین کوتاهتر و
ارزانتر مواد اولیه بهره میبرد هزینههای تولید کمتری نسبت به دیگر رقبا دارد، البته بهشرطی که دیگر متغیرها ثابت
در نظر گرفته شود.(
بررسی سیستم تحقیقات
بازاریابی: تحقیقات بازاریابی فرایند تجزیه و تحلیل، ثبت و پالایش سیستماتیک مشاهدات کنترل شدهای
است که بر روی سیستم
مدیریت بازار اعمال شده و بهاصطلاح مسیر سیستم مدیریت بازار در زمانهای مختلف کمک
میکند. تحقیقات بازاریابی با توجه به حیطه فعالیت شرکت متغیر است اما با توجه به عصر فناوری و ارتباطات امروز،
بینالمللی کردن تحقیق
و توسعه جدیدترن واکنش نسبت به رقابت، فنآوری و بازارهای جهانی است.
برای طراحی چنین
سیستمی ابتدا امکانسنجی وجودی آن بررسی شده و بعد از اینکه طرح توجیهپذیری اقتصادی پیدا کرد به
نیازسنجی در راستای
اطلاعات و سیستم فوق پرداخته و آنرا طراحی میکنیم و در حین اجرا به تصحیح و تکمیل آن
میپردازیم.
بررسی سیستم ترکیب و
تنوع تولید و بستهبندی:
هریک از خصوصیات یک محصول از قبیل جنس، کیفیت، طرح، نام تجار، بستهبندی و... نیاز
به برنامهریزی جداگانهای دارد.
در نظر گرفتن محصول در کل اهمیت
ویژهای دارد. از اینرو، هریک از اجزا و خصوصیات محصول باید بهصورت یک برنامه مرتبط به هم بررسی شود تا همافزایی
را بالا ببرند، که
در در زیر به برخ یاز آنها به اختصار اشاره شده است.
نام و نشان تجاری:
نام یک کالا میتواند
اطلاعات و مفاهیم زیادی را به خریدار ارائه دهد. (اطلاعاتی مانند قدیمی یا جدید بودن، خارجی یا داخلی بودن
و...) این نام
باید
به دقت و حساسیت تمام انتخاب شود بهویژه هنگامی که برای یک بازار بینالمللی (خارجی)
تعیین میشود
کاربردهای محصول:
در مناطق و فرهنگهای
مختلف نحوه و کاربرد در استفاده از یک کالا متفاوت است. از آنجمله میتوان به تفاوت استفاده از برنج بهعنوان غذا در
آسیا و اروپا یا
استفاده از دوچرخه در چین بهعنوان وسیله نقلیهای مهم و در کشور ما بهعنوان یک
وسیله تفریحی اشاره کرد.
▪ بستهبندی:
نوشتههای مندرج در روی بستهبندی،
جنس بستهبندی، نمادها و نشانههای مورد استفاده برروی بستهبندی، ترکیب رنگها در بستهبندی، وجود راهنمای
استفاده برروی
بستهبندی
و... همگی از مواردی هستند که صنعت بستهبندی را روز به روز تخصصیتر و بزرگتر میکند.
▪ بررسی مسیر
ارائه خدمات:
انتخاب پوششهای جغرافیایی
و کانالهای توزیع جهت ارائه خدمات رابطه مستقیم یا ویژگیهای کالای (خدمات) تولیدی دارد، ولی میباید در انتخاب
مسیر ارائه خدمات
محدودیتهای زیر لحاظ گردد:
(1طبیعت کالا
(2ویژگیهای
خریداران و یا استفاده کنندگان
(3بررسی واسطهها
و تعیین شرایط آنان
۴( شناخت شرایط
جغرافیایی مربوط
خریداران فقط بهدنبال خرید
کالای فیزیکی نیستند بلکه انتظاراتی از کالا دارند. بههمین دلیل خدمات بعد از فروش به هرگونه باید جزء غیرقابل
تفکیک استراتژی
محصول باشد. اما لازم است بدانیم نوع ارائه خدمات و ضمانت منطقه به منطقه (از نظر
جغرافیایی و اجتماعی) باید متفاوت و هماهنگ با مقتضیات آن محدوده باشد.
▪ شناخت
استراتژی قیمتگذاری برای محصولات و خدمات:
استراتژی قیمتگذاری بهطور
معمول شامل ترکیبی از هزینه تولید، مدیریت و بازاریابی برای هر واحد محصول بهعلاوه درصدی بهعنوان سود است، که همه
موارد فوق جزو عوامل
داخلی استراتژی قیمتگذاری طبقهبندی میشوند. البته در این استراتژی عوامل دیگری نیز مانند تغییرات نرخ ارز، تورم و دیگر
شاخصهای اقتصادی بهعنوان
عوامل خارجی دخیل هستند.
اما علاوهبر دو
عامل داخلی و
خارجی که برای تعیین استراتژی قیمتگذاری در بالا به آنها اشاره شد رقابت، بازار
هدف، سطح درآمد و... (شرایط بازار و محصول) بهعنوان عامل سوم نیز نقش مهمی در تعیین قیمت یک کالا ایفا میکند.
▪ بررسی
کارایی نیروی فروش:
بررسی کارایی نیروهای فروش
همان بررسی مهارتهای لازم نیروهای موسسه است. در این راستا میتوان با برگزاری دورههای آموزشی تئوری و علمی،
همچنین انتخاب و
گزینش
افرادی با شرایط ویژه در بدو استخدام بههمین منظور، گام موثری در راستای کارایی منابع
انسانی در این بخش برداشت. نیروی فروش بهعنوان آخرین فردی که کالای ما – نتیجه نهایی تمام زحمات کارکنان تولیدی و
خدماتی که شرط حسات
سازمان است – برای ارائه به مشتری (خریدار) در دست او است، از نظر طرز رفتار و
برخورد، دانش ویژه در زمینه کالای که ارائه میدهد، تخصص و... حائز اهمیت است.
▪ بررسی
کارایی تبلیغات تجاری:
ایجاد ارتباط با مشتری جهت
مطلع کردن و تاثیرگذاری بر روینگرش و رفتار وی از طرف یک سازمان برای جهت دادن به علایق، انگیزهها و رفتار مصرفکنندگان
و برای ایجاد تقاضا
و افزایش فروش و سهم بازار را تبلیغات گویند. آگهیهای تجاری یا همان تبلیغات راهکاری هستند برای فائق شدن بر مشکل تفاوت
زبان، فرهنگ و...
ابزارهای تبلیغاتی
متفاوتند و تفکیک و تقسیم آنها به طبقات مختلف کار مشکلی است اما بهطور کلی میتوان آنها را به سه
نوع آگهیهای تجاری،
ارتباطات و روابط عمومی و فروش ویژه تقسیم کرد. ازجمله آگهیهای تجاری میتوان
انتشار آگهی بهصورت پوسترها و بروشورها، تابلوها و یا در تلویزیون، مجلات، روزنامهها، رادیو و... را مثال زد و در
زمینه تبلیغات
میتوان
به مذاکرات فروشندگان با خریدار، سخنرانیها، گزارشهای سالیانه، همکاری با سازمانهای
مختلف و شرکت در نمایشگاهها اشاره کرد. نهایتا در تبلیغات بهوسیله فروش ویژه نیز میتوان به ارائه نمونه کالا
به مشتریان، تحقیقات پیش
و پس از فروش، هدایای تبلیغاتی و... اشاره کرد.
در تبلیغات باید به
سئوالهای زیر پاسخ گفت:
(1چه مقدار
بودجه برای تبلیغات در نظر گرفته شده است؟
تبلیغات میبایست
حامل چه پیامی باشد؟
(2این پیام از
چه نوعی بوده (به چه صورت باشد؟) و بهوسیله چه رسانهای باید انتشار یابد؟
(3چه معیارها
و روشهایی برای ارزیابی تاثیر برنامه تبلیغات میباید استفاده شود؟
(4آیا از این
اطلاعات بهعنوان بازخوردی برای تصحیح مسیر تبلیغات استفاده میشود یا نه؟ چرا؟
شناسایی امکانات موجود
موسسه: میتوان گفت یکی از مهمترین نیروهای خارجی که در طراحی برنامه بازار موثر است قوانین دولت است، چراکه محدودیتهای
دیگر را میتوان از
راه فناوریهای جدید (مانند فکس) و یا تبلیغات از پیش رو برداشت. اما با قوانین دولتی فقط بایدهماهنگ بود و شرایط
سازمان را با آنها وفق
داد. هرقدر سازمان و برنامه سازمانی از انعطافپذیری بالاتری برخوردار باشد و تا حد امکان پیشبینیهای لازم در آن انجام
شده باشد، نحوه پاسخ
به این کنشها راحتتر و در برخورد با این موقعیتها وقت و هزینه کمتری صرف میشود.
برنامهریزی و کنترل
در این مرحله با استفاده از نتایج
حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده و با توجه به اهداف و مقتضیات شرکت به طراحی مناسب برای آن سازمان
میپردازیم. ضمن اینکه
باید بدانیم در تمام مراحل طراحی و اجرا کنترل جزء جدایی ناپذیر طرح است. برنامهریزی هدفهایی را که باید به آنها
رسید مشخص کرده
و
راه رسیدن به آنها را هموار میسازد، اما همواره موانعی بر سر راه برنامهریزی یک طرح
وجود دارند که به برخی از آنها اشاره میشود:
(1عدم دقت در
پیشبینیهای لازم (مانند اعتصابات) و تخمین نادرست اندازهها
(2خطای بشر در
برنامهریزی (مانند ارزشیابی براساس نظرات مشخص)
(3عدم اجرای
کامل و صحیح برنامه
(4عدم مقبولیت
برنامه از نظر مجریان و افراد ذینفع
(5بالا بودن
هزینههای برنامهریزی
دراین مرحله نیز مانند
مراحل یک و دو میباید برای هرکدام از قسمتهای ششگانه آن، پنج سئوال زیر را مطرح کرد و به آنها پاسخ داد: -
(1اهداف و برنامههای (بلندمدت، میانمدت، کوتاهمدت) شرکت چیست؟
(2برنامه
پیشین (قدیمی) بازاریابی و تحلیل علل موفقیت و شکست آن (نقاط ضعف یا قوت) چگونه
بررسی شود؟
(3اهداف و
برنامههای طرح مدیریت بازار جدید در چارچوب مقتضیات شرکت چیست؟
(4کدامیک از
بخشهای برنامه میبایست کنترل شده و از چه قوانینی میباید پیروی کنند؟
(5پیش نیازهای
طرح (برنامه) چیست و چگونه میبایست طرح را اراده دهیم؟
(6بررسی سیاستها
و اهداف موسسه برای تطابق با برنامهریزی مدیریت بازار:
اهداف و سیاستهای طرح
مدیریت بازار میبایست هم راستای اهداف کلان موسسه باشند، چراکه مغایرت هرکدام با دیگری به شکست طرح منجر خواهد شد. از
اینرو، کنترل در
تمامی مراحل، از جمعآوری اطلاعات تا اجرای طرح میتواند ما را از تطابق اهداف
موسسه با برنامه در دست طرح مطمئن سازد و درواقع سوپاپ اطمینانی برای مغایرتهای مقطعی و اقتضایی باشد.
بدین منظور ابتدا میبایست اهداف و
مقاصدی را که موسسه مایل به پیگیری آنهاست ترسیم کرد و سپس طرح بازاریابی را در قالب آن قرار داده و به یک ترکیب
مطلوب دست یافت.
▪ ارزیابی
نتایج حاصله:
در این قسمت فعالیتهای
بخش بازاریابی جهت
همگونی
با برنامه بازاریابی، تحت بررسی و ارزیابی قرار میگیرد. با طراحی فرمهای مورد نیاز و
جمعآوری نتایج حاصله میتوان مستندات کاملی را برای ارزیابی نتایج فراهم کرده و بستر مراحل بعد را طراحی کرد.
▪ طراحی
برنامه بازاریابی با توجه به استراتژیها و اهداف:
طراحی برنامه بازاریابی
مستلزم کاربرد و تلفیق سیستماتیک منابع و اطلاعات بازاریابی برای حصول اهداف بازاریابی با توجه به عوامل داخلی
و خارجی، اهداف و
استراتژیهای همه جانبه در مورد مسئولیتها، زمان اجرای برنامه و هزینه اجرای آن است.
این برنامهریزی توسط مشاوران و مدیران سازمان با توجه به اهدافی که طی این برنامه به آنها باید رسید، طراحی
گردیده و در اختیار کلیه
سطوح سازمانی برحسب لزوم گذاشته میشود. این برنامه میتواند بهطور آنی، مقطعی، موازی یا متوالی در سازمان به اجرا درآمده
و بهصورت فرهنگی
فراگیر محبوبیت خاصی در سازمان پیدا کند. ضمن اینکه میتوان در حین اجرا به تصحیح
اشکالات و کمبودهای آن نیز پرداخت و این کار با نظر و همکاری تمامی کارکنان بهویژه گروههای پشتیبان طرح انجام میپذیرد.
▪ ایجاد
برنامه استراتژیک موفق:
پس از آزمون کردن طرح
بازاریابی اکنون نوبت به آن میرسد که آنرا بهعنوان یکی از اصول پایهای سازمان در اهداف بلندمدت موسسه ترسیم
کنیم و نوعی فرهنگ
سازمانی را برای رسیدن به آن به کارکنان بشناسانیم.
▪ طراحی
برنامه تبلیغاتی:
تعیین فرم و میزان
تبلیغاتی که برای دستیابی به درصد مطلوب از مصرفکنندگان لازم است، همچنین کانالهای
توزیع و محدوده آن از خواص یک برنامه تبلیغاتی است. لازم به ذکر است که طراحی برنامه تبلیغاتی خود وقت، تخصص و
دقت بالایی را
میطلبد
که در این مجال به همین چند جمله اکتفا میشود.
▪ طراحی سیستم
کنترل و بازخورد:
بر نیاز و ضرورت سیستم
کنترل در جای جای این طرح به عناوین مختلف تاکید گردید. اما مقوله دیگری که نمیبایست از دید ما پنهان بماند،
جریات حیاتی و ضروری
بازخورد، نه تنها برای این طرح بلکه برای کل سیستم و سازمان است. از بازخورد برای بههنگام
نگهداشتن برنامه بازاریابی در راستای رشد و ارتقای سطح برنامه استفاده میکنیم.
بازخورد، اطلاعات بهدست
آمده از اجرای سیستم
شامل نقاط ضعف، قوت، کمبودها و ویژگیها و... را بهعنوان اطلاعات اولیه وارد سیستم بازاریابی کرده و آنها را مورد
بررسی قرار میدهد. بهعنوان
مثال، بازخوردی که از خریداران کالا گرفته میشود در طراحی و برنامهریزی آینده بسیار مهم است چراکه سودآوری یک
شرکت که بقای آنرا تضمین
میکند وابسته به ارضای نیازهای مشتریان آن است.
اجرا
در این قسمت به یک جمله
اکتفا میشود که: بهترین برنامهریزی هم اگر درست اجرا نشود هیچگونه ارزشی نخواهد داشت. و در آخر این نکته مهم
را یادآور میشود که فروش
بخشی از بازاریابی است نه همه آن.
نتیجهگیری
با توجه به پیشرفت
روزافزون تکنولوژی و روند گسترش ارتباطات سازمانها و در ادامه وگرگونیهای بنیادین در وابستگیها و فرایندهای
سازمانی، به همین
نسبت
نیز مشکلات و مسایل سازمانها پیچیدهتر گردیده و متعاقبا مدیران آنها میبایست توان
خود را در رویارویی با این مشکلات و حل آنها افزایش دهند، از اینرو حل چنین مسایل پیچیدهای افکار پیچیده اما در
اجرا ساده را طلب میکند
تا بتواند بهسرعت عملی شده و با نهایت اطمینان به اجر درآید.
در این مسیر علاوهبر توان
مدیران در پاسخگویی به این تغییرات، برنامههای استراتژیک سازمانها نیز نقش بسزایی در این فرایند
ایفا میکنند. بهطوری
که یک برنامه استراتژیک موفق مدیریت بازاریابی علاوهبر مزایا و نتایج متعدد که در پی خواهد داشت با تعریف لبههای
رقابت میتواند
به
افزایش توان مزیت رقابتی کمک کرده و سازمانها را در فضای رقابتی امروز راهبری نماید و در
نهایت نتایج این برنامه (با توجه به میزان دقت و اعتبار) بهعنوان ورودی برنامهریزی کلان استراتژیک سازمانها
مورد استفاده
قرار گیرند. البته در تمامی قسمتهای این چرخه میبایست نقش و تاثیرگذاری رهبران
عالی، مدیران میانی و کاربران اجرایی / نهایی سازمان از مرحله طرح و اجرا تا نتیجهگیری بهطور دقیق لحاظ گردند.
در نهایت پس از طرح برنامه
استراتژیک فوق، سازمانها قادر خواهند بود که در پاسخگویی به محرکها و مسایل داخلی و خارجی خود (تغییر و اصلاح شرایط
داخلی در راستای
بهبود و تطابق و وفقپذیری با شرایط بیرونی در راستای ماندگاری) بهموقع عمل نموده و
اثربخشی و کارایی فردی و سازمانی ارتقا بخشند.
در اینجا میبایست به
این نکته اشاره نمود که با ظهور تکنولوژی اطلاعات (IT)، سیستمهای نرمافزاری
همچون مدیریت ارتباطا با
(CRM)، مدیریت فرایند فروش / فروشگاهها (SM & RM) و مواردی اینچنین
عرصه مدیریت بازاریابی
شرکتها
را دچار تحولاتی نمودهاند لیکن این تحولات فقط در بخشی از پوسته این سیستم مدیریتی
شکل گرفته و در مرکز آن همچنان مدیران تصمیمساز و تصمیمگیر سازمانها بهعنوان تنها مراجه برنامهریزی،
سازماندهی و راهبری
استراتژیک
طرحها، نقش خود را حفظ کرده و استوارتر میسازند.