قبل از ورود به این بحث پرجنجال لازم به توضیح است كه در مباحث كلی این
مقاله، ما بعضا بر اساس حقایقی پیش رفته ایم كه مدارك و شواهد موجود محدود
و ناقص می باشند. ضمنا اجازه بدهید این نكته را هم اضافه كنم كه شما باید
به یاد داشته باشید برابری زن و مرد به این معنی نیست كه آن ها یكسان
هستند.با قدرت گرفتن زنان در محیط كار اختلافات میان زنان و مردان در بین
كاركنان جوان و حتا مسن نیز بالا می گیرد و ما متأسفانه باید شاهد این
اختلافات در قسمت های مختلف سازمان باشیم.ازدفاتر تجاری گرفته تا كارخانه
جات و میادین جنگ، امروزه كه زنان در جلسات هیأت مدیره سازمان های بزرگ
نیز اظهار وجود می نمایند و یا این كه توانسته اند شركت ها و سازمان های
خود را تأسیس نمایند و به عنوان مثال نرخ زنان صاحب شركت تا میزان ۱۰۳
درصد افزایش یافته است در ده سال گذشته، این تفاوت ها و اختلافات در بین
گروه های مدیریتی سازمان های بزرگ نیز پدیدار شده است تحقیقات نشان می دهد
كه روش ها و متدهای زنانه و مردانه در راهبری می تواند مؤثر باشد یعنی هر
دو روش دارای تأثیركذاری خاص خود می باشد، اما وقتی ما آن ها را در كنار
هم به مقایسه می گذاریم متوجه می شویم كه روش زنانه راهبری سازمان ها
دارای امتیازات بیشتری است.
دیدگاه زیست شناسی
تفاوت میان دو جنس زن و مرد ریشه در دو عامل تغذیه و طبیعت دارد و فقط نمی
توانیم بگوییم كه جامعه است كه مردان و زنان را شكل می دهد بلكه عوامل
زیست شناختی نیز در این میان دارای اهمیت گسترده ای می باشند. محققین
تفاوت های فیزیولوژیكی متعددی را كشف نموده اند. در سیستم عصبی خانم ها و
آقایان، به طور مثال مغز آقایان حدود ده درصد بزرگ تر از مغز خانم هاست
اما زنان دارای سلول های عصبی فعال بیشتری در بخش های خاص مغز می باشند.
زنان معمولا دارای بخش كورپوس كولوسوم (corpus collusum) بزرگ تری هستند.
(كورپوس كولوسوم به گروهی از سلول های عصبی گفته می شود كه ارتباط میان دو
نیم كره مغز را یعنی نیم كره چپ و راست شكل می دهد )، این باعث می شود كه
زنان در انتقال اطلاعات از یك نیم كره به نیم كره دیگر سریع تر باشند.
یعنی می توانند از نیم كره چپ مغز كه بیشتر فعالیت های محاسباتی و حركتی
را انجام می دهند به همان اندازه استفاده نمایند كه از بخش احساسی و بصری
نیم كره راست استفاده می كنند اما آقایان معمولا تنها قادر به استفاده از
نیم كره چپ مغز خود می باشند. با رشد دختران و پسران، ما شاهد شكل گیری
شخصیت ایشان از طریق قواعد و قوانین اجتماعی و محیط اطراف می باشیم ولی
این نوع جنس (زن یا مرد بودن) انسان می باشد كه رفتار و حساسیت وی را شكل
می دهد. كلام ما از آن جا آغاز می شود كه ما در صدد مقایسه دو دیدگاه
مدیریتی زنان و مردان برمی آییم. دیدگاه مدیریتی مردان یا همان دیدگاه
فرمان و كنترل و دیدگاه زنان یا همان دیدگاه مدیریت مشاركتی و توافقی.
دبرا بورل مدیر آموزشی مؤسسه مریخ – ونوس در نیویورك می گوید: مدیران زن
معمولا اشتیاق بیشتری به ساختن دارند تا به بردن. زنان معمولا مایل به دست
یابی و حصول توافق هستند و مایلند تا عقاید و نظریات دیگران را نیز بشنوند
و بالعكس آقایان فكر می كنند اگر از دیگران راهنمایی بخواهند آن ها به
عنوان یك رهبر ضعیف كه از داشتن پاسخ های مناسب بی بهره است شناخته می
شوند.
توانایی های دیگر رهبری زنان
۱-زنان در قدرت بخشیدن و تشویق كردن كاركنان و تیم ها بهتر از آقایان عمل می كنند.
۲-رفتار زنان به نوعی است كه صداقت بیشتری را در كار حكم فرما نموده و درعین حال بیشتر از مردان در ارتباط با كاركنان می باشند.
۳-رهبران زن در واكنش نشان دادن به درخواست های كمك بهتر و سریع تر عمل می نمایند.
۴-زنان معمولا دارای تحمل بیشتری از این دیدگاه می باشند كه جامعه تشكیل
شده از افراد متفاوت است و زنان قدرت بیشتری از مردان در پذیرش این تفاوت
ها دارند.
۵-زنان در تشخیص مشكلات بسیار سریع تر و صحیح تر از آقایان عمل می نمایند.
۶-زنان در مشخص كردن انتظارات شغلی و تهیه بازخوردهای باارزش و تشویق كننده بسیار بهتر از آقایان می باشند.
۷-مردان در مقایسه با زنان معمولا تصمیم گیرندگانی سریع می باشند. مدیران
مرد معمولا در ساختن ارتباطات گذرا و تشكیل تیم های موقت در جهت نیل به
اهداف كوتاه مدت موفق می باشند.
زنان در ارتباط، با مهارت های بیشتری عمل می كنند.
خیلی عجیب است نه؟ پس زنان به عنوان مثال در ارتباطات خود با افراد دیگر
دارای مهارت بیشتری می باشند. شما احتمالا فكر می كنید كه این ها جزء
مهارت های كم اهمیت بوده و جزء عوامل اصلی رشد یك تجارت نمی باشد و یا
ممكن است بگویید چگونه این خصایص زنانه باعث می شوند كه مدیریت به شیوه
بهتری انجام شود؟ در تجارت خانه های مقتصد امروزی كه نهایت تمركز بر
افزایش بهره وری می باشد و كاركنان دارای شغل های مختلفی بوده و دارای
صداقت لازم در كار می باشند و تكنولوژی باعث گردیده كه حتا شركت های كوچك
در تلاش برای بازارهای جهانی باشند. این قدرت كه احساسی را در كاركنان به
وجود آورید كه خود را مسئول، باارزش، و جدا از جمع احساس كنند، باعث یك
برتری ویژه ای در سازمان شما می شود، و به قول جفری كریستین در این مقوله
بعضی شركت ها موفق می شوند و برخی خیر و این مسأله ناشی از نوع عمل كرد
نیست بلكه ناشی از استعداد است و آن كس كه بهترین تیم را دارد برنده نهایی
خواهد بود.
برخلاف آن چیز كه باعث می شود برخی فكر كنند پول و سرمایه عامل اصلی می
باشد، در موفقیت شركت ها باید بگوییم كه وجود افراد با استعداد و نگهداری
آنان در شغل مربوطه، بسیار مهم تر می باشد و نگهداری افراد بااستعداد
وابسته به نوع ارتباطی است كه مدیران با آن برقرار می كنند.و این چیزی است
كه به قول كریستین، زنان قادر به انجامش به خوبی می باشند.به طور كلی زنان
در انتخاب افراد آماده تر ظاهر می شوند و قدردانی ایشان نسبت به كار
باارزش افراد بیشتر و بهتر است و به قول تری لبین زنان سؤال می كنند و
مردان همیشه عادت به پاسخ گویی دارند و این تفاوت عمده زنان و مردان در
هدایت و راهبری تیم ها می باشد. با توجه به این كه زنان در شناساندن اهداف
شركت به كاركنان و قدردانی از زحمات ایشان قوی تر می باشند نتیجه می گیریم
كه زنان معمولا می توانند بهتر از مردان باعث شوند كه كاركنان احساس ارزش
و قدردانی نمایند و این یكی از راه های بسیار باارزش ارضای كاركنان با كم
ترین هزینه می باشد و باعث می شود كه كاركنان با ثبات و صداقت بیشتری در
كنار شركت به انجام وظیفه بپردازند.
علاوه بر موارد مطرح شده درباره مهارت
های زنان در رهبری، تحقیقات اخیر نشان می دهد كه زنان در مهارت های خاص
مردان نیز دارای قدرت بیشتری می باشند و این شاید به این علت باشد كه
تجربه چند سال اخیر مدیران زن باعث كسب چنین مهارت هایی نیز در ایشان شده
باشد.یك تحقیق تأثیرگذار در سال ۱۹۹۶ توسط مایكل پراوت و جنت اروین نشان
می دهد كه برخلاف تحقیقات گذشته مبنی بر مهارت زنان در ارتباطات كامل
نبوده و باید مهارت های محاسباتی ایشان را نیز به آن اضافه كرد. این
تحقیقات هم چنین نشان می دهد كه زنان دارای عمل كرد بهتری در دو نیم كره
چپ و راست مغز می باشند. زنان در رفتارهای فردی استاندارد نوع بشر در سنین
بین ۲۸ تا ۳۱ دارای ارزیابی ممتازتری می باشند و تنها فاكتوری كه باعث
بروز برخی ضعف ها در زنان می باشد بعد خود – مدیریتی است. به طور مثال
بدترین نوع رفتار مشاهده شده در زنان در تسلط ایشان بر خستگی های جسمی و
روحی می باشد.
هنوز كارهای ناتمام زیادی مانده است
ظاهرا هنوز تعداد زنان مدیر در ۵۰۰ شركت برتر جهان بسیار پایین می باشد.
به طوری كه از هر سه مدیر برتر تنها یك مدیر زن می باشد و به عقیده من این
مشكل از آن جا ناشی می شود كه زنان دارای مجال كم تری برای عرضه مهارت های
مدیریتی خود بوده اند و هم اكنون با توجه به موفقیت های چشم گیر نیم قرن
گذشته ایشان، بدون شك این برتری در حال كامل شدن می باشد و در نیم قرن
آینده احتمال این كه از هر سه مدیر موفق زن، تنها نسبت یك مدیر موفق مرد
وجود داشته باشد بسیار بالاست.
درباره وب سایت bcentral.com:
بیل گیتز مدیر افسانه ای شركت مایكروسافت و ثروتمندترین مرد جهان، بر خلاف
سنت دیرینهٔ ثروتمندان بزرگ تاریخ كه بخشی از ثروت خود را پس از مرگ وقف
امور خیریه نموده اند، ثروت خود را چه در زمان حیات و چه پس از آن صرف
امور آموزشی نموده است و از آنجمله میتوان به تشكیل سایت رایگان BCentral
برای دادن مشاورهٔ رایگان به تجار نوپا اشره نمود. (به آنكس كه دوست می
داری بجای بخشیدن ماهی، ماهیگیری بیاموز ) مونت انبیسك نویسنده و مشاور
تجاری كه تاكنون برندهٔ جوایز بیشماری طی ۲۰ سال گذشته در مدیریت شده است
، یكی از اعضای گروه برگزیدهٔ بیل گیتز برای نیل به این مهم می باشد.