ارتباطات داخلی برای سازمانها حیاتی هستند، زیرا برای انرژی بخشیدن به كاركنان و كمك به آنها در پذیرش آرمان نام تجاری بهكار میروند.
ارتباطات داخلی برای سازمانها حیاتی هستند، زیرا برای انرژی بخشیدن به
كاركنان و كمك به آنها در پذیرش آرمان نام تجاری بهكار میروند. اما این
وسایل معمولا آنچنان بیمزه و عاری از احساس و یكنواخت تهیه میشوند كه
اثر معكوس میگذارند، در بهترین شرایط در گوشهای خاك میخورند و در
بدترین شرایط، مورد تمسخر عمومی قرار میگیرند. ذیلا روشهایی برای كسب
اطمینان از اینكه این وسایل خوراكی برای بدبینی افراد نشود، آورده
شدهاند:
نصیحت و موعظه نكنید
یكی از دلایلی كه كاركنان یك شركت، وسایل ارتباطات داخلی آنرا به تمسخر
میگیرند، این است كه این وسایل معمولا با دیدی تعالیگرا تهیه میشوند و
لذا لمسی از واقعیات كسبوكار روزمره ندارند، یا بدتر از آن، خدایی
میكنند. بازاریابها باید درمورد كاركنان تحقیق كرده و متوجه
دلمشغولیهای آنها و نحوهی ابراز آنها شده و آنگاه به تدوین و طراحی
وسایل ارتباطی پرداخته و در آنها از زبان و گوش خود كاركنان استفاده
كنند. وقتی شركت بریتیش پترولیوم نسبت به احیای نام تجاری خود اقدام كرد،
یك فیلم ویدیویی تهیه كرد كه در آن سنتشكنی شده و تعدادی از كاركنان
معمولی شركت، بهجای مدیران، بهتشریح آرمانهای نام تجاری پرداختند. در
این فیلم، كاركنان درعوض خواندن از روی متن از قبل تهیه شده، بهصورت آزاد
و با زبان گویشی خاص خود به بیان امیدها و آرزوهای خود درمورد شركت
پرداختند.
روی باورها تاكید كنید، نه نیتها
باورها مستقیما در جوهره و اساس یك نام تجاری ریشه دارند و چیزهای زیادی
را درمورد ماهیت شركت نشان میدهند. یك هتل ممكن است اعلام كند: ما
معتقدیم كه با ارائهی محل اقامت ارزان و باكیفیت برای مسافران میتوانیم
به مردم كمك كنیم تا مناطق بیشتری از دنیای اطراف خود را ببینند.
اینگونه باورها و اعتقادها نباید درطول زمان تغییر یابند. نیتها به
تشریح چگونگی دستیابی به اهداف كسبوكار شما میپردازند: بازار هدف ما را
خانوادههای جوانی تشكیل میدهند كه در پی یك مجموعه تعطیلات ارزانقیمت
هستند. این هدف میتواند با تغییر در شرایط كسبوكار تغییر داده شود.
داشتن نیت، البته مهم است، لیكن باورها برای كاركنان الهامبخشتر و
درونانگیزتر هستند. باورها چیزهایی را دراختیار ما قرار میدهند كه
برایمان مهم هستند. بنابراین، باورها، باید در راس توجه فعالیتهای مربوط
به ارتباطات داخل شركتها قرار گیرند.قدرت افسانهای فرهنگ شركت گلدمن
ساچز را، ازجمله به مجموعهی جاودانی ۱۴ اصل كسبوكاری منتسب كردهاند كه
مستقیما از باورهای موسس شركت به یادگار مانده و راهنمای همهی
فعالیتهای كاركنان گردیده است. اصل اول از مجموعهی این اصول میگوید:
علایق مشتریان ما همیشه در اولویت اول قرار دارد. تجربه به ما نشان داده
است كه اگر خدمات خوبی را به مشتریان عرضه كنیم، موفقیت خود ما را در پی
خواهد آورد. بنابراین، كاركنان قبل از اینكه دست به اقدامی زنند، به این
میاندیشند كه اقدام آنها چگونه در راستای علایق مشتریان قرار خواهد گرفت.
وسایل ارتباطی را بخشی از پیام بدانید
اگر خواهان جلب توجه و اندیشهی مخاطبان هستید، باید آنها را متعجب و
مسحور سازید. مكاتبات سنتی و رسمی اداری و ارائههای سرد و بیروح در
انجام موارد فوق موفق نمیشوند. شكل و نحوهی برقراری ارتباط، درحقیقت به
اندازهی محتوای آن اهمیت دارد. وقتی شركت بریتیش پترولیوم میخواست
اعتماد كاركنان نسبت به شركت ادغام شدهی جدید را جلب كند، صدها نكته و
داستان از كلیهی قسمتهای شركت را جمعآوری و در یك سند عظیم كه به طومار
مشهور شد، فهرست و تنظیم كرد. شما مجبور نیستید همهی موارد مندرج در
طومار را بخوانید تا متوجه موضوع آن شوید. استفادهی نمادین از ارائهی
انجیلوار نكات مزبور باعث متانت و خوشطبعی آن سند گردید و وقتی سند
مزبور به سرتاسر شركت ارسال شد، باعث سربلندی همگان گردید.
وسایل ارتباطی را بهنحوی مناسب با هدف طراحی كنید
دلیل موثر بودن طومار بریتیش پترولیوم حجم آن (تاثیر جمعی داستانها، نه
جزئیات هر كدام) بود. اما اگر درنظر دارید كه افراد از وسایل ارتباطی، كه
برایشان میفرستید، در كار روزانهی خود استفاده كنند، در این صورت باید
آنها را بهنحوی طراحی كنید كه كاربردشان راحت باشد. یك كتاب قطور، فارغ
از اینكه چقدر زیبا باشد، مطمئنا در قفسه خواهد ماند و محتوای آن
بهراحتی فراموش خواهد شد. وقتی آی.بی.ام میخواست دلایل اهمیت بسیار زیاد
اقدام خود در رفع محدودیت از سورس برنامهی لینوكس را برای كاركنانش شرح
دهد، از یك جزوهی كوچك (شبیه كتاب قرمز كوچكی كه مائو در چین پخش كرد)
استفاده كرد و افراد میتوانستند آنرا با خود به جلسات برده و
مورداستفاده قرار دهند.
وسایل ارتباطی باید لذتبخش باشند
شركتهایی كه خواهان وسایل ارتباطی بینقص و كاملا صحیح هستند، غالبا
وسایل ارتباطات داخلی خود را بهنحوی خودبزرگبینانه تدوین میكنند كه در
عمل خیلی خستهكننده از آب درمیآیند. با كمی طنز و ظرافت میتوان بر این
مشكل فایق آمد. وقتی شركت فولكس واگن با طرح شعار: به دنبال راننده، اقدام
به احیای نام تجاری خود كرد، یك حلقه فیلم نیز تهیه كرد تا آرمانهای جدید
نام تجاری خود را برای كاركنان و نمایندگان توزیع شركت تشریح كند. در این
فیلم سخنرانیهای متعارف و عكسهای زیبا از خودرو، بهكناری گذاشته شده و
به شكل داستان سفر بلهوسانه و از قبل برنامهریزی نشدهی دو جوان تهیه
گردید كه تصمیم میگیرند در یك صبح جمعه برای انجام كاری مسافرت خود را
آغاز كنند و درطول فیلم نیز شعارهایی در راستای ماهیت جدید نام تجاری شركت
مطرح میشد. سازندگان این فیلم توانستند خریداران ایدهال نام تجاری شركت
(جوانهای پرانرژی كه از رانندگی كردن لذت میبرند) كه باید بهصورت الگوی
بازار هدف جدید شركت معرفی میشدند، بهتصویر كشند. این فیلم با موفقیتی
مثالزدنی مواجه شد و روح و ماهیت جدید نام تجاری شركت را بهنحوی معرفی
كرد كه از عهدهی هیچ گزارش تهیه شده با پاورپوینت نیز برنمیآمد. این
فیلم مبنای اولین برنامههای تبلیغات تلویزیونی فولكس واگن گردید.
منبع خبر: سازمان فرهنگی فرا
۲۴ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۷:۰:۴ قبل از ظهر