شهروند خوب بودن ارزش دارد: در صورت مساوي بودن ساير صفات و مشخصات، اكثر مديران خواستار كاركناني هستند كه بيش از وظايف عادي شغل خود فعاليت ميكنند.
شهروند خوب بودن ارزش دارد: در صورت مساوي بودن ساير صفات و مشخصات، اكثر مديران خواستار كاركناني هستند كه بيش از وظايف عادي شغل خود فعاليت ميكنند.
آنها به دنبال كارمنداني ميگردند كه به فراسوي انتظارات ميروند، به كاركناني كه با ميل و خواست خود به رفتارهايي دست ميزنند كه جزو وظايف رسمي شغليشان نيست، ولي عملكردهاي سازمان را بهبود ميبخشد، شهروندان خوب ميگويند در محيطهاي كاري امروزي كه نرمشپذيري جنبه حياتي دارد، مشاغل غيرجامد و روان هستند، كارها معمولا به صورت گروهي انجام ميشوند و شرح وظايف كاري معمولا قادر به ذكر كليه وظايف مورد نياز و لازم براي انجام كار نيست، مديران عالي به كاركنان با رفتار شهروندي خوب نيازمندند.
نمونهاي از رفتار شهروندي خوب عبارتند از ارائه توصيههاي سازنده در زمينه بهبود عملكرد كار- گروه خود و كل سازمان، كمك به ساير اعضاي كار- داوطلب شدن براي فعاليتهاي شغلي اضافي و فوقالعاده، خودداري از برخوردها و درگيريهاي غيرلازم، مراقبت و مواظبت از داراييهاي سازماني، احترام به روح و نوشتههاي قوانين و مقررات و تحمل موقرانه و بزرگمنشانه تكاليف تحميلي و آزارهاي گاه به گاه مرتبط با كار. نكته بسيار مهم اين است كه بر طبق مطالعات انجام شده، واحدهاي سازماني برخوردار از كاركنان داراي روحيه و رفتار شهروندي خوب داراي عملكرد بسيار بهتري نسبت به واحدهاي سازماني فاقد چنين كاركناني هستند. بنابراين مديران چگونه ميتوانند روحيه و رفتار شهروندي خوب را در ميان كاركنان خود ترويج كنند؟
با افراد منصفانه و عادلانه برخورد كنند. زماني كه كاركنان بر اين باور باشند كه درآمدهايشان، برخورد با آنها و روشهاي اداري و سازماني عادلانه و منصفانه است، احتمال اينكه رويكرد مثبتي نسبت به سازمان داشته باشند، به ديگران كمك كنند و در فعاليتهايي بيش از نيازهاي شغليشان تلاش كنند، بيشتر ميشود. اگر كاركنان شما احساس كنند كه خود شما، روشهاي سازمانيتان و سياستهاي حقوق و مزد شركتتان منصفانه و عادلانه است، اطمينان و اعتماد آنها نسبت به شما افزايش مييابد و زماني كه آنها به شما و سازمان اعتماد داشته باشند، اشتياق بيشتري به انجام فعاليتهايي فراسوي شرح وظايف رسمي شغل خود خواهند داشت.
بهطور كلي عملكرد كاركنان داراي رفتارهاي شهروندي خوب خيلي بهتر از عملكرد كاركنان معمولي است.
مغزها اهميت دارند، وقتي شك داريد، افراد باهوش را استخدام كنيد: كمتر موضوعي وجود دارد كه بيش از هوش و فراست، مورد بحث و گفتوگو و جدل قرار گرفته باشد. به نظر ميرسد كه مردم در مورد پرسشهايي نظير:
آيا ضريب هوشي ابزار خوبي براي اندازهگيري هوش است؟ آيا هوش و فراست يادگرفتني است يا ذاتي؟ آيا افراد باهوش موفقتر از همقطاران كمهوشتر خود هستند؟ پاسخها و نقطهنظرهاي كاملا متنوع و متفاوتي دارند.
رابطه بين هوش و عملكرد شغلي- به طور مشخص آيا افراد باهوشتر عملكرد بهتري نسبت به همكاران كمهوشتر خود دارند؟ - را مورد بررسي قرار ميدهيم.
شگفتآور نيست كه در مورد اين موضوع با كمبود عقايد و انديشهها روبهرو نيستيم، ولي اهميت زيادي به عقايد و انديشهها ندهيد. شما بايد به دنبال دليل و شواهد محكم و استوار بگرديد.
برخي از واقعيتها به قدري بديهي هستند كه هيچ گونه بحث و جدل فني جدي در مورد آنها وجود ندارد و مورد قبول همگان ميباشند. براي مثال
1 - درجه ضريب هوشي يك نفر با آنچه كه مردم در زبان عادي باهوش يا زيرك مينامند، تناسب كامل دارد.
2 - درجه ضريب هوشي يك نفر در بيشتر دوران زندگي او ثابت باقي ميماند. (البته با مختصري تغيير) 3- آزمونهاي كاملا دقيق و آزمايشگاهي ضريب هوشي گرايش مشخصي را به گروههاي اجتماعي، اقتصادي، قومي و نژادي نشان نميدهند. 4-كاركنان باهوشتر، به طور متوسط، ماهرتر و خبرهتر از ساير كاركنان هستند.
نكته ديگري كه حائز اهميت ميباشد، اين است كه كاركنان باهوشتر، بهطور متوسط، ماهر و خبرهتر از ساير كاركنان هستند.
همه مشاغل نيازمند استفاده از هوش يا توانايي ادراكي و معرفتي ميباشند، چرا؟ براي استدلال و تصميمگيري در مشاغل جديد، مبهم، متغير، يا در اشتغالات حرفهاي چند وجهي نظير كار حسابدارها، مهندسان، دانشمندان، آرشيتكتها و فيزيكدانها، ارتباط تابعي شديدي بين ضريب هوشي بالا و عملكرد فرد وجود دارد. ضريب هوشي در مشاغل با پيچيدگي متوسط نظير حرفهها، مشاغل كارمندي و كار پليس، نيز اثر تعيينكننده دارد و معيار پيشبيني كننده خوبي در مورد چگونگي عملكرد فرد شاغل در اين حرفهها ميباشد. ولي در مشاغل غيرمهارتي كه تنها نيازمند تصميمگيري عادي روزانه يا حل و فصل مسائل ساده ميباشند، نقش كمي دارد و نميتوان در مورد چگونگي عملكرد افراد شاغل در اينگونه مشاغل بر پايه ضريب هوشي آنها داوري كرد. بديهي است كه هوش و فراست، تنها عامل موثر بر عملكرد شغلي نيست، ولي معمولا مهمترين عامل ميباشد! براي مثال اين عامل در مقايسه با مصاحبه شغلي، سابقه عملكردهاي گذشته، يا مدارك دانشگاهي، قابليت بهتري براي پيشگويي عملكرد شغلي آينده دارد.
متاسفانه، سهم عمده ارثي و ژنتيكي ضريب هوشي احتمال ارثي بودن هفتاد درصد يا بيشتر هوش و فراست انسانها، استفاده از آن را بهعنوان يك ابزار گزينش افراد، در مقابل حملات منتقدين آسيبپذير ميكند. با توجه به اينكه بر طبق شواهد به دست آمده، ثابت شده است كه متوسط ضريب هوشي نژادهاي مختلف با هم متفاوت است، ضريب هوشي با اختلافات اقتصادي ارتباط دارد، مقاومت در مقابل انتقادات و پاسخگويي به آنها آسان نيست. برخي انتقادكنندگان با استفاده از اين يافتهها نتيجه ميگيرند كه ضريب هوشي موجب تبعيض ميشود و بنابراين بايد آن را كنار گذاشت.
چنين پيشنهادي باعث تاسف است، زيرا شواهد فراوان نشان ميدهند كه آزمونهاي ضريب هوشي بر ضد هيچ گروهي جهتگيري نميكنند، گو اينكه عنصر اندازهگيري شده توسط آنها به طور عمده خارج از كنترل فرد قرار دارد.
در نتيجه چنانچه مايل به استخدام بهترين نيروي كار ممكن هستيد، در ميان افرادي كه از هر لحاظ ديگر مساوي هستند به استخدام باهوشترين آنها اقدام كنيد.
منبع: كتاب كليدهاي طلايي مديريت منابع انساني
۱۴ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۱۶:۲۰ بعد از ظهر