تاریخچهی الماس کوه نور و الماس دریای نور
الماس دریای نور یکی از بزرگترین الماس های تراش خورده در جهان است که وزن آن ۱۸۲ قیراط (۳۶ گرم) تخمین زده میشود. رنگ آن، صورتی کمرنگ، یکی از کمیابترین رنگهایی است که در الماس یافت میشود. این الماس در حال حاضر در مجموعه جواهرات تاج ایرانی در تهران است. این الماس مانند کوه نور در معدن کولور در آندرا پرادش هند استخراج شد. در ابتدا متعلق به خاندان کاکاتیه بود، بعداً در اختیار سلسله خلجی از سلطنت دهلی و امپراتوران مغول قرار گرفت. بخشی از تخت طاووس شاه جهان بود.
در سال ۱۷۳۹ نادرشاه ایران به شمال هند حمله کرد و دهلی را اشغال کرد. او بهعنوان پرداختی برای بازگرداندن تاج هند به امپراتور مغول، کل خزانه افسانهای مغولان از جمله الماس دریای نور و الماس کوه نور و تخت طاووس را در اختیار گرفت.
پس از مرگ نادرشاه در سال ۱۷۴۷، این الماس به نوه او شاهرخ میرزا به ارث رسید. از آنجا به دست لطف علی خان افتاد. پس از شکست لطفعلی خان به محمد خان قاجار رسید و در نهایت الماس دریای نور وارد خزانه قاجار شد. در این دوران گفته میشود که ناصرالدینشاه قاجار علاقه زیادی به الماس داشت و اغلب آن را بهعنوان بازوبند، سنجاق به باز میبست و نگهداری از الماس افتخاری بود که به افراد درجات بالا اعطا میشد.
در این میان سرگذشت الماس کوه نور که بخشی از غارت نادرشاه ایران بود، پس از مرگ او به دست احمدشاه، به دست افغانها افتاد. در نهایت الماس کوه نور به دست انگلیسیها افتاد و در میان جواهرات تاج ملکه ویکتوریا قرار گرفت. در حال حاضر الماس کوه نور بخشی از جواهرات سلطنتی پادشاهی انگلستان است.
الماس کوه نور چیست؟
الماس کوه نور، الماسی که طولانیترین عمر را در میان سنگهای دیگر دارد، اگرچه اتفاقات اولیه آن بحثبرانگیز است. این سنگ در اصل ۱۹۱ قیراط وزن داشت. الماس کوه نور یکی از بزرگترین و معروفترین الماسهای تراشخورده در جهان است. به احتمال زیاد بین سالهای ۱۱۰۰ تا ۱۳۰۰ در جنوب هند یافت شده است.
برخی منابع اشاره میکنند که اولین اشارات به الماس کوه نور که بعدها به کوه نور معروف شد، در متون سانسکریت و احتمالاً حتی بینالنهرین در اوایل سال ۳۲۰۰ قبل از میلاد ظاهر شد، اما این ادعا قابلبحث و بررسی است. در مقابل، برخی از کارشناسان ادعا میکنند که سلطان علاءالدین خلجی این جواهر را در سال ۱۳۰۴ از راجای ملوان هند که خانوادهاش برای نسلهای متمادی مالک آن بودهاند، گرفته است. نویسندگان دیگر کوه نور را با الماسی که راجا گوالیور پس از نبرد پانیپات در سال ۱۵۲۶ به بنیانگذار سلسله مغول در هند داده بود، شناسایی کردهاند.
درهرصورت، الماس کوه نور به احتمال زیاد بخشی از غارت نادرشاه ایران در زمان غارت دهلی در ۱۷۳۹ بود. پس از مرگ او به دست احمدشاه، بنیانگذار سلسله درانی به دست افغانها افتاد. در نهایت یکی از نوادگان او، زمانی که در هند فراری بود، مجبور شد سنگ را تسلیم کند و در سال ۱۸۴۹، الماس کوه نور به دست انگلیسیها درآمد و در میان جواهرات تاج ملکه ویکتوریا قرار گرفت.
این سنگ بهعنوان سنگ مرکزی در تاج ملکه که برای استفاده توسط ملکه الیزابت، همسر جورج ششم، در مراسم تاجگذاری وی در سال ۱۹۳۷ ساخته شد. الماس کوه نور بخشی از این تاج است که باقیمانده است.
کوه نور یکی از مشهورترین الماسهای جهان و زمانی بزرگترین الماس جهان محسوب میشد. الماس در حال حاضر، با وزن ۱۰۵. ۶ قیراط، در مرکز تاج ملکه الیزابت در برج لندن نگهداری میشود.
کشف الماس کوه نور
افسانه هندی میگوید که تاریخ کوه نور به ۵۰۰۰ سال پیش باز میگردد و این گوهر از حدود سال ۳۰۰۰ قبل از میلاد بخشی از انبارهای سلطنتی بوده است. بااینحال، به نظر محتملتر است که این افسانهها جواهرات سلطنتی مختلف از هزارههای مختلف را در هم آمیخته و کوه نور احتمالاً در سال ۱۲۰۰ میلادی کشف شده است.
اکثر محققان بر این باورند که کوه نور در زمان سلطنت سلسله کاکاتیا در فلات دکن در جنوب هند (۱۱۶۳ - ۱۳۲۳) کشف شد. کاکاتیا که پیشروی امپراتوری ویجایاناگارا بود، بر بخش عمدهای از آندرا پرادش امروزی، محل معدن کولور، حکومت میکرد که احتمالاً از همین معدن آمده است.
این گزارش از منشأ و تاریخ اولیه سنگ امروزه به طور گسترده پذیرفته شده است، اما نظریههای دیگری نیز وجود دارد. بهعنوانمثال، امپراتور مغول، بابر، در خاطرات خود، بابورناما، بیان میکند که در قرن سیزدهم این سنگ متعلق به راجا گوالیور بود که بر ناحیهای از مادیا پرادش در مرکز هند حکومت میکرد.
الماس کوه نور چگونه از ایران خارج شد؟
شاید الماس دریای نور در میان جواهرات ملی ایران، مقام اول را دارا باشد. این الماس معروف و الماس کوه نور، ظاهراً به علت قرابت نام، پیوسته یک زوج به شمار میآمدهاند، درحالیکه از نظر تراش و رنگ هیچ وجه مشترکی با یکدیگر ندارند. هر دو گوهر از آن نادرشاه بود، اما الماس کوه نور، بعد از مرگ نادرشاه، توسط احمدشاه درانی به افغانستان برده شد. بعد از احمدشاه، به شاه شجاع منتقل شد و پس از شکست شاه شجاع به دست سردار هندی، ملقب به شیر پنجاب، الماس مزبور به تصرف سردار نامبرده درآمد. این جواهرات بعدها به دست کمپانی هند شرقی افتاد و سپس به دربار انگلستان رسید و به ملکه ویکتوریا هدیه گردید. هم اکنون نیز این گوهر در تاج ملکه الیزابت، مادر ملکه فعلی انگلستان، نصب است.
الماس دریای نور، پس از قتل نادرشاه، به نوه او شاهرخ میرزا رسید، سپس به دست امیر علم خان خزیمه و بعداً به دست لطفعلی خان زند افتاد. هنگامیکه لطفعلی خان به دست آقا محمد خان قاجار شکست خورد، گوهر مذبور به گنجینه جواهرات قاجار منتقل گشت.
ناصرالدینشاه معتقد بود این گوهر یکی از گوهرهای تاج کوروش بوده است و خود او بسیار به این گوهر گرانبها علاقه داشت و زمانی آن را به کلاه و گاها به سینه خود متصل میکرد و حتی تولیت دریای نور را منصبی مخصوص قرار داد و این افتخار مهم را به اعیان و بزرگان کشور محول میداشت.
الماس دریای نور چیست؟
الماس دریای نور نیز که جفت الماس کوه نور است. وزن دریای نور ۱۸۲ قیراط (هر قیراط ۲۰۰ میلیگرم) است و رنگ آن صورتی است که کمیابترین رنگ الماس است.
این الماس در حال حاضر در مجموعه جواهرات تاج ایرانی در تهران است. این الماس مانند کوه نور در معدن کولور در آندرا پرادش هند استخراج شد. در ابتدا متعلق به خاندان کاکاتیه بود، بعداً در اختیار سلسله خلجی از سلطنت دهلی و امپراتوران مغول قرار گرفت. بخشی از تخت طاووس شاه جهان بود.
در سال ۱۷۳۹ نادرشاه ایران به شمال هند حمله کرد و دهلی را اشغال کرد. او بهعنوان پرداختی برای بازگرداندن تاج هند به امپراتور مغول، کل خزانه افسانهای مغولان از جمله الماس دریای نور و الماس کوه نور و تخت طاووس را در اختیار گرفت.
پس از مرگ نادرشاه در سال ۱۷۴۷، این الماس به نوه او شاهرخ میرزا به ارث رسید. از آنجا به دست لطف علی خان افتاد. پس از شکست لطفعلی خان به محمد خان قاجار رسید و در نهایت الماس دریای نور وارد خزانه قاجار شد. در این دوران گفته میشود که ناصرالدینشاه قاجار علاقه زیادی به الماس داشت و اغلب آن را بهعنوان بازوبند، سنجاق به باز میبست و نگهداری از الماس افتخاری بود که به افراد درجات بالا اعطا میشد
در این میان سرگذشت الماس کوه نور که بخشی از غارت نادرشاه ایران بود، پس از مرگ او به دست احمدشاه، به دست افغانها افتاد. در نهایت الماس کوه نور به دست انگلیسیها افتاد و در میان جواهرات تاج ملکه ویکتوریا قرار گرفت. در حال حاضر الماس کوه نور بخشی از جواهرات سلطنتی پادشاهی انگلستان است.
در سال ۱۳۴۴، هنگام بررسی جواهرات ملی توسط دانشمندان کانادایی، درباره این گوهر نکته بسیار جالبتوجهی کشف شد: تاورنیه، سیاحتگر و جواهرشناس معروف فرانسوی، در کتاب خود از الماس صورتی رنگ به وزن ۲۴۲ قیراط سخن میگوید و اشاره میکند در سال ۱۶۴۲ میلادی آن را در شرق دیده است و نقشه و اندازههای آن را نیز در کتاب شرح میدهد و آن را Grand Table Diamante (الماس یا لوح بزرگ) مینامد.
رنگ و شکل الماس دریای نور توجه دانشمندان کانادایی را به خود متوجه کرد و آنها معتقد بودند که الماس دریای نور و نور العین در اصل یک قطعه الماس بوده که سپس آن را به دو تکه قسمت نمودهاند که تکه بزرگ آن دریای نور نامگرفته و تکه کوچک آن که به وزن ۶۰ قیراط است، نور العین نامیده شده و در حال حاضر در وسط نیم تاج شماره ۲ گنجه ۲۶ قرار دارد.
سرگذشت الماس کوه نور
این الماس در طول تاریخ سفرهای زیادی از شرق به غرب و از جنوب به شمال جهان داشته است. سرگذشت الماس کوه نور بسیار طولانی است و به همین دلیل مورخان و دانشمندان با یکدیگر هم نظر نیستند و هرکس به سبک خودش این سفرها را بررسی میکند. در ادامهی مقاله بخشی از سفرها و سرگذشتهای الماس کوه نور را برایتان بیان کردهایم.
نادرشاه و الماس کوه نور
در قرن هجدهم، ما در ردیابی تاریخ سنگ روی زمین محکمتری قرار داریم. هنگامی که نادرشاه، پادشاه ایران در سال ۱۷۳۹ به دهلی حمله کرد و آن را تصرف کرد، علیرغم اینکه امپراتور وقت مغول سعی داشت آن را در عمامه خود پنهان کند، الماس را به دست آورد. نادرشاه وقتی برای اولین بار این سنگ را دید، آن را کوه نور توصیف کرد و این نام از آن زمان تاکنون باقیمانده است. هنگامی که نادرشاه در سال ۱۷۴۷ درگذشت، این سنگ گرانبها توسط سردار برجسته او احمدشاه که سلسله حاکمان دورانی را در افغانستان تأسیس کرد، تصاحب کرد.
دورانیها سرانجام قدرت خود را از دست دادند و شاه مجبور شد در سال ۱۸۱۳ هنگامی که الماس را بهعنوان هدیه به حاکم پنجاب، داد. در نهایت مهاراجه دولیپ سینگ زمانی که تنها پنج سال داشت آن را به ارث برد، اما او آخرین فرمانروای امپراتوری پنجاب و سیک بود.
سفر الماس کوه نور به هند
کوه نور در تصرف نادرشاه به ایران راه یافت. ۸ ژوئن ۱۷۴۷ نادر توسط یک قاتل که توسط برادرزاده نقشه کشش، علی کولی خان استخدام شده بود، کشته شد. سپس این الماس از طریق دستان چندین نسل به شاه زمان رسید که در زمانهای آشفته جانشین تاج و تخت شد و برادران و عموزادهها برای سرنگونی او کودتا و شورش کردند. او که تصمیم گرفت اجازه ندهد به دست برادرانش بیفتد، الماس را در شکاف دیوارهای اتاقش پنهان کرد. بعداً بهبود یافت و در یک نوبت، الماس به هند بازگردانده شد.
وفا بیگام، همسر شاه سجوجه الملک، قول داد در ازای نجات شوهرش که در آن زمان در کشمیر زندانی بود، الماس را به مهاراجه بدهد. ۲۹ مارس ۱۸۴۹ شاهد پیروزی بریتانیا بر در جنگ دوم انگلیس و سیک بود و شرایط شامل تسلیم کوه نور به ملکه انگلیس بود.
سیکها الماس را میگیرند
در سال ۱۸۰۹، شاه شجاع درانی به نوبه خود توسط برادر دیگری به نام محمود شاه درانی سرنگون شد. شاه شجاع مجبور شد به تبعید در هند فرار کند، اما توانست با کوه نور فرار کند. او در نهایت زندانی فرمانروای سیک مهاراجه رنجیت سینگ، معروف به شیر پنجاب شد. سینگ از شهر لاهور در پاکستان کنونی حکومت میکرد.
ملکه ویکتوریا و الماس کوه نور
شرکت هند شرقی تحت حمایت بریتانیا صاحب بعدی الماس بود که منطقه پنجاب را در سال ۱۸۴۹ میلادی تصرف کرد. معاهده صلحی که به جنگهای انگلیس و سیک (۱۸۴۵-۱۸۴۹) پایان داد، تصریح کرد که این سنگ به ملکه ویکتوریا داده میشد. سپس این الماس از بمبئی (بمبئی در آن زمان) به پورتسموث انگلستان در HMS Medea فرستاده شد. سنگ با خیال راحت به دست ملکه رسید و در یک مراسم ویژه در لندن در ژوئیه ۱۸۵۰ به ملکه تقدیم شد.
کوه نور سنگ مرکزی یکی از سه الماس بود که در یک بازوبند طلا قرار داده شده بود تا پوشیده شود. گفته میشود که ملکه تحتتأثیر اندازه سنگ قرار گرفته و اظهار داشته این الماس میتواند بهعنوان غنیمتی افتخارآمیز باشد.
پاکستان و الماس کوه نور
در سال ۱۹۷۶، نخست وزیر پاکستان، ذوالفقار علی بوتو از بریتانیا درخواست کرد که الماس را به پاکستان بازگرداند، زیرا الماس از مهاراجه لاهور گرفته شده بود. این امر ایران را بر آن داشت تا ادعای خود را مطرح کند. در سال ۲۰۰۰، رژیم طالبان افغانستان خاطرنشان کرد که این گوهر از افغانستان به هند بریتانیا آمده است و درخواست کرد که آن را به جای ایران، هند یا پاکستان به آنها بازگرداند.
سخن پایانی
همانطور که در بالا مطالعه کردید متوجه خواهید شد که الماس کوه نور داستانها و سرگذشت فراوانی داشته است و به صحت هیچکدام ازا این روایات نمیشود صددرصد قبول کرد. یک سری اتفاقات کلی برای الماس کوه نور افتاده و سفرهای فراوانی داشته که تا حدودی توضیح دادیم.