طراحان استراتژي ميتوانند نحوه تاثيرگذاری تحولات جهاني در صنايع مختلف بر يكديگر را بررسي كنند. چگونگي اين تاثيرگذاری پيچيده و نامعين است، اما با تحليل آنها ميتوانند عقل سليم را به چالش بكشند و با عدم اطمينان راحتتر مواجه شوند.
طراحان استراتژي ميتوانند نحوه تاثيرگذاری تحولات جهاني در صنايع مختلف بر يكديگر را بررسي كنند. چگونگي اين تاثيرگذاری پيچيده و نامعين است، اما با تحليل آنها ميتوانند عقل سليم را به چالش بكشند و با عدم اطمينان راحتتر مواجه شوند.
پيشبيني آينده مهمترين و مشكلترين وظيفه طراحان استراتژي ميباشد. يكي از راهها براي رسيدن به اين مهم، بررسي دقيق عوامل بلندمدت موثر در اقتصاد جهاني است. تحولات رخ ميدهند و بر يكديگر نيز تاثيرگذارند؛ بنابراين شناخت عواملي كه زمينه را براي پيشبينيها آماده ميكنند، بسيار پيچيده و نامعلوم ميباشد. علاوه بر اين، براي تحليل درست نحوه وقوع تحولات بايد تاثيرات بالقوه شرايط جغرافيايي و صنايع را نيز در نظر بگيرند.مثلا دوازده سال قبل خوشبينترين افراد، تعداد استفادهكنندگان تلفن همراه در آفريقا را حدود چند ميليون پيشبيني ميكردند، اما با گذشت كمتر از 10 سال، فقط در نيجريه تعداد استفادهكنندگان حدود 42 ميليون نفر شد (80 برابر ميزان پيشبيني شده). اين ناكامي در پيشبيني دو عامل داشت: يكي افزايش ناگهاني درآمد افراد و دیگری ارزان شدن گوشيهاي تلفن همراه.در اين مقاله چگونگي پيشبيني تحولات ناگهاني جهان را با ارائه يك استراتژي چهارمرحلهاي توضيح ميدهيم. با گردهمآوري تحولات و نحوه تاثير آنها بر يكديگر، بينش صنعتي و تكنيكهاي حل مشكل ميتوان توسط اين استراتژي، وقايع 5 تا 10 سال آينده را بهطور كمي و معقول پيشبيني نمود. براي روشنسازي ديدگاه خود، صنعت خودروسازي چين را بررسي ميكنيم و اينكه آيا ميتوانند از پيشبينيها سبقت بگيرند و خود را بعنوان يك رقيب مهم در بازار پيشرفته مطرح كنند.
1 - انتخاب چارچوب معين به عنوان مرجع
انتخاب درست چارچوب مرجع، اولين گام مهم ميباشد، يعني مطرح كردن مساله و داشتن درك درستي از قابليت تحولات بلندمدت در فضاي صنعتي موجود. مثلا «خودروسازان چيني چه سهمي از بازارهاي توسعهيافته را تا سال 2020 در اختيار خود ميگيرند و چه تاثيري بر بازارهاي جهاني ميتوانند بگذارند؟» اين سوال خودروسازان اروپايي و آمريكايي ميباشد. خودروسازان چيني نهايتا 35 درصد، افزايش سهام در بازارهاي توسعهيافته داشتهاند و همچنين اميد است OEMهاي چيني (OEM: زماني كه شركت قطعاتي را از شركتهاي ديگر بگيرد و با برند خود به بازار عرضه كند، به اين محصول OEM ميگويند.م.) جايگاه مهمی در بازارهاي جهاني به دست آورند. خريد سهام شركت سوئدي خودروسازي ولوو در سال 2010 نشان میدهد كه اين اميد چندان هم دور از واقعيت نميباشند.هنوز خودروهاي سبك چيني به بازارهاي آمريكا و اروپا راه نيافتهاند و انتظار هم نميرود به اين زوديها تغييري حاصل شود. موسسه پيشگويي IHS Global Insight از دو برابر شدن سهام بازار چينيها (از 1/0 درصد تا 2/0 درصد) تا سال 2020 خبر ميدهد. خودروهاي چيني كيفيت و امنيت مدنظر مشتريان را به خوبي تامين نميكنند. در اين راستا گروه ارزيابي ماشينهاي جديد چيني (C-NCAP، يك شركت وابسته به دولت) كيفيت كار خودروسازان داخل كشور را حدود 30 ارزيابي كرده است، اين در حالي است كه خودروسازان در بازارهاي توسعهيافته نمره 45 كسب كردهاند.هيوندا مثال به ياد ماندني از شركتهاي خودروسازي آسيايي است كه در اواخر دهه 80 ميلادي وارد بازار آمريكا شد؛ اين در حالي بود كه كيفيت و حجم خودروهاي وروديش به بازار از OEMهاي چيني فعلي، كمتر بود. با اين وجود اكنون نزديك به دو دهه است كه در بازارهاي توسعهيافته حضور دارد و در زمينه قيمت محصولات خود با شركتهاي ديگر رقابت ميكند و به آرامي بازار فروش خود را توسعه ميدهد و كيفيت محصولاتش را بهبود ميبخشد. نكته جالب اينكه پيشگويان سير پيشرفت خودروسازان چيني را به مثابه شركت هيوندا دانستهاند.تفاوت بارزي ميان وسعت بازار محلي خودروي چين و كره جنوبي وجود دارد، اما براي مرتبط دانستن شرايط كنوني خودروسازي چين با شركت هيوندا در دهه 80 ميلادي كافي است شرايط اصلي را كنترل كرد تا بتوان مقايسه معقولي انجام داد. اين شرايط عبارتند از: عدم وجود جهش در تكنولوژي ساخت موتور خودرو، نياز به رشد آرام و ثابت بازار فروش و ... .
2 - توسعه فضاي حل مساله
پس از مطرح كردن مساله و تعيين فضاي موجود در صنعت، نوبت آن رسيده است كه طراح استراتژي، با به چالش كشيدن عقل سليم در رابطه با تحولات جهاني، فضاي بالقوه حل مساله را گسترش دهد. در اغلب موارد متخصصاني وجود دارند كه به كمپانيها در اين مسير كمك کنند. خودروسازان فعلي در جمعآوري اطلاعات مربوط به تحولات جهاني و مقولاتي نظير وضع مقررات، اقتصاد كلان و تقاضاي عمومي بسيار خبره هستند. تحليلگران قوانين كمپانيهاي خودروسازي، بيشتر وقت خود را صرف طراحي استراتژيهايي براي افزايش روابط با سازمانهای دولتي و نفوذ بيشتر در آنها ميكنند؛ بنابراين براي همكاري با اقتصاددانان داخلي كه نيازهاي آينده را پيشبيني ميكنند، زمان زيادي ندارند. اين اقتصاددانان نيز با مهندسان كه به بررسي امكان پيشرفت تكنولوژي در آينده ميپردازند، كمتر در تماس هستند.اگر كمپانيها در طراحي اين استراتژيها موفق شوند و از موانع سازماني عبور كنند، ميتوانند به خوبي تعیين كنند تحولات جهاني چگونه بر صنعتشان تاثير ميگذارند. مثلا در صنعت خودروسازي ميتوانند معين كنند كه آيا تغييرات اقتصادي جهان، رو به زوال رفتن منابع و گسترش تكنولوژي سبز (تكنولوژيهايي كه به محیط زیست آسیب نمیرسانند م.) ميتوانند بر بازارهاي جهاني تاثيرات ناخواسته داشته باشند؟
از آنجايي كه اين تحولات اثرات متفاوتي دارند و همه جا را در بر ميگيرند، خودروسازان چيني قادرند كه با ايجاد جهشي در تكنولوژي ساخت موتورهاي امروزي، خودروهاي الكتريكي يا ديگر تكنولوژيهاي فاقد آلودگي را به بازار عرضه نمايند. قبل از هر چيز، محدوديتهاي منابع جهاني، چينيها را ترغيب ميكند كه واردات نفتي خود را كاهش دهند تا از آلودگي هوا و انتشار گازهاي گلخانهاي كاسته شود. در اين راستا دولت چين تدابيري انديشيده و براي توسعه تكنولوژيهاي جايگزين، سرمايهگذاري هنگفتي در بخش تحقيق و توسعه (R&D) نموده است.به موازات سرمايهگذاريها در چين، بايستي به تدريج زيربناهاي صنعت وسايل نقليه متحول شود و به طور كامل تكنولوژيهاي سبز جايگزين شوند. منظور از اين تغييرات، ايجاد مسيرهاي حمل و نقل يا ايستگاههاي مخصوص است. با فراهم آوردن چنين شرايطي، تقاضاي بيشتري براي استفاده از خودروهاي جديد خواهيم داشت كه منجر ميشود خودروسازان چيني بتوانند توليدات خود را در مقياس وسيعي گسترش دهند. اين نكته را به ياد داريم كه چينيها بازار خودروي همگني دارند – در حقيقت بزرگترين بازار دنيا با بيشترين سرعت رشد. اين امر باعث ميشود خودروسازان چيني از ارزش و آگاهي بيشتري برخوردار باشند كه ميتواند به آنها براي پيروزي بر رقيبان خود كمك كند.همچنين اگر دولت براي بهدست آوردن تكنولوژيهاي جديد اقدام به خريد سهام يك كمپاني خودروسازي بزرگ كند، كيفيت و امنيت خودروهاي چيني حداقل استانداردهاي لازم را خواهند داشت. اين عمل باعث ميشود تا تجربيات بسيار مفيدي در اختيار كمپانيهاي محلي قرار گيرد و بنابراين، آنها ميتوانند به سرعت پيشرفت كنند و نيازهاي جديد مشتريان خود را راحتتر رفع نمايند. دولت چين نيز در چنين شرايطي ميتواند استانداردهاي كيفيت، امنيت و آلودگي هوا را به خاطر رفاه بيشتر مشتريان بالا ببرد و در عين حال به خودروسازان محلي نيز از نظر مالي كمك كند تا بتوانند نيازهاي خود را برآورده نمايند.سرانجام محدوديت منابع و ملاحظات محيطزيستي، مشتريان را با سرعتي بيش از حد انتظار به سمت خريد خودروهاي پرهزينه؛ اما فاقد آلودگي پيش ميبرد كه اين امر موجب پيشرفت خودروسازان چيني ميشود.
3 - تعيين سناريوها
براي توسعه فضاي حل مساله با تعيين نحوه تاثيرگذاري تحولات جهاني بر يكديگر عقل سليم را به چالش كشيديم و در اين مسير بر دو پارامتر كه كاملا نامعلوم به نظر ميآيند و احتمالا بيشترين تاثير را بر پيشرفت صنعت دارند تاكيد كرديم: اول اينكه آيا سازندگان چيني ميتوانند به تكنولوژي فاقد آلودگي دست پيدا كنند و دوم اينكه آيا خواهند توانست مالكيت يك شركت بزرگ غربي را بهدست آورند. ما با استفاده از اين دو پارامتر ميتوانيم سناريوهاي متمايزي طراحي كنيم. روشي به نام «quadrant crunching» توسط سازمان اطلاعات مركزي آمريكا در سالهاي اخير ارائه شده است كه به طراحان اجازه ميدهد با معكوس كردن فرضيات خود در مورد شرايط جهان به سناريوهاي قابل قبولي در زمان كوتاهي دست پيدا كنند. اين روش به طراحان استراتژي توانايي ميدهد سناريوهاي قوي، دقيق و كاربردي ارائه كنند، نظير سناريوهاي زير كه در رابطه با صنعت خودروسازي چين ميباشد:
- یک توفان بینقص:
اگر دولت چين شرايط لازم براي رشد تكنولوژيهاي سبز محلي را فراهم كند و همچنين به كمپانيهاي چيني كمك كند كه براي سهولت در ورود به بازار، سهام يك كمپاني بزرگ در بازار توسعهيافته را خريداري كنند، باعث پيشرفت خودروسازان خود ميشود.
- مزيت تكنولوژي فاقد آلودگي:
خريد خودروهاي فاقد آلودگي در بازار چين رو به رشد است كه باعث ميشود خودروسازان محلي از اين مزيت استفاده كنند و در بازارهاي توسعهيافته به رقابت بپردازند؛ البته اين كمپانيها هيچ برند خاصي ندارند.
- دست كمكي:
مالكيت چينيها بر يك كمپاني خودروسازي بزرگ (يكي خيلي بزرگتر از ولوو) در بازارهاي توسعهيافته، باعث ايجاد برندي مناسب براي كمپاني ميشود و كيفيت محصولات مطلوبتر خواهد شد و خودروسازان به بازار فروش وسيعي دسترسي پيدا ميكنند.
- پيروي از خط مشي هيوندا:
خودروسازان چيني با برند قبلي خود يا يك برند جديد و استفاده از مزيت هزينه توليد خود، به ساخت خودروهاي ارزانقيمت با تكنولوژي قديمي (موتورهاي سوختي) ميپردازند تا بتوانند در بازارهاي توسعهيافته رقابت كنند.
4 - كمي كردن تاثير صنعت
چنين سناريوهايي بسيار مهم ميباشند؛ چراكه باعث روشن شدن استراتژي ميشوند و همچنين اگر با ارزيابيهاي مالي همراه شوند توانايي بيشتري خواهند داشت و از نظر اقتصادي نيز توجيه ميشوند. يكي از روشهاي قديمي براي اين منظور تكنيك دلفي ميباشد –يك روش پيشبيني سيستماتيك كه در دهه 40 ميلادي بهوجود آمد و از اطلاعات گوناگون و ناقص گروهي از متخصصان نشات ميگيرد. ما به همراه گروهي از متخصصان صنعت خودروسازي مكينزي (McKinsey) روش دلفي را روي سناريوها اعمال كرديم. نتيجه اين شد كه متخصصان مشاهده كردند فقط 40 درصد امكان دارد سناريوي مبني بر عقل سليم اتفاق بيفتد. اين سناريو پيشبيني ميكند كه چينيها حداكثر يك ميليارد دلار از سود بازارهاي توسعهيافته را تا سال 2020 كسب خواهند كرد.در مقابل، متخصصان مشاهده كردند كه 60 درصد احتمال دارد، چينيها حضور چشمگيري در بازارهاي توسعهيافته داشته باشند، به اين ترتيب پيشبيني شد خودروسازان چيني حدود 3 تا 15 درصد سهام بازار را در دست خواهند گرفت. يك سناريوي ديگر پيشبيني كرد كه اگر چينيها از تكنولوژي فاقد آلودگي استفاده كنند و يك كمپاني بزرگ را در اختيار بگيرند، شانس اين را دارند كه 10 تا 15 درصد سهام بازار را كسب كنند. بر اساس اين سناريو ما ميزان سهام چين را از سود جهاني تخمين زديم و اين عدد به حدود 4 تا 7 ميليارد دلار رسيد.قطعا اتفاقات بيشتري حتي فراتر از حد انتظار اين سناريو، پيش خواهد آمد؛ اما در همين حد هم كافي است كه اين موضوع توجه طراحان استراتژيهاي خودروسازي را در بازارهاي توسعهيافته به خود جلب كند. در واقع اگر اين سناريو محقق شود، پيامد مشخصي خواهد داشت و آن اينكه اعضاي بازارهاي توسعهيافته، با شكست اقتصادي بزرگي مواجه خواهند شد كه بقاي آنها را تهديد ميكند و به اين گونه ساختار صنعت دچار تحولاتي خواهد شد.اين عدم اطمينانها محدود به صنعت خودروسازي نيست و در صنايع ديگر نيز بهطور مكرر با چنين پديدههايي روبهرو هستيم كه اگر سناريوهايي بر پايه تحولات جهاني و تاثير آنها بر يكديگر در نظر گرفته شوند، طراحان استراتژي شانس بيشتري براي پيروزي دارند. هياترييسه به كمك يك نگرش كلي ميتواند ويژگيهاي يك استراتژي مناسب، اقدامات بدون ريسك و ميزان خطر سرمايهگذاريهاي كلان – همه بينشهايي كه اساس طراحي يك استراتژي بلندمدت را تشكيل ميدهند - را معين كند. با ارزيابي مجدد سناريوها در طول زمان، كمپانيها ميتوانند نسبت به رقباي خود از فرصتها بهتر استفاده كنند.
۱۶ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۲:۲۵ قبل از ظهر