خيريهها در كشورهاي مختلف با عناويني چون charity organizations (موسسات خيريه) و charity foundations (بنيادهاي خيريه) شناخته ميشوند.
اصولا برنامهريزي و مديريت استراتژيك در هر بنگاه و سازماني يكي از دغدغههاي اصلي مديران ارشد آن مجموعه است و سازمانهاي موفق همواره ارزش خاصي را براي برنامهريزي استراتژيك موسسه قائل هستند. حال اگر در نظر بگيريد كه اين سازمان يك موسسه خيريه مردمي است كه منابع مالي آن از سوي افراد نيكوكار تامين شده و بخش اعظم منابع انساني آن را افراد داوطلب تشكيل ميدهند، حساسيت و مخاطرات كار دوچندان خواهد شد.
اين نوشتار كه حاصل چند سال فعاليت نگارنده در حوزههاي مختلف موسسات خيريه است، قصد دارد شما را با مهمترين مسائل پيشروي هياتمديره موسسات خيريه آشنا نمايد. از اين رو در ابتدا به بيان توضيحاتي راجع به موسسات غيرانتفاعي و موسسات خيريه ميپردازيم.
آشنايي با موسسات خيريه
خيريهها در كشورهاي مختلف با عناويني چون charity organizations (موسسات خيريه) و charity foundations (بنيادهاي خيريه) شناخته ميشوند. در برخي كشورها خيريهها زيرمجموعه يا مترادف موسسات غيرانتفاعي (non-profit organizations) يا به اختصار NPO تلقي ميشوند، يعني موسساتي كه به قصد كسب منافع مادي موسسان يا اعضا تشكيل نميشوند؛ بلكه هدفي ماوراي اهداف مالي را دنبال ميكنند. در برخي كشورهاي ديگر موسسات خيريه زيرمجموعه موسسات غيردولتي
(non-governmental organizations) يا به اختصار NGO قرار ميگيرند و در كشور خودمان ايران نيز اكثر مردم NGO را مترادف با موسسه خيريه ميدانند.
حال از مباحث و اصطلاحات تخصصي كه بگذريم بايد گفت بهرغم آنچه كه از بيرون به نظر ميرسد مديريت موسسات خيريه كار چندان سادهاي نيست. موسسات خيريه به واسطه وجود نيروهاي داوطلب كه معمولا تعداد افراد زيادي هم هستند، داراي ساختار، روابط و گروههاي رسمي و غيررسمي پيچيده و گاهي متعدد هستند كه در اين ميان نيروهاي داوطلب فعال در موسسه، عامل مهمي در ايجاد اين ويژگي هستند. نيروهاي داوطلب، افرادي هستند كه به طور غيرموظف و به صورت رايگان زمانهاي آزاد خود را به انجام فعاليتهايي براي موسسه يا در موسسه صرف ميكنند و به سادگي هم ممكن است در هر زمان همكاري خود را با موسسه قطع كنند.
انواع NGO قطع از ديدگاههاي مختلفي قابل دستهبندي ميباشد. يك ديدگاه بر اساس نوع هدف و فعاليت آنها ميباشد كه موسسات را ميتوان به انواعي از جمله خيريه محور، خدمات محور و با محدوديت توانمندسازي تقسيم نمود. موسسات فعال در خصوص حمايت و درمان بيماران سرطاني، كليوي و كبدي، نگهداري و مراقبت افراد نابينا، بچههاي يتيم و خانوادههاي بيسرپرست نمونههايي از موسسات خيريه محور هستند. اينگونه موسسات خيريه، موسساتي غيردولتي، غيرانتفاعي و غيرسياسي ميباشند و پذيراي افراد داوطلب هستند. اين موسسات خيريه معمولا توسط فرد يا افرادي درد آشنا و براي اهداف انساندوستانه تاسيس شده و سپس به تدريج ساختار آنها شكل ميگيرد.
بررسي عوامل چالشآفرين در مديريت موسسات خيريه
در اينجا به عوامل چهارگانه چالشآفرين مديريت استراتژيك موسسات خيريه ميپردازيم؛ چالشهايي كه هياتمديره موسسات خيريه همواره با آنها درگير هستند.
چالش اول: يكي از چالشهاي مديريت موسسات خيريه محدود بودن منابع مالي و شيوه خاص تامين اين منابع است. اكثر موسسات خيريه هيچگونه كمك مالي از سوي دولت دريافت نميكنند؛ ضمن اينكه اين موسسات نميتوانند منابع مالي خود را از راهي تامين و در هر مسيري هزينه كنند. مهمترين منابع مالي اين موسسات عبارتند از:
* كمكهاي مالي هيات امنا؛
* كمكهاي مالي افراد نيكوكار؛
* مبالغ حاصله از حق عضويت افراد؛
* كمكهاي مالي و غيرمالي (سرمايهاي) سازمانها، موسسات و شركتها؛
* وقف و نذورات؛
* وجوه بازگشتي حاصل از سرمايهگذاري در پروژههاي اقتصادي؛
* سود سپردههاي بانكي؛
* اجراي برنامههاي خيريه در قالب همت عالي مانند همايش، بازارچه و برنامههاي مفرح.
چالش دوم: محدوديت منابع مالي موسسات خيريه، تمايل هياتمديره را به استفاده هر چه بيشتر از نيروهاي داوطلب جوان به ويژه دانشجويان و افراد تازه فارغالتحصيل افزايش ميدهد كه اين موضوع مديريت استراتژيك موسسه را دشوار و تا حدي پرمخاطره ميكند؛ چرا كه افراد داوطلب عمدتا بر اساس نوعي تعهد اخلاقي و با داشتن زمانهاي خالي به خيريهها ميپيوندند و در چارچوب قراردادها و تعهدات قانوني نيستند. به عنوان مثال فردي كه دانشگاه محل تحصيلش در استاني غيراز استان خودش است و 4 سال را در آنجا سپري ميكند، ممكن است در ضمن تحصيل به خيريهاي در آن شهر و استان بپيوندد و به عنوان نيروي داوطلب مشغول فعاليت شود؛ اما با اتمام دوران تحصيل موسسه را رها ميكند و به شهر و ديار خودش برميگردد؛ هرچند كه ممكن است اين ارتباط تا چندي پس از بازگشت فرد به شهر خودش در قالب ايميل و تلفن برقرار باشد؛ اما به مصداق ضربالمثل «از دل برود هر آنكه از ديده برفت» به تدريج كمرنگ شده و از بين ميرود؛ بنابراين ضمن آنكه در سراسر دنيا استفاده از فعالان داوطلب در موسسات خيريه پديدهاي پسنديده و در عين حال اجتنابناپذير است و آنقدر مهم است كه روز پنجم ماه دسامبر روز جهاني داوطلب (world volunteer day) نامگذاري شده است؛ اما به هر حال بايد توجه داشت كه مسووليتها و جايگاههاي مهم و حساس همچون مسوول روابط عمومي، مسوول مددكاري و مسوول امور مالي به ويژه در موسساتي كه در مراحل رشد (growth) يا بلوغ و تكامل (maturity) هستند در اختيار يا حداقل تحت نظارت افراد موظف و متعهد موسسه همچون مديرعامل يا فردي منتصب از جانب وي باشد. البته خيريههايي كه در مرحله نوزادي و حركت به سمت رشد هستند و داراي منابع مالي اندكي هستند ممكن است ناچار به استفاده از افراد داوطلب شوند كه بايد در به كار گماردن افراد براي اين جايگاهها دقت نظر خاصي داشته باشند.
چالش سوم: سومين چالش حائز اهميت اين است كه حركت موسسه در مسير درست و منطبق بر رسالت آن به همراه شفافيت در عملكرد، اطلاعرساني و اعتمادسازي، نقش مهمي در تداوم جذب اين منابع مالي دارد. اگر مردم و به طور كلي حاميان مالي خيريهها احساس كنند كه سياستها، برنامهها و اهداف موسسه در حال دور شدن از گفتهها و نوشتههاي زمان تاسيس موسسه است و با اعتقادات يا باورهاي آنها همسويي ندارد، بين آنها و موسسه نوعي گسست عاطفي اتفاق ميافتد و به دنبال آن كمكهاي خود را به موسسه قطع ميكنند.
چالش چهارم: وابستگي و رابطه تنگاتنگ موسسات خيريه به عوامل محيط خارجي عليالخصوص عوامل محيط كلان (macroenvironment) يعني عوامل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فنآوري، ديگر عامل قابل توجه است. به عنوان مثال ميزان تورم جامعه و مقولهاي مانند طرح هدفمند كردن يارانهها از جمله عوامل كلان اقتصادي هستند كه بر اقتصاد جامعه و خانوادهها تاثير گذاشته و در نتيجه ورودي منابع مالي موسسات خيريه دستخوش تغيير ميشود. هرچند كه عوامل چهارگانه مذكور بر عملكرد هر بنگاه و سازماني تاثيرگذار است؛ اما براي موسسات خيريه بهواسطه نوع و چگونگي تامين منابع مالي و نيز ساختار منابع انساني آنها كه مشتمل بر افراد موظف و داوطلب است تاثير بيشتري دارد. به طور نمونه افزايش تورم ضمن كاهش كمكهاي نقدي مردم منجر به كاهش تعداد نيروهاي داوطلب موسسه و كمرنگ شدن حضور و فعاليت آنها بهواسطه مشكلات اقتصادي و معيشتي خود ميشود.
سخن آخر
ضروري است كه هياتمديره موسسات خيريه ضمن توجه ويژه به مقوله برنامهريزي استراتژيك، عوامل چهارگانه مذكور؛ يعني منابع مالي، منابع انساني داوطلب، حركت با استراتژي درست در مسير صحيح و عوامل تاثيرگذار محيط كلان را مدنظر داشته باشند تا در شرايط متغير كسب و كار امروزي ضمن كمك به دولت و سازمانهاي دولتي و برداشتن باري از دوش دولت بتوانند در مسير ماموريت و به سمت چشم انداز و اهداف عالي انساني خود پيش بروند.
مقاله را با گفتاري نيك از مرحوم شیخ بهایی علیهالرحمه به پايان ميبريم و اميدواريم كه سرلوحه برنامههاي هر موسسه خيريهاي باشد:
همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
ز مدينه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از براي لبيک، به وظيفه باز کردن
ز ملاهي و مناهي، همه احتراز کردن
شب جمعهها نخفتن، به خداي راز گفتن
ز وجود بينيازش، طلب نياز کردن
بخدا که هيچ کس را ثمر آنقدر نباشد
که به روي نا اميدي، در بسته باز کردن
پژمان دورانديش
۱۷ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۹:۹:۳۲ قبل از ظهر