Synthetic
moissanite جدیدترین شبه الماسی است که به تازگی وارد بازار
شده و به لحاظ برخورداری از خصوصیات
بسیار نزدیک به الماس ، بسیاری از تجار الماس را در سطح
جهانی دچار مشکل ساخته است . این بلور در اصل ترکیبی از عناصر کربن و سیلیسیم بوده
silicon carbide ودر طول قرن اخیر نقش بسیار مهمی را بعنوان ساینده در صنایع مختلف دارد .
اولین کسی که موفق به ساخت این بلور بطور آزمایشگاهی و آن هم بصورت کاملا تصادفی شد ، در
سال ۱۸۹۳ شخصی بنام ادوارد جی
آچسون بود و به دنبال آن در سال ۱۹۰۴ یک شیمیدان برنده جایزه نوبل به نام هنری مویسان مقدار کمی از نوع طبیعی این ماده
را دریک شهاب سنگ در آریزونا
یافت که خود بلور بعدها به افتخار او Moissaniteنام
گرفت .
پس از آن
بارها گزارش هایی مبنی بر یافتن مقادیر بسیار اندک از آن در دیگر شهاب سنگها و یا در برخی از یافتهای زمین ارائه
شده است . به هر حال از همان
اوایل آشنایی بشر با این کریستال و با توجه به سختی بسیار زیاد آن (پس از الماس سخت ترین ماده شناخته شده است )
همواره افرادی به فکر استفاده
و یا سوء استفاده از آن در جهان جواهرات بوده اند . اولین بار که بطور رسمی اشارهای به آن میشود.
درسال
۱۹۸۰ بلورهایی به بزرگی نیم قیراط با رنگهای متفاوت از قهوهای رنگ تا سبز و سیاه و با تراش خوردگی بسیار جذاب
به نظر می رسد، می تواند مشابه
های خوبی برای الماس باشند، ولی در ادامه اشاره می شود: ((البته اگر بتوانیم آنها را بی رنگ کنیم)) . به هر حال در آن
زمان راهی برای کنترل رنگ
پیدا نشد .
ابتدای
دهه ۹۰ که کریستالهای شفاف ولی نه بیرنگ ساخته شده ، تحقیقات گستردهای
ادامه یافت تا در دسامبر ۱۹۹۷ تعدادی synthetic moissanite تراش خورده و تقریبا بیرنگ در دفتر شرکت C۳ مشاهده
شد . توزیع تجاری این سنگ از اوایل
سال ۹۸ آغاز شد .
هر چند که از آن زمان تا کنون مقالات و سمینارهای متعددی در سطح جهانی به منظور آشنایی
با آن ارائه شده ولی این سنگ
بدلیل خصوصیات فیزیکی بسیار نزدیک به الماس ، مشکلات فراوانی را در سطح بازارهای جهانی ایجاد کرده و این مشکلات در
ایران نیز به دلیل فقدان منابع
کافی مخصوصا به زبان فارسی دو چندان افزایش یافته است . این در حالی است که راههایی نسبتا ساده ولی کارآمد و مطمئن
برای تشخیص آن از الماس وجود
دارد . میزان سختی این سنگ پس از الماس از تمام بلورهای دیگر بالاتر است .
به همین
جهت آزمایش سختی و یا ایجاد خراش به روی آن چندان قابل اطمینان
نیست . (هر چند آزمایش میزان سختی بطور کلی برای هیچ یک از سنگهای تراش خورده قیمتی، مناسب نیست) وزن مخصوص این شبه
الماس نیز اختلاف زیادی با
الماس ندارد و به همین جهت اندازه گیری وزن مخصوص آن با روشهای معمولی نیز مشکلی را حل نمی کند . ضریب شکست نوری این
بلور نیز تفاوت زیادی با الماس
ندارد ، هر چند دستگاههای انکسارسنج رایج در بازار، قابلیت اندازهگیری
کامل ضریب شکست نوری در هیچ کدام از سنگها را ندارد . اما میدان
تفوق نورdispersion در این
سنگ بالاتر از الماس است .
(کلیه
اعداد مربوط به مشخصات اشاره
شده در جدول زیر ذکر شده است). ولی به هر حال این مورد
نیز چندان مفید واقع نمی شود ، زیرا چشم انسان دارای چنان حساسیتی نیست که همیشه بطور مطمئن تفرق نوری این دو سنگ
را تشخیص دهد و دستگاههای اندازه
گیری تفرق نور نیز بسیار گرانند . میزان جلایLuster آن
نیز همانند الماس بسیار بالاست .
مهمتر از تمامی موارد یاد شده ، میزان انتقال
حرارت Thermalinertia این دو
سنگ همانند الماس بسیار بالاست و به همین جهت دستگاههای Diamond Tester که تا پیش از پیدایش Moissanite براحتی برای تشخیص الماس از انواع بدلی در بازار استفاده میشد
و اساس کار آن نیز بر مبنای
قابلیت انتقال حرارت است دیگر کارآیی ندارند .