اولین پارامتر تعیینکننده در نظام بازار آزاد، چگونگی سفارش کالا است. در این نظام چنانکه اشاره شد مصرفکننده با تعیین بها و پیگیری خرید، میزان شدت نیاز خود را به فروشنده یا تولیدکننده منتقل میکند.
به منظور شناسایی کارآییهای سیستم اجازه دهید پارامترهای مختلف دوطرف تولید و مصرف آمار را در شرایط حضور ارتباط دوطرفه و فعال عرضه و تقاضا و نیز در شرایط فقدان چنین رابطه فعالی با یکدیگر مقایسه کرده، پیامدها و نتایج محتمل هر یک را بسنجیم:
۱) اولین پارامتر تعیینکننده در نظام بازار آزاد، چگونگی سفارش کالا است. در این نظام چنانکه اشاره شد مصرفکننده با تعیین بها و پیگیری خرید، میزان شدت نیاز خود را به فروشنده یا تولیدکننده منتقل میکند. در عرصه آمار، این برنامهریز و سیاستگذار است که سفارش به تولید آمار خاص میدهد یا از خیر آن میگذرد. این در حالی است که در نظام متکی به درآمدهای عمومی سفارشدهنده میتواند با تولیدکننده یکی باشد.
۲) ویژگی فوقالذکر، خود تبعاتی را در بردارد که در نظام بازار آزاد موجد تعادل (از هر حیث) میشود؛ حال آنکه در سیستم غیرآزاد (یا نظام فرمایشی سفارش) فقدان تبعات مزبور، اسراف و تبذیر، ضعف کارآیی محصول و به دنبال آن دور ریختن منابع را در پی دارد.
کمیت و کیفیت آمار، همچنین بهای آمار تولیدشده در نظام آزاد را مصرفکننده آمار یا همان برنامهریز وسیاستگذار تعیین میکند؛ درست به همین دلیل، در چنان سیستمی تمام آمار تولیدشده برای برنامهریز و مصرفکننده مفید است و چیزی دور ریخته نمیشود (یا دورریز آن کم است)، برای آنکه چیزی، فراتر از سفارش (به لحاظ کیفی) و بیشتر از سفارش (به لحاظ کمی) تقریبا تولید نمیشود. تنها در نظامهای تولید غیرآزاد یا فرمایشی آمار میتوان آمارهایی را بدون توجه به متقاضی تولید کرد و پس از تولید، همچون بسیاری از کتابها، کتابخانهها را به کمک آنها زینت داد. در چنین سیستمی میتوان انبارهایی از نشریات آمار تولیدشده را یافت (که با وجود شمارگان پایین نشر)، همانها که تولید شدهاند، هم به فروش نرسیدهاند، یا از آن بیشتر، نتایج یک طرح آماری، پس از تولید، به دلیل تناقض با نیاز مصرفکننده، فاقد ارزش اعلام شده و کلا منتشر نشده است.
۳) انطباق کیفیت سفارش با آمار تولید شده، نتیجه تبعی دیگری است که عملا در بالا بدان اشاره شد. (اما در تجزیه مطلب، میتوان عرصه آنها را جدا ساخت:) از این لحاظ نیز، در نظام آزاد تولید آمار، محصول تولید شده، کاملا با سفارش داده شده منطبق است و گفته شد که به همین دلیل هم نیاز برنامهریز و سیاستگذار را عینا برآورده میسازد. این در حالی است که در نظام فرمایشی تولید، دو جریان تولید و مصرف آمار، میتوانند بهطور کامل از یکدیگر جدا باشند (ربطی به هم نداشته باشند.) میتوان گفت تولیدکننده برای خود تولید میکند، نه برای بازار، برنامهریز و سیاستگذار نیز مجبور است از آمار موجود استفاده کند، اگر قابل استفاده نبود، از طریق برازش دادههای موجود به آنچه میخواهد برسد. بررسی نیازهای سیاستگذاران، سیاستسازان و برنامهریزان در ۳۰ سال اخیر به خوبی گواه است که مصرفکننده در موارد بسیاری، به جای استفاده از دادههای تولید شده توسط تولیدکننده آمار، ادامه سریهای زمانی یکسری از دادهها را- که از گذشته در اختیار داشته- راسا تولید و استفاده کرده است.
۴) تفاوت دیگری که قابل ذکر است تقدم و تاخر سفارش و تولید بر یکدیگر است؛ در نظام آزاد، چنانکه تشریح شد، تولید به دنبال سفارش صورت میگیرد؛ در واقع فرآیند تولید آمار، به دنبال طراحی برنامه و گذر از چند مرحله دیگر تبیین و آشکار میشود:
▪ ابتدا هدفگذاری (حرکت از چه نقطه، رسیدن به کدام نقطه)؟
▪ الزامات و ضرورتهای مسیر حرکت؟
▪ آیتمها و موارد مطرح برای تغییر؟ (در این مرحله باید دانست چه پرسیده شود؟ از که پرسیده شود؟ برای رسیدن به حقیقت چگونه پرسیده شود؟)
ملاحظه میشود جایگاه طرح سوال (یعنی تولید آمار) تنها در دل برنامهریزی قابل طرح است، یعنی آماری که صرفا برای تولید، تولید شده است، مطلقا به درد برنامهریزی در هر طرحی نمیخورد! درست همین امر توجیهکننده مصرفکنندگان بیشماری از آمار تولید شده است که به جای استفاده از نتایج طرحهای موجود، دنبال آمار تولیدشده مخصوص همان طرح هستند. چه بسا برای رسیدن به پاسخ درست، در یک فرهنگ خاص، لازم باشد به جای پرسش مستقیم از پاسخگو، مسیر پرسش غیرمستقیم طی شود! در طرحهای هزینه و درآمد، در سیستمی که فرار از پرداخت مالیات در آن وجود دارد، یا در سیستمی که مردم درآمدهای خود را از ناموسشان هم بیشتر میپوشانند، در سیستمی که درآمد همسر از همسر پوشیده میماند، غالبا هزینهها پرسیده شده، جایگزین درآمد میشود! چرا؟ زیرا مردم در اظهار هزینههای خود مبالغه کرده اما از ذکر رقم واقعی درآمد ابا دارند! مشاهده میشود در نظامهای آزاد تولید آمار، اینکه چه چیزی برای چه طرحی باید تولید شود در فرآیند بررسی طرح اصلی دیده میشود، بنابراین آمارگیر دنبال پاسخ پرسشهایی است که برنامهریز از پیش منتظر فراوانی آنها است.
حتی در علوم مختلف - نظیر اقتصاد - توسط علمای آن تاکید میشود که قبلا برای شناخت قانون حرکت پدیدهها در طرح مطالعاتی مورد نظر باید روابط تاثیر متقابل پدیدهها بر یکدیگر توسط علمای آن رشته بررسی شده، قوانین عام آن استخراج و پذیرفته شده باشد والا اینکه یک محقق با فرضیات ذهنی خود قبول داشته باشد که در صورت کنترل مصرف خانوار حتما و در هر حال پسانداز بانکی خانوارها افزایش مییابد، کافی نیست!
در مقابل، در نظامهای تولید فرمایشی (رسمی) آمار، جهت تقدم و تاخر فوقالذکر معکوس است. مثلا همین که در ذهن دولتمداران، توزیع یارانه مطرح میشود، براساس این ایده بسیار زیبا که یارانهها را به افراد و خانوارهای نیازمند برسانیم، ابتدا آمار درآمد خانوارها از آنها کسب شده، آمار مزبور طبقهبندی شده، سپس طرح توزیع یارانه، برای بررسی در اختیار جامعه، محققان و کارشناسان قرار میگیرد، اینکه دادههای تولید شده، برای طبقهبندی از چه کارآیی و از چه میزان صداقت (در اظهار) برخوردار است؟ موضوعی است که بعد از پرسش برای آن چارهاندیشی میشود!
۵) آخرین مطلب قابل بررسی در تفاوت بین دو دسته آمار مورد بحث، چگونگی منابعی است که تولید هریک به آن متکی است: آمار تولیدی در نظام آزاد متکی بر بهای آمار تولید شده است، به همین اعتبار، تعیین قیمت میتواند به روند تولید و کیفیت و کمیت آمار تولید شده و استقبال یا عدم استقبال مصرفکننده مربوط شود. این در حالی است که آمارهای رسمی در نظامهای تولید غیرآزاد، بر منابع عمومی و دولتی متکی است. به سادگی میتوان مشاهده کرد که اگر چنین آماری نمیتواند در فرآیند تعیین کیفیت و تعیین قیمت قرار گرفته، ارزش بازاری بیابد، یا مثلا از کارآیی بالایی برخوردار شود، به سازوکار همین اتکا برمیگردد.
منبع خبر: محمدعلی مهدی زادگان کارشناس آمار
۲۴ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱:۵۵:۱۵ قبل از ظهر