آنیل کارانی ميگويد: این تصور که وظیفه شرکتها مبارزه با مشکلات اجتماعی است نه تنها درست نمیباشد، بلکه سبب نادیده گرفتن راههای صحیح برای حل این نوع مشکلات ميشود.»
آنیل کارانی ميگويد: این تصور که وظیفه شرکتها مبارزه با مشکلات اجتماعی است نه تنها درست نمیباشد، بلکه سبب نادیده گرفتن راههای صحیح برای حل این نوع مشکلات ميشود.»
آیا شركتها میتوانند علاوه بر کسب سود، عملکرد صحیحی نیز داشته باشند؟ بله، گاهی اوقات این نظر که شركتها موظف هستند تا در جهت منافع عموميگام بردارند و از این راه سود ببرند، اساسا نادرست است. در حال حاضر شركتهای بزرگ مرتبا ادعا ميكنند که علاوه بر اهداف مالی به فکر ارائه خدمات اجتماعی نیز هستند. چنین شركتهایی با هیاهوی بسیار تلاش ميکنند مواد غذایی سالم یا وسایل نقلیه با سوخت کمتر تولید کنند و کاهش مصرف انرژی و دیگر منابع را در راس تمام امور قرار میدهند یا اینکه سعی ميكنند از طرق مختلف دنیا را به مکان بهتری تبدیل کنند. انجمن مدیریت و سازمان ملل، شركتها را به پیروی از چنین خط مشيای تشویق ميكنند.
جای تعجب نیست که این ایده جالب تاکنون تعداد بیشماری از مردم را مجذوب کرده است، زیرا شرکتها هم سود ميبرند و هم از پس مسوولیتهای اجتماعی برميآیند.
در مواردی که منافع شخصی و منافع عمومي همطراز هستند، اندیشه مسوولیت اجتماعی شركتها نامربوط به نظر میرسد. شركتهایی که برای افزایش سود، دست به انجام هر کاری ميزنند، نهایتا منجر به افزایش رفاه اجتماعی ميشوند، اما در شرایطی که منافع شرکتها و رفاه اجتماعی در تقابل مستقیم باشند، متوسل شدن به مسوولیت اجتماعی تقریبا بی نتیجه خواهد ماند، چون مدیران تمایلی ندارند که در جهت منافع عموميو علیه منافع سهامداران عمل کنند.
شركتها باید روشی که در جهت منافع شخصی یا منافع عمومي است، انتخاب کنند، اما گاهی شرایط دشوارتر از یک انتخاب ساده است. زمانی که منافع شركتها و منافع عموميدر تضاد باشند، تمرکز روی مسوولیت اجتماعی، اقدامات موثرتر برای بالا بردن رفاه اجتماعی را به تاخیر خواهد انداخت. از آنجایی که انتظار میرود شركتها برای رسیدگی به مشکلات راه حلی ارائه دهند، راهحلهای واقعی نادیده گرفته ميشوند.
عملکرد صحیح و سود آوری
برای درک بهتر مفاهیم منافع شخصی و منافع عمومي، ابتدا شرایطی را بررسی ميکنیم که منافع شركتها و رفاه اجتماعی با هم تناقضی ندارند.
بازار موادغذایی سالم را در نظر بگیرید. بازار فروش فست فودها برای جلب مشتریانی که به سلامتی خود اهمیت زیادی ميدهند با ارائه پیشنهاداتی همچون سالاد و انتخابهای دیگر، سود فراوانی ميبرند. شركتهای دیگر نیز با تمرکز روی مواد غذایی کم چرب، غلات کامل و انواع دیگر موادغذایی مورد علاقه عموم، کسب درآمد ميكنند. به دلیل پیشرفت رفاه اجتماعی سرمایهگذاران در زمینههای مختلف موفق هستند.
به طور مشابهی خودرو سازان از طریق پاسخگویی به نیاز مصرفکنندگان و تولید وسايلنقلیه با سوخت کمتر و به نفع محیط زیست، سود بردهاند و همچنین شركتهای متعددی نیز با افزایش رفاه اجتماعی و کاهش مصرف انرژی و هزینه، سود فراوانی بهدست آوردهاند.
اما انگیزه و دلیل استراتژیهای، فوق رفاه اجتماعی نیست. مواد غذایی سالم و وسایل نقلیه با سوخت کمتر تا زمانی که برای سازندگان خود سودی به همراه نداشتند، متداول نبودند. بسیاری از شركتها هم تا زمانی که ارزش انرژی تا این اندازه افزایش نیافته بود به حفظ انرژی اهمیتی نمیدادند. چنین شركتهایی تا زمانی به سود جامعه هستند که در جهت منافع خود گام برمیدارند. فعالان اجتماعی بر تغییر روشهایی که تاثیر کمتری داشتهاند، تاکید دارند. در واقع هدف، افزایش میزان سود است نه تعهد سازمان در قبال مسوولیتهای اجتماعی که البته در اینگونه موارد ثابت شده است که نقش فعالیتهای اجتماعی برای تغییر روشها به نفع جامعه است.
متاسفانه عدم استفاده شركتها از فرصتهای پیش آمده به زیان رفاه اجتماعی و سود شخصی است. چنین شركتهایی یکی از این دو مشکل را دارند: مدیران بیلیاقت هستند یا منافع شخصی را به منافع بلند مدت شرکت ترجیح میدهند و مدیر با هر گونه احتمال زیان، نظیر توسعه محصولات جدید که عملکرد مالی کوتاه مدت را به خطر مياندازد و تاثیر منفی بر میزان درآمد شرکت دارد و همچنین با ریسک پذیری که به سود آینده بلندمدت شرکت است، مخالفت ميكند.
متوسل شدن به مسوولیت اجتماعی، هیچ کدام از مشکلات فوق را حل نميكند فشار وارده از طرف سهامداران بر رشد پایدار در زمینه سودآوری، مشکل را برطرف ميكند و نهایتا باعث ميشود مدیران با انگیزه، جایگزین مدیران بی کفایت شوند؛ یعنی تمرکز بر اهدف بلند مدت سبب جبران خسارات وارده بر شرکت خواهد شد.
حق انتخاب با اینکه شركتها گاهي میتوانند با عملکرد مناسب براي اجتماع، سود کافی ببرند؛ اما در اغلب مواقع چنین نیست، زیرا در بیشتر موارد، انجام بهترین کار برای جامعه به معنای فدا کردن منافع شرکت است که این نکته برای بیشتر مشکلات فراگیر و مزمن جامعه صادق است. در غیر اینصورت، باید مدتها پیش اين مشکلات حل ميشد. بهترین مثال در این زمینه، آلودگی صنعتی است. کارخانهداران به منظور کاهش آلودگی، هزینه زیادی را از سود کارخانه ميپردازند. فقر، دريافت نمونه بارز دیگری است. شركتها میتوانستند با پرداخت دستمزد بیشتر به کارگران، هزینه کمتری بابت محصولات، فقر را كاهش دهند در این صورت دچار ضرر میشدند.
آیا در چنین شرایطی مدیران باید بدون در نظر گرفتن منافع شرکت به نقش اجتماعی خود توجه کنند؟ ميتوانید فرض کنید که باید چنین اتفاقی بیفتد، اما در عمل انتظار نداشته باشید مدیران صرفا به مسوولیت اجتماعی توجه کنند.
وظیفه مدیران افزایش میزان سود و مسوولیت در برابر سهامداران شرکت است. حتی اگر مدیران از سود شرکت که به نفع جامعه است صرفنظر کنند، مطمئنا شغل خود را از دست میدهند، زیرا سهامداران، مدیرانی را استخدام ميکنند که سود شرکت را در بالاترین حد ممکن نگهميدارند. در چنین شرایطی، حرکت در جهت مسوولیتهای اجتماعی با مدیریت سازمان در تضاد است؛ چرا که انتظار از مدیریت، انجام وظیفه در راستای علایق سهامداران است، در غیر اینصورت مدیران باید به فکر شغل دیگری باشند. بسیاری از شركتها در مورد مسوولیت اجتماعی، فقط صحبت ميكنند و عملا هیچ کاری انجام نمیدهند و آن به دلیل تاکتیکی به نام Greenwashing است. (که طرفدارانش ادعا ميكنند دوستدار محیط زیست هستند.)
مدیرانی که سود شرکت را در جهت خیر عمومياز دست میدهند، عملا مالیاتی را بر سهامداران تحمیل ميكنند و خود مستبدانه تصمیم به چگونگی خرج آن میگیرند و جای مامورین دولتی منتخب را ولو در مقیاس کوچک میگیرند.
شركتهای خصوصی داستان متفاوتی دارند. اگر مدیری به منظور بالا بردن رفاه اجتماعی، حاضر به قبول سود کمتری باشد، نباید چنین تصمیميرا بر سهامداران تحمیل کند. البته مدیران شركتهای دولتی موفق، مایلند بخشی از سرمایه شخصی خود را صرف مقاصد خیریه کنند، مانند بسیاری از شركتها که سالها است در زمینه کارهای خیریه فعالیت دارند، اما مدیران شركتهای خصوصی نباید با استفاده از سرمایه سهامداران، اهداف بشردوستانه خود را تحقق بخشند. در واقع، اکثر سهامداران، خود مقادیر قابلتوجهی از درآمد حاصله از سرمایهگذاری را صرف کمک به موسسات خیریه ميكنند یا به کمک روشهای دیگر باعث بهبود رفاه اجتماعی ميشوند. البته این بدان معنا نیست که شركتها آزادند بدون در نظر گرفتن عواقب اجتماعی به دنبال سودهای کلان باشند. اما، متوسل شدن به مسوولیت اجتماعی شرکتها راه موثری براي برقراری تعادل بین سود شرکت ونفع عمومي نمیباشد.
شدت مقررات
پس بهترین راه به تعادل رساندن سود شرکت و نفع عمومي چیست؟
بهترین راه مقید کردن اقدامات سازمانها است. دولت قدرت اجراي قوانین را دارد و دیگر نیازی نیست به افراد متکی باشیم.
اما مقررات دولت کامل نیست و گاهی به دلیل هزینه و ناکارآمدی منجر به کاهش رفاه عموميميشود. دولت هم منابع و صلاحیت جهت طراحی و اجراي مقررات مناسب را در اختیار ندارد؛ به ویژه در صنایع پیچیده که به دانش تخصصی نیاز است. گروههای صنعتی روشهایی برای نفوذ بر مقررات که اکثرا بی فایده هستند، بهکار ميبرند یا با استفاده از هزینه مردم دست به سودآوری ميزنند.
فساد علنی، شرایط را بدتر هم ميكند، بهعلاوه، تمام دلایل مشکلات عدم موفقیت دولت در کشورهای در حال توسعه به دلیل حکومتهای ضعیف و اغلب فاسد تشدید ميشود.
بهرغم همه مشکلات، دولتها نسبت به مسوولیت اجتماعی اصناف، نقش موثرتری در پشتیبانی از منافع عمومي دارند.
ناظران و پشتیبانان
جامعه مدنی به عنوان ناظر و پشتیبان، نقش مهمي در تحمیل و ارائه نوعی رفتار یکپارچه به سازمان را دارد که موجب کاهش رفاه اجتماعی ميشود. انواع سازمانها و جنبشهای غیرانتفاعی نظرات گوناگونی برای طیف گستردهای از منافع اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی، قومي، فرهنگی و اجتماعی ارائه ميكنند.
برای مثال «Rainforest Action Network»،سازمانی است که اغلب در زمینه حفاظت از محیطزیست و مصرف منابع طبیعی فعالیت ميكند. در وب سایت این سازمان اشاره شده که شعارهای تبلیغاتی باعث افزایش حساسیت افکار عمومي و مصرفکنندگان نسبت به محیط زیست شده است؛ به طوری که تخریب محیط زیست را لکه ننگی ميدانند و همین امر برای شركتهای آمریکایی به کابوسی تبدیل شده که حاضر به قبول مسوولیت در قبال سیاستهای اتخاذ شده برای حفظ محیطزیست نیستند. این مطلب با رویکردی که در آن سعی در متقاعد کردن مدیران داریم تا در جهت منافع جامعه گام بر دارند، کاملا متفاوت است؛ چرا که در این صورت به ترازنامههای مالی نیز آسیبی نميرسد.
به طور کلی چنین فرضیهای سابقه مشخصی دارد و نميتوان به آن به عنوان طرز کار اصلی برای تحمیل محدودیت بر رفتار صنفی اعتماد کرد؛ به خصوص در اکثر کشورهای در حال توسعه که جامعه مدنی فاقد منابع کافی برای اعمال نفوذ است و مردم هم نسبت به انتشار سهام عمومياطلاعات کافی ندارند.
قوه خود داری
ایجاد سیستمهای خود گردان نیز چاره دیگری است، اما همان اشکال راهکار مسوولیت اجتماعی متحد بر آن وارد است. به این معنا که شركتها بعید است سرمایه سهامداران را در جهت منافع عمومي به کار ببرند.
اما «خودگردانی» میتواند مفید باشد و هدفش حل مشکلات خاص صنایع و ترویج روشهای مناسب است و در مقایسه با مقررات دولت، هزینههای دولتی کمتری را به کسب و کار تحمیل ميکند و شیوههای سریع و کم هزینه حل اختلاف را ارائه میدهد. همچنین این سیستم نسبت به مقرراتی که دولت وضع ميكند، منعطفتر است و ميتواند در شرایط متغیر محیطی، واکنشهای کارآتری داشته باشد.
تاکید بر شفاف سازی، تعهد و سازگار بودن با آنچه مردم از قوانین دولتی انتظار دارند از دغدغهها و رویکردهای این سیستم است. تاحدودی دولت مسوول تضمین خودگردانی، مطابق استانداردها میباشد. اگر صنعت در حفظ نظم موفق نباشد، دولت باید مداخله کرده و مقررات خود را اعمال کند.
برآورد مالی
سرانجام، مسوولیت اجتماعی همچون جنبههای دیگری از کسب و کار، برای مدیران هزینه در بر دارد. تنها راه مطمئن و موثر برای تصمیم گیریهای بلندمدت، تحمیل جریمههایی مانند نظارت منظم، مالیات، جریمههای جزائی و شرمساری عمومی، برای رفتارهای اجتماعی غیر قابل قبول است.
نظریه مسوولیت اجتماعی اصناف، تنها توسط مدیران باذکاوتی پذیرفته ميشود که میدانند کار صحیح زمانی انجام ميشود که بر سود سازمان تمرکز داشته باشند.
منبع: wall street journal
مترجم:هوتسا عسکری نسب
۳۰ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۷:۴۶:۸ قبل از ظهر