تفسير نمونه ج1 254 بزرگترين انحراف بنى اسرائيل ..... ص : 253
بعد از نجات بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان و غرق شدن آنها در نيل، موسى ماموريت پيدا مىكند براى گرفتن الواح تورات، مدت سى شب به كوه طور برود، ولى بعدا براى آزمايش مردم، ده شب تمديد مىگردد، سامرى كه مردى نيرنگ باز بود از اين فرصت استفاده كرده، از طلا و جواهراتى كه نزد بنى اسرائيل از فرعونيان به يادگار مانده بود گوسالهاى مىسازد كه صداى مخصوصى از آن بگوش مىرسد و بنى اسرائيل را به پرستش آن دعوت مىكند. اكثريت قاطع بنى اسرائيل به او مىپيوندند، هارون ع جانشين و برادر موسى ع با اقليتى بر آئين توحيد باقى مىمانند، اما هر چه مىكوشند ديگران را از اين انحراف بزرگ باز گردانند توفيق نمىيابند، بلكه چيزى نمانده بود كه خود هارون را هم از بين ببرند.
تفسير نمونه ج2 21 تفسير: فرمان جنگ با ستمكاران ..... ص : 18
در اينكه" فتنه" چيست، مفسران و ارباب لغت، درباره آن بحثهايى دارند، اين واژه در اصل از" فتن" (بر وزن متن) گرفته شده كه به گفته" راغب" در" مفردات" به معنى قرار دادن طلا در آتش، براى ظاهر شدن ميزان خوبى آن از بدى است و به گفته بعضى گذاشتن طلا در آتش براى خالص شدن از ناخالصيهاست واژه فتنه و مشتقات آن در قرآن مجيد، دهها بار ذكر شده و در معانى مختلفى به كار رفته است.
تفسير نمونه ج2 22 تفسير: فرمان جنگ با ستمكاران ..... ص : 18
ولى ظاهر اين است كه تمام اين معانى به همان ريشه اصلى كه در معنى فتنه گفته شد باز مىگردد (همانگونه كه غالب الفاظ مشترك چنين حالى را دارند) زيرا با توجه به اينكه معنى اصلى قرار دادن طلا در زير فشار آتش براى خالص سازى، يا جدا كردن سره از ناسره است، در هر مورد كه نوعى فشار و شدت وجود داشته باشد اين واژه به كار مىرود، مانند امتحان كه معمولا با فشار و مشكلات همراه است، و عذاب كه نوع ديگرى از شدت و فشار است، و فريب و نيرنگ كه تحت فشارها انجام مىگيرد و همچنين شرك يا ايجاد مانع در راه هدايت خلق كه هر كدام
تفسير نمونه ج2 456 ترجمه: ..... ص : 456
14- محبت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است، (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند، ولى) اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايه زندگى پست (مادى) است، و سرانجام نيك (و زندگى والا و جاويدان)، نزد خداست.
تفسير نمونه ج2 456 تفسير: جاذبه زينتهاى مادى ..... ص : 456
در آيات گذشته سخن از كسانى بود كه تكيه بر اموال و فرزندانشان در زندگى دنيا داشتند و به آن مغرور شدند و خود را از خدا بىنياز دانستند، اين آيه در حقيقت تكميلى است بر آن سخن، مىفرمايد:" امور مورد علاقه، از جمله زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت و كشاورزى در نظر مردم جلوه داده شده است" تا به وسيله آن آزمايش شوند (زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ).
تفسير نمونه ج2 458 2 - منظور از القناطير المقنطرة و الخيل المسومة چيست؟ ..... ص : 458
بعضى براى" قنطار" حد معينى تعيين كردهاند و گفتهاند:" قنطار" هفتاد هزار دينار طلا است، بعضى صد هزار و بعضى دوازده هزار درهم دانستهاند و بعضى ديگر،" قنطار" را يك كيسه پر از سكه طلا يا نقره دانستهاند.
تفسير نمونه ج2 619 شان نزول: ..... ص : 619
اين آيه در باره دو نفر از يهود نازل گرديده كه يكى امين و درستكار و ديگرى خائن و پست بود نفر اول" عبد اللَّه بن سلام" بود كه مرد ثروتمندى 1200 اوقيه طلا نزد او به امانت گذارد عبد اللَّه همه آن را به موقع به صاحبش رد كرد و به واسطه امانت دارى خداوند او را در آيه فوق مىستايد نفر دوم" فنحاص بن عازورا" است كه مردى از قريش يك دينار به او امانت سپرد" فنحاص" در آن خيانت كرد خداوند
تفسير نمونه ج2 652 ترجمه: ..... ص : 652
91- كسانى كه كافر شدند و در حال كفر از دنيا رفتند، اگر چه در روى زمين پر از طلا باشد، و آن را به عنوان فديه (و كفاره اعمال بد خويش) بپردازند، هرگز از هيچ يك آنها قبول نخواهد شد، و براى آنان، مجازات دردناك است، و ياورانى ندارند.
تفسير نمونه ج2 654 تفسير: توبه بى فايده ..... ص : 653
در آيه بعد به دنبال اشارهاى كه در آيه گذشته به توبههاى بيهوده شد سخن از كفاره بيهوده مىگويد: مىفرمايد:" كسانى كه كافر شدند و در حال كفر از دنيا رفتند اگر تمام روى زمين پر از طلا باشد و آن را به عنوان" فديه" (و كفاره اعمال زشت خويش) بپردازند هرگز از آنها پذيرفته نخواهد شد" (إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى بِهِ).
تفسير نمونه ج2 654 تفسير: توبه بى فايده ..... ص : 653
روشن است كفر تمام اعمال نيك انسان را بر باد مىدهد و اگر تمام روى زمين پر از طلا باشد و در راه خدا انفاق كنند پذيرفته نخواهد شد و صد البته اگر چنين چيزى در قيامت در اختيار آنها باشد و بدهند پذيرفته نيست.
تفسير نمونه ج2 655 تفسير: توبه بى فايده ..... ص : 653
بديهى است منظور از اين تعبير (تمام روى زمين پر از طلا باشد و انفاق كنند) اين است كه انفاق آنها هر قدر زياد هم باشد با وجود آلودگى روح و جان و دشمنى با حق بى فايده است و گرنه معلوم است كه اگر مجموع زمين پر از طلا گردد در آن موقع ارزش طلا با خاك يكسان خواهد بود. بنا بر اين جمله بالا كنايهاى براى بيان وسعت دايره انفاق و بخشش است.
تفسير نمونه ج4 65 احكام قتل خطا ..... ص : 61
4- در آيه شريفه اشارهاى به مقدار ديه نشده است و شرح آن به سنت موكول گرديده كه مطابق آن ديه كامل هزار مثقال طلا يا يكصد شتر و يا دويست گاو و در صورت توافق قيمت اين حيوانات است (البته تعيين طلا و يا بعضى از حيوانات به عنوان ديه طبق يك سنت اسلامى است كه مقياسهاى خود را از امور طبيعى انتخاب مىكند نه مصنوعى و قرار دادى تا با گذشت زمان دگرگون نشوند).
تفسير نمونه ج5 186 تفسير: بزرگترين ظلم ..... ص : 183
و اصل" فتنه" در لغت چنان كه" راغب" در" مفردات" مىگويد: آن است كه طلا را در آتش بيفكنند و زير فشار حرارت قرار دهند تا باطن آن آشكار گردد و معلوم شود خالص است يا ناخالص؟ اين معنى را در آيه فوق مىتوان به عنوان يك تفسير ديگر پذيرفت، زيرا آنها هنگامى كه در روز رستاخيز در فشار سخت و وحشتهاى آن روز فرو مىروند بيدار مىشوند و به خطاى خود واقف مىگردند و براى نجات خود اعمال گذشته را انكار مىكنند.
تفسير نمونه ج5 246 تفسير: آگاهى از غيب ..... ص : 245
نخست اينكه آنها به پيامبر ص پيشنهاد معجزات عجيب و غريبى مىكردند، و هر يك به ميل خود پيشنهادى داشتند، حتى قانع به مشاهده معجزات مورد در خواست ديگران نيز نبودهاند گاهى خانههايى از طلا، و گاهى نزول فرشتگان و زمانى تبديل سرزمين خشك و سوزان مكه به يك باغستان پر آب و ميوه، و گاهى موضوعات ديگر از پيامبر ص تقاضا مىكردند. چنان كه در سوره اسراء ذيل آيه 90 شرح آن خواهد آمد.
تفسير نمونه ج5 398 شان نزول: ..... ص : 397
جمعى از مفسران در شان نزول اين آيه نقل كردهاند كه عدهاى از قريش خدمت پيامبر ص رسيدند و گفتند: تو براى موسى و عيسى، خارق عادات و معجزات مهمى نقل مىكنى، و همچنين درباره انبياى ديگر، تو نيز امثال اين كارها را براى ما انجام ده تا ما ايمان آوريم، پيامبر ص فرمود: مايليد چه كار براى شما كنم؟ گفتند: از خدا بخواه كوه صفا را تبديل به طلا كند، و بعضى از مردگان پيشين ما زنده شوند و از آنها در باره حقانيت دعوت تو سؤال كنيم، و نيز فرشتگان را به ما نشان بده كه در باره تو گواهى دهند، و يا خداوند و فرشتگان را دستجمعى با خود بياور! ...
تفسير نمونه ج5 408 در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد: ..... ص : 407
(2) بايد توجه داشت كه زخرف در اصل به معنى زينت و همچنين به معنى طلا كه وسيله زينت است آمده، سپس به سخنان فريبنده كه ظاهرى زيبا دارد نيز" زخرف" و" مزخرف" گفته شده است.
تفسير نمونه ج6 372 چگونه گوساله طلايى صدا كرد؟ ..... ص : 371
نكته ديگرى كه در اينجا بايد به آن توجه داشت اين است كه سامرى از آنجا كه مىدانست قوم موسى ع سالها در محروميت به سر مىبردند و به علاوه روح ماديگرى چنان كه در بسيارى از نسلهاى امروز آنها نيز مىبينيم بر آنها غلبه داشت و براى زر و زيور احترام خاصى قائل بودند، لذا او گوساله خود را از طلا ساخت، تا توجه شيفتگان و بردگان را به سوى آن جلب كند.
تفسير نمونه ج7 130 تفسير: دعوت به سوى حيات و زندگى ..... ص : 126
" فتنه" در قرآن مجيد در موارد متعددى بكار رفته گاهى به معناى آزمايش و امتحان و گاهى به معناى بلاء و مصيبت و عذاب آمده است اين كلمه در اصل به معناى داخل كردن طلا در كوره است تا خوبى و بدى آن آشكار شود سپس به معنى آزمايشها كه نشان دهنده چگونگى صفات باطنى انسانهاست بكار برده شده است، و همچنين در مورد بلاها و مجازاتها كه باعث تصفيه روح انسان و يا تخفيف گناه اوست بكار مىرود.
تفسير نمونه ج7 182 6 - آيا اختصاص نيمى از خمس به بنى هاشم تبعيض نيست؟ ..... ص : 181
بنا بر اين كسانى كه قادر به كار كردن هستند، (بالفعل و يا بالقوة) مىتوانند در آمدى كه زندگى آنها را بگرداند داشته باشند هرگز نمىتوانند از اين قسمت خمس استفاده كنند و جملهاى كه در ميان بعضى از عوام معروف است كه مىگويند سادات مىتوانند خمس بگيرند، هر چند ناودان خانه آنها طلا باشد، گفتار عوامانهاى بيش نيست، و هيچ گونه پايهاى ندارد.
تفسير نمونه ج7 365 3 - اقتباس اين خرافات از ديگران ..... ص : 364
در حديث ديگرى چنين آمده است كه" عدى" ابن حاتم مىگويد: خدمت رسول خدا ص آمدم در حالى كه صليبى از طلا در گردن من بود، به من فرمود:
تفسير نمونه ج7 389 ترجمه: ..... ص : 389
34- اى كسانى كه ايمان آوردهايد بسيارى از علما (ى اهل كتاب) و راهبان، اموال مردم را به باطل مىخورند و (آنان را) از راه خدا باز مىدارند، و آنها را كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مىسازند، و در راه خدا انفاق نمىكنند، به مجازات دردناك بشارت ده.
تفسير نمونه ج7 392 كنز ممنوع است ..... ص : 390
اين موضوع به قدرى دامنهدار است كه جمعى از علماى روشنفكر مسيحى صريحا به آن اعتراف كردهاند كه روش سنتى كليسا در مبارزه ناجوانمردانه با اسلام يكى از علل بيخبر ماندن غربيها از اين آئين پاك است. سپس قرآن به تناسب بحث دنيا پرستى پيشوايان يهود و نصارى به ذكر يك قانون كلى در مورد ثروتاندوزان پرداخته، مىگويد:" كسانى كه طلا و نقره را جمعآورى و پنهان مىكنند و در راه خدا انفاق نمىنمايند آنها را به عذاب دردناكى بشارت ده" (وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ).
تفسير نمونه ج7 392 كنز ممنوع است ..... ص : 390
" ذهب" به معنى" طلا" و" فضه" به معنى" نقره" است. بعضى از دانشمندان لغت (طبق نقل طبرسى در مجمع البيان) در باره اين دو لغت تعبير جالبى كردهاند و گفتهاند: اينكه به" طلا"" ذهب" گفته مىشود براى آن است كه به زودى از دست مىرود و بقايى ندارد (ماده" ذهاب" در لغت به معنى رفتن است) و اينكه به" نقره"" فضه" گفته مىشود به خاطر آن است كه به زودى پراكنده و متفرق مىگردد (" انفضاض" در لغت به معنى پراكندگى است) و براى پى بردن به چگونگى حال اينگونه ثروتها همين نامگذارى آنها كافى است!.
تفسير نمونه ج7 393 كنز ممنوع است ..... ص : 390
پيدايش" نقره" و از آن مهمتر" طلا" به اين فكر تحقق بخشيد و اين دو فلز به ترتيب پول ارزان قيمت و گرانقيمت را تشكيل دادند و به وسيله آنها گردش معاملات رونق بيشتر و چشمگيرترى پيدا كرد.
تفسير نمونه ج8 120 در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد: ..... ص : 119
تنها سؤالى كه در اينجا باقى ميماند اين است كه طبق روايتى پيامبر ص يك سوم اموال ابو لبابه و يارانش را پذيرفت، در حالى كه مقدار زكات در هيچ- مورد يك سوم نيست، در گندم و جو و خرما و مويز گاهى يك دهم و گاهى يك بيستم است، و در طلا و نقره تقريبا 5: 2 درصد مىباشد، و در چهار پايان (گاو و گوسفند و شتر) نيز هرگز به يك سوم نمىرسد.
تفسير نمونه ج8 255 اين آيه دليل بر نفى معجزه نيست ..... ص : 254
ثانيا- در چند آيه قبل خوانديم كه آنها به قدرى لجوج بودند كه به پيامبر پيشنهاد مىكردند كتاب آسمانى خود را به كتاب ديگرى تبديل كند و يا حد اقل آياتى كه اشاره به نفى بت پرستى است تغيير دهد! ثالثا- طبق اصل مسلمى كه در تفسير آيات داريم" القرآن يفسر بعضه بعضا": آيات قرآن يكديگر را تفسير مىكنند ما مىتوانيم از آياتى مانند آيات 90- 94 سوره اسراء به خوبى بفهميم كه اين بت پرستان لجوج طالب معجزه براى هدايت نبودند لذا گاهى مىگفتند ما به تو ايمان نمىآوريم تا چشمههايى از اين زمين خشكيده بيرون بياورى، ديگرى مىگفت اينهم كافى نيست بايد قصرى از طلا داشته باشى، ديگرى مىگفت اينهم براى ما قانع كننده نيست بايد جلو چشم ما به آسمان پرواز كنى، سپس اضافه مىكرد كه پرواز به آسمان نيز كافى نيست مگر اينكه نامهاى از طرف خدا براى ما بياورى! و از اين گونه ترهات و لا طائلات.
تفسير نمونه ج9 37 شان نزول: ..... ص : 36
اگر راست مىگويى كه پيامبر خدا هستى كوههاى مكه را براى ما طلا كن! و يا فرشتگانى را بياور كه نبوت تو را تصديق كنند! آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسير نمونه ج10 41 5 - سقايه يا صواع ..... ص : 41
مفسران در خصوصيات اين ظرف مطالب زيادى دارند، بعضى گفتهاند از نقره بوده، بعضى گفتهاند از طلا، و بعضى اضافه كردهاند كه جواهر نشان بوده است، و در بعضى از روايات غير معتبر نيز اشارهاى به اينگونه مطالب شده است، اما هيچيك دليل روشنى ندارد.
تفسير نمونه ج11 54 تفسير: گنجينه همه چيز نزد ما است ..... ص : 52
در بعضى از روايات نيز اشاره به اين معنى شده است، در روايتى از امام باقر ع مىخوانيم: كه تفسير اين آيه را از حضرتش پرسيدند، فرمود:" منظور اين است كه خداوند در كوهها معادن طلا و نقره و جواهرات و ساير فلزات آفريده است".
تفسير نمونه ج12 279 ترجمه: ..... ص : 278
92- يا قطعات (سنگهاى) آسمان را آن چنان كه مىپندارى- بر سر ما فرود آرى: يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى!! 93- يا خانهاى پر نقش و نگار از طلا داشته باشى، يا به آسمان بالا روى، حتى به آسمان رفتنت ايمان نمىآوريم مگر آنكه نامهاى بر ما نازل كنى كه آن را بخوانيم!! بگو منزه است پروردگارم (از اين سخنان بى ارزش) مگر من جز بشرى هستم فرستاده خدا؟!
تفسير نمونه ج12 280 شان نزول: ..... ص : 279
گفتند اگر چنين نمىكنى لا اقل از خدايت بخواه كه فرشتهاى بفرستد و تو را تصديق كند، و براى ما باغها و گنجها و قصرها از طلا قرار دهد! فرمود: به اين امور هم مبعوث نشدهام، من دعوتى از ناحيه خدا دارم اگر مىپذيريد چه بهتر و الا خداوند ميان من و شما داورى خواهد كرد.
تفسير نمونه ج12 283 تفسير: بهانههاى رنگارنگ! ..... ص : 281
5-:" يا اينكه خانهاى از طلا داشته باشى، خانهاى پر نقش و نگار و زينتى" (أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ).
تفسير نمونه ج12 283 تفسير: بهانههاى رنگارنگ! ..... ص : 281
" زخرف" در اصل به معنى زينت است، و از آنجا كه طلا يكى از فلزات معروف زينتى است به آن زخرف گفته مىشود خانههاى پر نقش و نگار را نيز" زخرف" مىگويند، و همچنين سخنان پر آب و رنگ فريبنده را گفتار مزخرف مىنامند.
تفسير نمونه ج12 414 ترجمه: ..... ص : 414
31- آنها كسانى هستند كه بهشت جاودان از آنشان است، باغهايى از بهشت كه نهرها از زير درختان و قصرهايش جارى است، در آنجا با دستبندهايى از طلا آراستهاند، و لباسهاى (فاخرى) به رنگ سبز از حرير نازك و ضخيم در بر مىكنند، در حالى كه بر تختها تكيه كردهاند، چه پاداش خوبى و چه جمع نيكويى؟!
تفسير نمونه ج12 419 تفسير: پاكدلان پابرهنه! ..... ص : 415
آنها با دستبندهايى از طلا آراستهاند" (يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ).
تفسير نمونه ج12 424 4 - لباسهاى زينتى در جهان ديگر - ..... ص : 424
اين سؤال ممكن است براى بسيارى پيدا شود كه خداوند در قرآن مجيد از زرق و برق دنيا نكوهش كرده، ولى وعده اين گونه چيزها را به مؤمنان در آن جهان مىدهد، زينت آلات طلا، پارچههاى ابريشمين، نازك، ضخيم، اريكهها و تختهاى زيبا و مانند آن.
تفسير نمونه ج12 516 6 - آن گنج چه بود؟ ..... ص : 515
در كتاب كافى از امام صادق ع چنين نقل شده كه فرمود: اين گنج طلا و نقره نبود، تنها لوحى بود كه چهار جمله بر آن ثبت بود
تفسير نمونه ج12 516 6 - آن گنج چه بود؟ ..... ص : 515
ولى در بعضى ديگر از روايات آمده لوحى از طلا بود، و به نظر مىرسد اين دو با هم منافات ندارد، زيرا هدف روايت اول اين است كه انبوهى از درهم و دينار آن چنان كه از مفهوم گنج به ذهن مىآيد نبوده است.
تفسير نمونه ج13 289 تفسير: سرنوشت دردناك سامرى! ..... ص : 282
از آن برمىخاست، و اما مساله سوزاندن ممكن است به يكى از دو علت باشد، يكى اينكه اين مجسمه تنها از طلا نبوده بلكه احتمالا چوب هم در آن به كار رفته و طلا پوششى براى آن بوده است.
تفسير نمونه ج13 289 تفسير: سرنوشت دردناك سامرى! ..... ص : 282
ديگر اينكه به فرض كه تمام آن هم از طلا بوده، سوزاندن آن براى تحقير و توهين و از ميان بردن شكل و ظاهر آن بوده، همانگونه كه اين عمل در مورد مجسمههاى فلزى پادشاهان جبار عصر ما تكرار شد! بنا بر اين بعد از سوزاندن، آن را با وسائلى خرد كرده، سپس ذراتش را به دريا ريختند.
تفسير نمونه ج13 289 تفسير: سرنوشت دردناك سامرى! ..... ص : 282
سؤال ديگر اينكه: آيا ريختن اينهمه طلا به دريا مجاز بوده؟ و اسراف محسوب نمىشده؟
تفسير نمونه ج14 54 ترجمه: ..... ص : 53
22- هر گاه بخواهند از غم و اندوههاى دوزخ خارج شوند آنها را به آن باز مىگردانند و (به آنها گفته مىشود) بچشيد عذاب سوزان را! 23- خداوند كسانى را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادهاند در باغهايى از بهشت وارد مىكند كه از زير درختانش نهرها جارى است، آنها با دستبندهايى از طلا و مرواريد زينت مىشوند و لباسهايشان در آنجا از حرير است.
تفسير نمونه ج14 57 تفسير: دو گروه متخاصم در برابر هم! ..... ص : 54
سپس به زينت و لباس آنها پرداخته، مىگويد:" آنها با دستبندهايى از طلا و مرواريد زينت مىيابند و لباسشان در آنجا از حرير است" (يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ).
تفسير نمونه ج15 32 تفسير: چرا اين پيامبر گنجها و باغها ندارد؟ ..... ص : 26
آيا از اين دو تعجب نمىكنيد؟ كه با من شرط مىكنند بقاء ملك و دوام عزتم بستگى به خواسته آنها داشته باشد، در حالى كه خودشان فقر و بيچارگى از سر و وضعشان مىبارد (اگر راست مىگويند) چرا دستبندهايى از طلا به آنها داده نشده است؟
تفسير نمونه ج15 32 تفسير: چرا اين پيامبر گنجها و باغها ندارد؟ ..... ص : 26
اين سخن را فرعون به خاطر بزرگ شمردن طلا، و جمع آورى آن و تحقير پشم و پوشيدن آن گفت.
تفسير نمونه ج15 32 تفسير: چرا اين پيامبر گنجها و باغها ندارد؟ ..... ص : 26
ولى اگر خدا مىخواست، هنگام مبعوث ساختن پيامبرانش، درهاى گنجها و معادن طلا و باغهاى خرم و سرسبز را به روى آنان بگشايد، مىگشود، و اگر مىخواست پرندگان آسمان و حيوانات وحشى زمين را همراه آنان گسيل دارد، مىداشت، اگر اين كار را مىكرد، امتحان از ميان مىرفت، پاداش و جزاء بى اثر مىشد، وعده و وعيدهاى الهى بىفايده مىگرديد، و براى پذيرندگان، اجر و پاداش آزمودگان واجب نمىشد، و مؤمنان استحقاق ثواب نيكوكاران را نمىيافتند، و اسماء و نامها با معانى خود همراه نبودند، ...
تفسير نمونه ج15 188 نكتهها: ..... ص : 188
" اگر خداوند مىخواست به هنگام مبعوث ساختن پيامبرانش، درهاى گنجها و معادن طلا و باغهاى خرم و سرسبز را به روى آنان بگشايد مىگشود، و اگر مىخواست پرندگان آسمان و حيوانات وحشى زمين را همراه آنان گسيل دارد مىداشت، اما اگر اين كار را مىكرد امتحان از ميان مىرفت، و پاداش و جزا بى اثر مىشد".
تفسير نمونه ج15 254 تفسير: من چنين خدايى را پرستش مىكنم: ..... ص : 252
" اصنام" جمع" صنم" به معنى مجسمهاى بوده است كه از طلا و نقره يا چوب و مانند آن مىساختند و به پرستش آن مىپرداختند، و آن را مظهر مقدسين و مقدسات مىپنداشتند.
تفسير نمونه ج16 153 تفسير: ثروتمند خود خواه بنى اسرائيل ..... ص : 152
به اين ترتيب مفهوم آيه چنين مىشود كه قارون آن قدر طلا و نقره و اموال گرانبها و قيمتى داشت كه صندوق آنها را، گروهى از مردان نيرومند به زحمت جابجا مىكردند.
تفسير نمونه ج16 159 تفسير: ثروتمند خود خواه بنى اسرائيل ..... ص : 152
(البته صرف نظر از اينكه علم كيمياء- علمى است كه بوسيله آن مىتوان از مس و مانند آن طلا بسازند- افسانه است يا واقعيت).
تفسير نمونه ج16 164 تفسير: جنون نمايش ثروت! ..... ص : 163
تعبير به" فى زينته" گوياى اين حقيقت است كه او تمام توان و قدرت خود را به كار گرفت تا آخرين زينت و بالاترين ثروت خود را به نمايش بگذارد و ناگفته پيدا است كه مردى با اين ثروت چهها مىتواند انجام دهد؟! در تواريخ داستانها، يا افسانههاى زيادى در اين زمينه نقل شده است، بعضى نوشتهاند قارون با يك جمعيت چهار هزار نفرى در ميان بنى اسرائيل رژه رفت، در حالى كه چهار هزار نفر بر اسبهاى گرانقيمت با پوششهاى سرخ سوار بودند كنيزان سپيدروى با خود آورد كه بر زينهايى طلايى كه بر استرهاى سفيدرنگ قرار داشت سوار بودند، لباسهايشان سرخ، و همه غرق زينتآلات طلا! بعضى عدد نفرات او را هفتاد هزار نوشتهاند و مسائل ديگرى از اين قبيل.
تفسير نمونه ج16 204 تفسير: آزمايش الهى يك سنت جاويدان ..... ص : 203
(1)" يفتنون" از ماده" فتنه" در اصل به معنى گذاشتن طلا در آتش براى شناخته شدن ميزان خلوص آن است، سپس به هر گونه آزمايش ظاهرى و معنوى اطلاق شده است (براى توضيح بيشتر به جلد 2 صفحه 17 مراجعه شود).
تفسير نمونه ج16 207 نكته: 1 - آزمونها در چهرههاى مختلف ..... ص : 206
" آزمايش مىشوند همانگونه كه طلا در كوره آزمايش مىشود، و خالص مىشوند همانگونه كه فشار آتش ناخالصيهاى طلا را از بين مىبرد و آن را خالص مىكند".
تفسير نمونه ج16 315 تفسير: آيا معجزه قرآن كافى نيست؟! ..... ص : 314
و يا همانگونه كه در سوره اسراء از زبان اين گروه آمده است" چرا پيامبر اسلام، نهرها و چشمههاى آب جارى از بيابان خشك مكه ظاهر نمىكند"؟" چرا قصرى از طلا ندارد"؟" چرا به آسمان صعود نمىكند"؟ و" چرا نامهاى از سوى خدا از آسمان براى آنها نمىآورد"!!.
تفسير نمونه ج16 315 تفسير: آيا معجزه قرآن كافى نيست؟! ..... ص : 314
بدون شك پيامبر اسلام ص معجزات ديگرى غير از قرآن مجيد داشته، و تواريخ نيز با صراحت از آن سخن مىگويد، ولى آنها با اين سخنانشان، دنبال تحصيل معجزه نبودند، بلكه از يك سو مىخواستند اعجاز قرآن را ناديده بگيرند و از سوى ديگر تقاضاى معجزات اقتراحى داشتند (منظور از معجزات اقتراحى اين است كه پيامبر ص طبق تمايلات اين و آن، هر امر خارق العادهاى را كه پيشنهاد كنند انجام دهد، مثلا اين يكى پيشنهاد خارج ساختن چشمههاى آب كند ديگرى بگويد من قبول ندارم بايد كوههاى مكه را طلا كنى، سومى هم بهانه بگيرد كه اين كافى نيست بايد به آسمان صعود كنى، و به اين ترتيب معجزه را به صورت بازيچه بىارزشى در آورند، و تازه آخر كار بعد از ديدن همه اينها ساحرش بخوانند).
تفسير نمونه ج17 194 تفسير: ادعاهاى بيهوده ..... ص : 192
" دوستى ما و دوستى دشمن ما در يك قلب نمىگنجد چرا كه خدا براى يك انسان دو قلب قرار نداده است كه با يكى دوست بدارد و با ديگرى دشمن، دوستان ما در دوستى ما خالصند همانگونه كه طلا در كوره خالص مىشود هر كس مىخواهد اين حقيقت را بداند، قلب خود را آزمايش كند اگر چيزى از محبت دشمنان ما در قلبش با محبت ما آميخته است از ما نيست و ما هم از او نيستيم".