طلا در أطيب البيان في تفسير القرآن 2

طلا در أطيب البيان في تفسير القرآن 2
نيز حديثى روايت كرده كه موقعى كه موسى و هارون بر فرعون وارد شدند قبل از ورود اين دو، فرعون مشاهده كرد ...

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏10    235    [سوره القصص(28): آيه 35] .....  ص : 234

و نيز حديثى روايت كرده كه موقعى كه موسى و هارون بر فرعون وارد شدند قبل از ورود اين دو، فرعون مشاهده كرد جوانى با شمشير طلا بر او وارد شد و فرمود «اجب هذين الرجلين و الا قتلتك» فرعون خوفى پيدا كرد سپس از دربانها پرسيد اين جوان كه بود گفتند ما غير از اين دو نفر كسى را مشاهده نكرديم و اين جوان مثال على بود و مراد از وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً على (ع) است و نيز حديثى از برخى از اصحاب تواريخ نقل كرده كه يك حنى خدمت حضرت رسالت رسيد و از مسائل مشكله سؤال ميكرد كه ناگاه على (ع) وارد شد اين جنى انقدر كوچك شد مثل گنجشك و گفت يا رسول اللَّه مرا پناه ده فرمود از كه گفت از اين جوان من خواستم كشتى نوح را غرق كنم اين آمد دست مرا قطع كرد و نشان داد دست قطع شده خود را و نيز ميگويد من متمرد شدم از سليمان فرستاد لشگرى از جن مرا ببرند نزد او نتوانستند اين جوان آمد مرا مجروح و اسير كرد و برد نزد سليمان و هنوز جراحتش باقيست.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏10    275    [سوره القصص(28): آيه 76] .....  ص : 275

وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ گفتند علم كيمياء داشته كه بمس بزنند طلا شود و گفتند نبود در بنى اسرائيل كسى بهتر از او در قرائت تورات لكن در باطن منافق بود مثل سامرى.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏10    277    [سوره القصص(28): آيه 78] .....  ص : 277

قارون در جواب قوم گفت اين دولت و ثروتى كه پيدا كردم و بمن داده شده در اثر علم و صنعت خود پيدا كردم كه صنعت طلا باشد و علم كيمياء چنانچه امروز نوع اغنياء هستند بعمليات خود و اسباب ظاهريه ميدانند و غافل از اينكه مسبب الاسباب كيست و غافل از اينكه غناء و فقر از صفات خاصه حق است در باب توحيد افعالى چه بسيار اشخاصى كه تمام اسباب بر آنها فراهم است و هر چه بكار ميزنند نتيجه نمى‏گيرند و چه بسيار اشخاصى كه هيچگونه اسبابى در دست ندارند و دولت و ثروت بر آنها ميبارد «اى سبب از تو مسبب هم زتو».

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏10    325    [سوره العنكبوت(29): آيه 39] .....  ص : 324

وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ اما قارون گذشت كه پسر خاله موسى بود و داراى علم كيمياء كه بمس و بعض فلزات ميزد طلا ميشد و چون امر زكاة آمد با موسى عداوت پيدا كرد و در مقام اذيت و اهانت موسى بر آمد و دو كيسه اشرفى بيك زن فاحشه داد كه بيايد در مجمع، بنى اسرائيل و نسبت زنا بموسى دهد كه با من زنا كرده آن فاحشه از خدا ترسيد و آمد در مجمع بنى اسرائيل و گفت كه قارون بمن دو كيسه اشرفى كه مهر قارون بر او خورده داده است كه من بيايم يك همچه نسبتى بنبى اللَّه دهم موسى از اين قضيه غضبناك شد و در حق او نفرين كرد و بعذاب الهى خسف شد و اما فرعون كه فراعنه از زمان ابراهيم تا زمان موسى بودند فرعون ابراهيم نامش سنان كه نمرودش نامند و فرعون يوسف كه نامش ريان بن وليد و فرعون موسى نامش وليد بن مصعب و سيصد سال عمر كرد و دعوى الوهيت كرد بلكه گفت أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‏ و گفت: ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي و اما هامان وزير فرعون بود سبب اضلال فرعون هامان بود.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏10    413    [سوره لقمان(31): آيه 4] .....  ص : 412

انعام ثلاثه: شتر، گاو و گوسفند. نقدين: طلا و نقره سكه‏دار و هر كدام حد نصابى دارد و مقدار اداء آن مختلف است در فقه معين شده و در حكم زكاة است بسيارى از حقوق ماليه و گفتند عقوبت تارك زكاة قبل از موت بصاحبش ميرسد بدليل قوله تعالى: وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَنِي إِلى‏ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ (منافقون آيه 10).

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏11    30    [سوره فاطر(35): آيه 33] .....  ص : 30

بهشت‏هاى عدن داخل ميشوند آنها و زينت ميشوند در آن بهشت‏ها بدست بندهاى از طلا و مرواريد و لباس آنها از حرير و ابريشم است.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏11    31    [سوره فاطر(35): آيه 33] .....  ص : 30

مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً از دست‏بندهاى از طلا و مرواريد مسئله: زينت طلا بر رجال در شريعت مطهره حرام است و از معاصى دائميه است كه آن بآن معصيت است و نماز با آنها هم باطل است و اخراجش فوريست مثل بعض جوان‏هاى امروز كه حلقه طلا و دكمه طلا و بند ساعت طلا دارند و همچنين استعمال ظرف طلا و نقره هم مطلقا بر رجال و نساء حرام است لكن در بهشت باينها زينت ميشوند.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏11    72    [سوره يس(36): آيه 34] .....  ص : 72

مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ ذكر نخيل و اعناب از باب مثال است و امتياز اين دو از ساير فواكه و ميوه‏ها براى شدّت احتياج بشر است از بسرش تا شيره و سركه‏اش و لذا در ميان فواكه اين دو مورد زكات شد چنانچه در حبوب گندم و جو مورد شد زيرا احتياج به اين دو بيش از ساير حبوبات است كه اينها را غلّات اربعه ميگويند چنانچه در حيوانات كه مأكول انسان هستند انعام ثلاثه: شتر، گاو، گوسفند و بز نيز حكم گوسفند دارد و احتياجات به آنها از پوست آنها تا شير آنها و روغن و كره و ماست و پنير و كشك و ساير فوائد بسيار است و در ميان فلزّات طلا و نقره سكه دار چون تمام معاملات بسته به آنها است اين نه چيز است كه مورد زكاة است.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏11    187    [سوره الصافات(37): آيه 124] .....  ص : 187

قومش كه جماعتى از بنى اسرائيل بودند مشرك و بت‏پرست بودند و بتى داشتند از طلا و نام او را بعل گذارده بودند و بعل بمعنى بزرگ است و لذا زوج را بعل ميگويند و در حديث است‏

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏11    421    [سوره فصلت(41): آيه 15] .....  ص : 420

شرح و قصه عاد بسيار مفصل است طبرسى در سوره مباركه فجر در ذيل آيه شريفه أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ شرح مفصلى از بلاد آنها و عمارات و قصور آنها از طلا و نقره و جواهرات و از مزارع آنها و باغات آنها نقل كرده و لكن چون سندى نداشت از نقلش خوددارى كرديم و در مجمع البحرين در لغة عاد ذكر عاد را كرده كه ميگويد كانت لهم زرع و نخيل كثير و لهم اعمار طويلة و اجسام طويلة و در نسب عاد در مجمع البيان ميگويد عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح و قوم را مسمى باسم جد خود گذاشتند.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏12    13    [سوره الزخرف(43): آيه 18] .....  ص : 13

يكى: مراد از أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ نساء باشند كه همان بنات هستند و مراد از حلية زيور بطلا و حرير كه بر زنها جايز است خود را بآنها زينت كنند و بر رجال حرام است و لكن امروز بسيارى از جوانهاى ما بند ساعت طلا در دست مى‏كنند و حلقه طلا در انگشت و بدانند كه اين يك معصيت دائميه است يعنى آن به آن يك معصيت است در يك شبانه روز هزارها معصيت مى‏شود چه رسد در سال و سالها بعلاوه اگر اهل نماز باشند نماز در آن هم باطل است و همچنين لباس حرير يعنى ابريشم و مراد از وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ براى اين است كه نظر به ضعف بيان اين بنات نمى‏تواند حجت خود را بيان كنند كه با پدران قسى القلب كه ما چه گناهى داريم كه ما را زنده زير خاك مى‏كنند يا با كراهت و اهانت با ما رفتار مى‏كنند و اين تفسير مناسب با آيات قبل است.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏12    13    [سوره الزخرف(43): آيه 18] .....  ص : 13

تفسير دوم اينكه مراد اصنام و آلهه آنها است كه آنها را بجواهرات و طلا و حلى و حلل زينت مى‏كنند و اينها قدرت بر تكلم و اقامه حجت بر الوهيت خود ندارند.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏12    27    [سوره الزخرف(43): آيات 33 تا 35] .....  ص : 26

وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ معارج طبقات بالا را گويند كه فعلا مرسوم شده ده طبقه به بالا ساختمان مى‏كنند ولى بجاى آجر و سمنت خداوند براى آنها از طلا و نقره و جواهرات جعل مى‏فرمود.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏12    42    [سوره الزخرف(43): آيه 53] .....  ص : 42

پس چرا القاء نمى‏شود بر او دست بند از طلا يا نمى‏آيد با او ملائكه كه قرين و همدوش او باشند در دعوت.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏12    55    [سوره الزخرف(43): آيه 71] .....  ص : 55

دور مى‏زند بر شما به كاسه‏هايى از طلا و ليوان‏هايى و در بهشت براى شما هست آنچه نفوس شما مايل باشد و آنچه چشمهاى شما لذت برد و شما در آن بهشت هميشه جاويدانيد.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏12    55    [سوره الزخرف(43): آيه 71] .....  ص : 55

بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ صحاف ظرف است مثل كاسه و ليوان كه مى‏فرمايد يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ واقعه آيه 17 و 18- و استعمال ظرف طلا و نقره در شريعت مطهره حرام است بلكه براى رجال زينت به طلا هم حرام است و اما در بهشت مباح و حلال است.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏12    97    [سوره الدخان(44): آيات 43 تا 46] .....  ص : 96

كَالْمُهْلِ مهل فلز گداخته است مثل مس و طلا و نقره و قلع و آهن و ساير فلزات.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏12    389    [سوره الرحمن(55): آيات 62 تا 63] .....  ص : 388

اقول: البتّه مؤمنين كه داخل جنّت مى‏شوند درجات مختلفه دارند هر كه ايمانش قوى‏تر و اعمال صالحه او بهتر و تقواى او زيادتر باشد هم جنّاتش بيشتر و هم درجاتش بالاتر است از درجات انبياء گرفته تا كمترين درجات و نيز در هر يك از جنّات قصرهاى مختلف است يكى از نقره يكى از طلا يكى از ياقوت، از زمرد، از زبرجد، از درّ بلكه در هر يك از اين جنّات حوريانى هستند غير از جنّات ديگر و فواكه و اشجار و ساير نعم بهشتى چنانچه در اخبار داريم يك حديث از پيغمبر اكرم است مى‏فرمايد:

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏13    261    [سوره المزمل(73): آيه 20] .....  ص : 258

وَ آتُوا الزَّكاةَ كه برادر و برابر نماز است و در بسيارى از آيات قرين نماز قرار داده بلكه ميتوان گفت اهميت او از نماز بيشتر است چون بسيارى نماز ميگذارند براى اينكه چندان مئونه ندارد لكن تارك زكاة هستند زيرا مئونه مالى است، و گفتيم عقوبت تارك زكاة قبل از موت باو ميرسد بواسطه آيه شريفه: وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَنِي إِلى‏ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ منافقون آيه 10، و زكاة به نه چيز تعلق ميگيرد غلات اربعه گندم جو خرما كشمش و بمجرد انعقاد حبه زكاة تعلق ميگيرد و موقع حصاد اداء آن واجب ميشود و هر كدام حد نصابى دارند، و انعام ثلاثة شتر گاو و گوسفند و ملحق بگوسفند است بز و اينها هم حد نصابى دارند، و نقدين طلا و نقره سكه دار باصطلاح درهم و دينار آنهم بحد نصاب و همه ساله تعلق ميگيرد مثل خمس نيست كه يك مرتبه كافى است و مستحقين زكاة در قرآن ميفرمايد: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ توبه آيه 60.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏13    322    [سوره الإنسان(76): آيه 12] .....  ص : 321

جَنَّةً وَ حَرِيراً جنت مجرد دخول در جنت نيست بلكه اختيار بهشت بدست آنها است هر كه را بخواهند وارد كنند و درجات هر يك را معين كنند، و حرير كه لباس ابريشم است و بر رجال در دنيا حرام است و نماز در آن باطل است اگر بقدر ساتر باشد مثل طلا كه زينت كنند لكن جوانان امروزه حلقه طلا و بند ساعت طلا بمچ ميبندند ولى در بهشت مباح است آنهم چه حريرى كه از زير هفتاد لباس در حورى‏ها مخ ساق پاى آنها پيدا است و خانمهاى امروزه مخصوصا لباس بدن نما كه از فرق سر تا مچ پا پيدا است بلكه از سر تا سينه از دست تا كتف از پا تا ران بلكه بالاتر لباس ندارد اى كاش اسم خود را مسلمان نميگذاشتند و اين ننگ را از اسلام بر ميداشتند.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏14    43    [سوره المطففين(83): آيه 23] .....  ص : 43

بر تختها و تكيه‏گاههاى بهشت نشسته تماشا ميكنند تختها از جواهرات زمرد سبز ياقوت قرمز تكيه‏گاهها از استبرق و حرير منظره‏هاى بهشت عمارات از طلا و نقره حور العين كه يرى مخ ساقها من وراء سبعين حلة، غلمان مخلدون كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ اشجارها متدليه، فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ، قُطُوفُها دانِيَةٌ.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏14    45    [سوره المطففين(83): آيه 30] .....  ص : 45

و زمانى كه برميخورند اين مجرمين بمؤمنين چشمك ميزنند كه معناى غمزه است يعنى ببين چطور راه ميرود و چه نحوه لباس پوشيده و چه عبا و عمامه دارد و ما با لباسهاى مد جديد خارجه با كراوات و حلقه طلا و كلاه شاپو با زينت هر چه تمامتر هستيم و حتى نحوه خوراك آنها با اين همه ميكروبات حتى نشست و برخاست و رفتار آنها را مسخره و استهزاء ميكنند حتى بمساجد و معابد و مجالس سوگوارى و منابر و مواعظ و نصايح آنها ميخندند. و بعقيده حقير امروز صد درجه بدتر از كفار و مشركين دوره انبياء هستند حتى نوار آنها را ميگيرند و عكس آنها را برميدارند و در مجالس خود بخصوص مجالس لهو و لهب نمايش ميدهند و مضحكه ميكنند كه ميفرمايد:

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏14    103    [سوره الفجر(89): آيه 7] .....  ص : 103

بعضى گفتند: ارم صفت عاد است كه مراد همان عاد اولى باشد كه اين قوم هم بنام عاد هم بنام ارم خوانده شدند، و بعضى گفتند: نام مملكت آنها است و بلاد آنها اگر مراد قبيله باشد معنى ذات العماد عظمت جثه و طول قامت و زيادتى قوت و كثرت عمر كه بسا نهصد سال عمر ميكردند و نوعا از سيصد سال كمتر نداشتند، و اگر مراد مملكت آنها باشد عمارات عاليه و قصرهاى مشيده كه از طلا و نقره و جواهرات مزين كرده بودند و مزارع و باغات و اشجار و فواكه و رياحين كه معنى ذات العماد استحكام آنها است با ستونهاى محكم و بعيد نيست كه همين مراد باشد بقرينه آيه بعد كه ميفرمايد:

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏14    191    [سوره البينة(98): آيه 5] .....  ص : 188

وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ امر شده‏ايد باداء زكاة كه به نه چيز تعلق ميگيرد غلات اربعه گندم جو خرما كشمش و انعام ثلاثه شتر گاو و گوسفند و نقدين طلا و نقره سكه‏دار و شرح اينها را و شرائط آنها را و زمان تعلق و وقت اداء و به كمى تعلق ميگيرد مفصلا در همان آيه در جمله: وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ داده‏ايم با بيان ساير انفاقات غير الزكاة.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏14    304    شرح مختصرى بر دعاء صحيفه كامله سجاديه .....  ص : 294

قرآن مجيد كه جامع جميع فوائد دنيوى و اخرويست و خطيب آن محمد (ص) است و خزان جمع خازن است يعنى خزينه‏دار و خزينه عبارت از ظرفيست كه در او اشياء نفيسه ميگذارند مثل جواهرات و طلا و نقره و درهم و دينار و اگر در زير زمين پنهان كنند كنزش ميگويند و بزبان ما گنج مينامند و خداوند مذمت ميفرمايد كسانى را كه ذهب و فضه و درهم و دينار را كنز ميكند و حقوق الهى را مثل زكاة و خمس و ساير آنها را نميدهند و بخل ميكنند كه ميفرمايد وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ يَوْمَ يُحْمى‏ عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ توبه آيه 35 و 36 و خزينه قرآن و علم قرآن و علم الهى قلوب مطهره ائمه هدى است و خازن آنها ائمه هستند چنانچه در زيارت آنها دارد حملة كتابه و خزان علمه چنانچه خزينه علم باحكام قلوب علما است و مفتاح و كليد آن سؤال است كه چون سؤال كنند و طلب علم كنند درب خزينه كه لسان علما است باز ميشود هر قدر بخواهند بهره‏بردارى ميكنند.

 

منبع خبر: aligold
  ۴ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۴۶:۱۹ بعد از ظهر
شما اولین نفری باشید که نظر میدهد

 همین حالا نظر خود را ثبت کنید:

نتایج یافت شده: 0 مورد