ترجمه رهنما ج1 15 تكيه قرآن بر اخلاق ..... ص : 15
اگر عرب همه علوم و فلسفهها را ميداشت استفادهايكه از سى جزو قرآن كريم برد از آن همه كتابها و فلسفههاى خود نميتوانست ببرد و اينجاست كه بحق ميتوان گفت قرآن براى عرب نه تنها يك كتاب و يا يك مجموعه قوانين و يا يك دليل راه زندگى در ميان قرون و اعصار شد بلكه از هر گونه معادن زمينى و انسانى از معدن طلا و سرب و نفت و الماس و آثار همه شعرا و نويسندگان هم براى آنها حاصلخيزتر و سودمندتر شد.
ترجمه رهنما ج1 71 نسخههاى خطى و طرف اطمينان ..... ص : 71
1- قرآن معروف به قرآن سلطان عبد الحميد چاپ ليره كه بيشتر قرآنهاى چاپ ايران از روى آن چاپ شده است. و علت اينكه چاپ ليرهاى بدان ميگويند اين است كه از طرف ناشران آن اعلام شده بود كه هر كس غلطى در اين قرآن بيابد يك ليره طلا جايزه خواهد داشت و با اين حال بىغلط نبود.
ترجمه رهنما ج1 99 داستان بنى اسرائيل و موسى ..... ص : 92
بهر حال موسى گوساله سامرى را سوزاند- و زر جز بكيميا نمىسوزد- روايت چنين است كه موسى كيميا را به قارون داد و قارون بر گوساله سامرى افكند و سپس خاكسترش را بباد داد. اما اندكى از آن نزد خود نگاهداشت و بر پارهيى مس زد و آنرا طلا كرد و همه ثروت قارون از آن اندك كيميا بود.
ترجمه رهنما ج2 138 مربوط به آيه نهم ..... ص : 138
«و جنات نعيم» را مفسران از قول ابن عباس چنين نقل كردهاند: از زمرد سبز است: هر جنتى- هر ظرف و اسبابى- هر كاخى- هر چادرى- هر اطاقى- هر درى- ديوارهاى آن خشتى از طلا و خشتى از نقره و خشتى از ياقوت و خشتى از زبرجد است، ملاطش از مشك است، قصورش از ياقوت و اطاقها پر از لؤلؤ ميدانها و زمينش از طلا و نقره خاكش از مشك و سنگش از مرجان: و خدا گويد برحمت من وارد بهشت شويد و با اعمالتان آن را تقسيم كنيد كه براى شما ميوههاى فردوس آماده شده و قصور آن ساخته شده و جاودانى در آن نصيبتان گشته (كشف الاسرار صفحه 260 جلد چهارم).
ترجمه رهنما ج2 398 جنات عدن - بهشت عدن. ..... ص : 398
و در سوره (18) آيه 31:- «بوستانهاى عدن كه در آن دستبندهاى طلا زينت دستشان ميشود و پيراهنهاى سبز از حرير و استبرق مىپوشند و بر بالشها تكيه مىزنند.»
ترجمه رهنما ج2 399 جنات عدن - بهشت عدن. ..... ص : 398
«و در بوستانهاى عدن كه ساكنان آن از طلا و لؤلؤ زينت كردهاند و لباسشان در آنجا از حرير است.»
ترجمه رهنما ج3 269 [سوره القصص(28): آيات 76 تا 88] ..... ص : 268
(1696) قارون گفت: اين مال كه براى من دادهاند بسبب علمى است كه خدا براى من داد و باين علم مرا تفضيل داد. در اينكه آن علم چه بود؟ چند قول گفتند: نخست آنكه كيميا بود كه بواسطه آن گچ را نقره و مس را طلا ميكرد. دو ديگر آنكه برخى گفتند: مراد علم اوست به وجوه مكاسب و درآمدها و تجارتها. سپس خداى تعالى تذكر مىدهد كه آيا قارون نمىداند كه ما پيش از او كسانى را هلاك كرديم كه درخواسته و نيرو از او برتر بودند؟ و در قسمت آخر آيه ميفرمايد: از گناهان كافران پرسيده نشود يعنى: مجرمان و كافران را بىحساب بدوزخ برند.
ترجمه رهنما ج3 432 مقدمه سوره سبا 43 ..... ص : 431
«و هنگامى كه ملكه سبا آوازه سليمان را بخصوص اسم خداوند شنيد بقصد امتحان كردنش برآمد و با خيل بسيار بزرگى و با شتران بردارنده ادويهها و كثرت طلا و سنگهاى گرانبها به اورشليم درآمده بحضور سليمان آمد و با او در باره هر چه كه در دلش مىبود صحبت كرد و سليمان از برايش تمامى مسائل او را بيان كرد كه سؤالى از ملك مخفى نماند كه برايش بيان نكرده باشد و ملكه سبا تمامى حكمت سليمان را با خانهيى كه بنا كرده بود و قاعده طعامهاى سفرهاش و نشستن بندگان و ايستادن خدمتكارانش و ملبّس شدن ايشان به لباسها و ساقيانش و نردبانهائى كه بخانه خداوند بالا كشيده بود چون ديد، روح در قالبش نماند و بملك گفت: خبرى كه در باره كارها و حكمت تو در ولايت خود شنيده بودم راست بود.»
ترجمه رهنما ج3 432 مقدمه سوره سبا 43 ..... ص : 431
تا آنجا كه ميگويد: بملك صد و بيست قنطار طلا و غيره و غيره داد و سليمان ملك بملكه سبا «تمامى مراد و مطلبش را داد پس برگرديد و بولايت خويش روانه شد.»