تفسير أحسن الحديث ج1 166 اين سوره چرا بقره ناميده شد؟ ..... ص : 165
يك خبر: در ذيل روايتى كه صدر آن از حضرت رضا صلوات اللَّه عليه در گذشته نقل شد آمده است: گاو مورد ذكر را در نزد جوانى يافتند كه گفت: بايد به قدرى طلا بدهيد كه پوست آنها پر كند موسى عليه السّلام گفت به همان قيمت خريدند، يكى از اصحاب موسى گفت: اين گاو قصهاى دارد، اين جوان به پدرش نيكوكار بود، روزى معاملهاى انجام داد، آمد پول بدهد، ديد كليدهاى صندوق زير سر پدرش است و او در خواب است، پدرش را بيدار نكرد و از معامله صرف نظر نمود، پدرش پس از بيدار شدن اين گاو را به او بخشيد، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در اين باره فرمود: به بينيد خوبى انسان را به كجا مىرساند در مجمع البيان نيز آن را از تفسير عياشى نقل كرده و در تفسير برهان و بحار و همچنين در كتب برادران اهل سنت نيز آمده است.
تفسير أحسن الحديث ج1 192 شرحها ..... ص : 189
اشاره است به جريان گوساله پرستى، مراد از «من بعده» بعد از رفتن موسى به كوه طور است يعنى: در غيبت موسى چنين كرديد، ولى اين عمل بعد از مرگ موسى نيز در بنى اسرائيل ديده شده است، در تورات كتاب اول پادشاهان باب دوازدهم نقل شده: يربعام پادشاه، دو گوساله از طلا ساخت يكى را در «بيت ئيل» ديگرى را در «دان» نصب كرد و مردم را به عبادت آنها دعوت نمود، هاكس در قاموس خود ذيل لفظ «گوساله» اين مطلب را آورده است يعنى: عبادت گوساله دليل عدم ايمان به تورات است.
تفسير أحسن الحديث ج1 351 كلمهها ..... ص : 351
فتنه: امتحان، عذاب، ضلالت، شرك. فتن در اصل گذاشتن طلا به آتش است براى امتحان. فتنه وسيله امتحان است، به امتحان و لازم آن مثل عذاب، گمراهى و شرك را نيز فتنه گويند.
تفسير أحسن الحديث ج2 30 [سوره آلعمران(3): آيات 14 تا 18] ..... ص : 30
14- براى مردم، دوست داشتن مشتهيات از زنان و فرزندان و ذخائر طلا و نقره و اسبان داغدار و چهار پايان و زراعت، آرايش يافته (ولى) اينها سرمايه زندگى دنياست، و باز گشتگاه خوب نزد خداست.
تفسير أحسن الحديث ج2 31 كلمهها ..... ص : 31
قناطير: جمع قنطار بمعنى مال كثير است، آن در اصل بمعنى محكم كردن است «قنطرت الشيء: احكمته» ولى راغب آن را جمع قنطره به معنى «پل» مىداند. مال كثير را قنطار گفتهاند كه انسان را مثل «پل» بسوى راحتى عبور مىدهد مقدار آن را هزار و دويست اوقيه، هزار و دويست مثقال، هزار دينار، هزار و دويست دينار و بعضى مقدارى از طلا كه پوست گاوى را پر كند گفتهاند.
تفسير أحسن الحديث ج2 33 شرحها ..... ص : 32
14- زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ اين هفت چيز از مصاديق مشتهيات هستند، تزيين و مورد پسند بودن آنها از جانب خداست، و بشر اگر آنها را دوست نمىداشت، جهان غير از اين مىبود، جلو افتادن «النساء» دليل آنست كه زنان، در مورد پسند بودن مقام اول را دارا هستند. در مجمع البيان فرموده از امام باقر و امام صادق صلوات اللَّه عليهما نقل شده: قنطار مقدارى از طلا است كه پوست گاوى را پر كند الْمُقَنْطَرَةِ بمعنى قنطار شده و جمع شده است معناى ذخيره شدن را مىدهد. قيد «مسومه» براى اسبان از آن جهت است كه علامتدار بودن اسب.
تفسير أحسن الحديث ج2 136 نكتهها ..... ص : 135
اگر در مثلهاى قرآن مجيد دقت كنيم مىبينيم همه آنها واقعى و قابل پياده شدن در خارج هستند، مگر چند مثل كه فرضى بود و قابل پياده شدن نيستند يكى از آنها اين مثل است زيرا نه اين اندازه طلا خواهد بود و نه آنها قدرت پرداخت خواهند داشت. مثلا در مثنوى حكايت دارد كه تاجرى به هندوستان ميرفت، به خانوادهاش گفت: براى شما چه سوغاتى بياورم، هر يك چيزى گفتند، طوطيى كه در قفس بود گفت: سلام مرا بطوطيان هند برسان، تاجر پس از برگشتن گفت: سلام تو را رساندم، آنها پس از شنيدن سلام، خود را به زمين زده و مردند، آن طوطى نيز خود را بزمين زد و مرد، تاجر لاشه او را با حسرت بدور انداخت، طوطى پرواز كرد و رفت، تاجر دانست كه اين امر حيلهاى بوده براى خلاص شدن طوطى، اين مثل جايش فقط در عالم خيال است و گرنه در خارج قابل پياده شدن نيست ولى همه مثلهاى قرآن جز چند مثل وقوع خارجى دارند ولى چون مراد از مثل فهماندن مطلب است و مانعى ندارد كه قرآن مثل فرضى بزند.
تفسير أحسن الحديث ج2 140 كعبه ..... ص : 140
كعبه كه اولين معبد و قبله مسلمانان است در وسط مسجد- الحرام واقع شده، تقريبا بشكل مربع مىباشد، ارتفاع آن پانزده متر، طول ديوار شمالى كه ناودان طلا در آن است 10 متر و 10 سانت و طول ضلعى كه درب كعبه در آن واقع است 12 متر و درب آن 2 متر از زمين فاصله دارد، در زاويه چپ درب آن حجر الاسود در ديوار قرار گرفته، به ارتفاع يك متر
تفسير أحسن الحديث ج2 172 دخالت بيگانگان در جامعه مسلمين: ..... ص : 172
يكى از مسيحىها گفته بود: اگر ما در تمام كليساهاى خود مجسمه معاويه را از طلا بسازيم باز از عهده قدر دانى او و اخلافش برنيامدهايم زيرا اگر معاويه با على و خاندان او به مبارزه برنخاسته بود هر آينه اسلام سراسر اروپا را فرا گرفته بود.
تفسير أحسن الحديث ج2 196 شرحها ..... ص : 194
141- وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ و تا مؤمنان را خالص گرداند و كفار را بتدريج ناقص و زايل كند، گويند مراد از تمحيص مؤمنين خالص كردن آنها از گناهان است، ولى ظاهرا مراد خالص كردن ايمان آنها از آلودگيهاى شرك و كفر است چنان كه فرموده: وَ لِيُمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ آل عمران/ 154، آرى مداوله و نشيب و فرازها همچون بوته طلا ايمان مؤمن را خالص و پاك مىكند و توجه او را به خدا و دين مىافزايد.
تفسير أحسن الحديث ج2 242 كلمهها ..... ص : 242
يبخلون: بخل: ضد سخاوت. و امساك در جايى است كه نبايد امساك شود سيطوقون: طوق آن است كه در گردن گذاشته شود خلقتا مثل طوق كبوتر، يا صنعتا مثل طوق طلا، «يطوقون» يعنى طوق زده مىشوند، طوق و طاقت به معنى قدرت نيز آيد.
تفسير أحسن الحديث ج2 302 ماريه هديه مصر ..... ص : 301
«حاطب» با هدايا و هزار مثقال طلا، و يك غلام اخته، و با ماريه و خواهرش «سيرين» به مدينه آمد، چون كاروان به مدينه رسيد حضرت «ماريه» را براى خود برداشت و «سيرين» را به «حسان بن ثابت» بخشيد.
تفسير أحسن الحديث ج3 198 كلمهها ..... ص : 197
فتنتهم: فتنه: امتحان: فتن در اصل گذاشتن طلا در آتش است تا خوبى و بدى آن معلوم شود، آن در آيه به معنى معذرت و جواب است.
تفسير أحسن الحديث ج3 250 كلمهها ..... ص : 249
اصنام: صنم: بت جمع آن اصنام است كلبى در كتاب الاصنام گويد: اگر بت. از چوب يا طلا يا نقره و به صورت انسان باشد صنم ناميده مىشود و اگر از سنگ باشد آن را «وثن» گويند.
تفسير أحسن الحديث ج3 496 كلمهها ..... ص : 496
اصنام: بت اگر به صورت انسان از چوب يا طلا يا نقره باشد آن را صنم گويند، جمعش اصنام است و اگر از سنگ باشد، وثن و اوثان نام دارد از كتاب «الاصنام» كلبى/ 53.
تفسير أحسن الحديث ج4 7 شرحها ..... ص : 6
مراد از «من بعده» بعد از رفتن موسى به ميقات است، در اينجا چند مطلب هست اول اينكه گوساله از فلزهاى گران قيمت مثل طلا و نقره بوده است، دوم اينكه صنعت سامرى صداى گوساله داشته است، سوم اينكه: بنى اسرائيل در پرستش آن مسئول و محكوم بودند زيرا كه مىديدند: با آنها سخن نمىگويد و به راهى هدايتشان نمىكند، عقل سليم چطور مىتواند معبود بودن چنين چيزى را بپذيرد، آنها مىدانستند كه خدا با پيامبران مخصوصا با موسى سخن مىگويد و مردم را هدايت مىكند، در اينجا فقط بدو وصف ضرورى معبود اشاره شده است و گرنه گوساله از لحاظ جسم بودن، محدود بودن و ... نمىتوانست معبود باشد، چهارم: اتَّخَذُوهُ ... دليل اتخاذ عجل است يعنى با اين وضوح كه گوساله نمىشود معبود باشد آن را پرستيدند بعلت آنكه ظالم بودند و اين ادامه ظلم آنها بود زيرا كه: إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ لقمان/ 13، اين نظير ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ بقره/ 51.
تفسير أحسن الحديث ج4 90 نكتهها ..... ص : 89
اين ثروتهاى ملى ارقام بسيار بزرگى را تشكيل مىدهند مثلا در مملكت ايران حدود 19 ميليون هكتار جنگل وجود دارد و تقريبا 5/ 11 درصد مسافت كل ايران پوشيده از جنگل است حد اقل 300 ميليون متر مكعب چوب قابل استفاده دارند، حدود 781 معدن در ايران كشف شده است از قبيل آهن، مس، سرب، طلا، فيروزه، گوگرد، زغال سنگ، اورانيوم در آذربايجان و خراسان، نفت و مانند آن. مثلا تا سال 1339 چهار صد و چهل و پنج حلقه چاه نفت زده شده و به نفت رسيدهاند و در آن سال تنها از صد و نه تاى آنها بهره بردارى شده است، از اين ثروتهاى عمومى طبق نظر حكومت اسلامى استفاده مىشود.
تفسير أحسن الحديث ج4 130 كلمهها ..... ص : 129
سنت: سنة: طريقه و رويه، آن نظير طريقه و سيره است. فتنة: امتحان. اصل فتن گذاشتن طلا در آتش است تا خوبى و بدى آن آشكار شود، مراد از آن در آيه شرك يا ظاهرا ناآرامى و اختناق است كه اهل مكه به وجود آورده بودند.
تفسير أحسن الحديث ج4 216 [سوره التوبة(9): آيات 29 تا 35] ..... ص : 215
34- اى كسانى كه ايمان آوردهايد بسيارى از احبار و راهبان اموال مردم را به ناحق مىخورند و از دين خدا باز مىدارند، و كسانى كه طلا و نقره را گنج كرده و در راه خدا خرج نمىكنند به عذابى دردناك بشارتشان ده.
تفسير أحسن الحديث ج4 219 كلمهها ..... ص : 216
يكنزون: كنز (بر وزن عقل) اندوختن مال. اندوخته و انباشته، مصدر و اسم هر دو آيد «كنز المال كنزا: جمعه و ادخره و دفنه في الارض» يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ طلا را مىاندوزند و ذخيره مىكنند در مجمع البيان آمده: «الكنز هو الشيء الذى جمع بعضه على بعض».
تفسير أحسن الحديث ج4 226 شرحها ..... ص : 219
اندازد در اصطلاح قرآن انفاق فى سبيل اللَّه گفته نمىشود به نظرم عنوان كردن زر و سيم به علت آن بوده كه نقد غالب آن روز بودهاند و گرنه مطلق انباشتن پول و ثروت چنين است و لو طلا هم نباشد.
تفسير أحسن الحديث ج4 226 شرحها ..... ص : 219
در مجمع البيان سَبِيلِ اللَّهِ را زكاة گفته و مىگويد: اكثر مفسرين بر آنند كه مراد از اين آيه كسانى هستند كه زكاة طلا و نقره را نمىدهند و در آخر حمل بر عموم را ترجيح مىدهد، ابن كثير در تفسير خود كنز را مالى معنى كرده كه زكاة آن را نمىدهند، ولى اين هر دو بر خلاف آيه است، زكاة، انفاق مقدارى از طلا و نقره است اما وَ لا يُنْفِقُونَها ظهورش در انفاق همه كنز است و اين آيه در زمينه اموال اضافى كاملا قابل دقت است.
تفسير أحسن الحديث ج4 227 شرحها ..... ص : 219
همچنين از آن حضرت منقول است: خدا گنج كردن طلا و نقره را حرام نموده و به انفاق آن در راه خدا دستور داده است:
تفسير أحسن الحديث ج4 229 جزيه: ..... ص : 228
چه مىگويى در حق كسى كه زكاة واجبىاش را داده است آيا چيزى بر او واجب مىشود؟ كعب گفت: نه، و لو از طلا و نقره آجرها بسازد بر او چيزى واجب نمىشود، در اين هنگام ابو ذر عصاى خود را بلند كرد و بر سر كعب كوفت و گفت اى پسر زن يهودى و كافر ترا چه رسد در احكام مسلمانان اظهار نظر كنى سخن خدا از سخن تو راستتر است كه مىفرمايد: وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ دقت در روايات نشان مىدهد كه در زمان خليفه زر اندوزى عادت بسيارى از مردمان شده بود، عدهاى از صحابه به آن مبتلا شده بودند فرياد ابو ذرها خفه شد و ليبرالها حكومت اسلامى را به سقوط كشاندند، دنيا پرستى آفت پيشرفت و سبب سقوط است.
تفسير أحسن الحديث ج4 247 كلمهها ..... ص : 247
تفتنى: فتنة. امتحان، وسيله امتحان، شدت عذاب، شرك. فتن در اصل گذاشتن طلا در آتش است براى امتحان «لا تفتنى» به فتنه نيانداز مرا.
تفسير أحسن الحديث ج4 277 شرحها ..... ص : 274
به خدايى كه جانم در دست اوست اگر بخواهم كوهها طلا و نقره شده با من بگردد خواهد شد. ثعلبه رفت و بعد از چندى آمد و گفت يا رسول اللَّه دعا كن خدا به من ثروت بدهد به خدايى كه تو را به حق فرستاده اگر خدا به من ثروت دهد به هر صاحب حق، حقش را خواهم داد، حضرت گفت:
تفسير أحسن الحديث ج5 307 كلمهها ..... ص : 306
اصنام: كلبى در كتاب الاصنام ص 53 نقل كرده: بت اگر به صورت انسان از چوب يا طلا يا نقره باشد آن را صنم گويند و اگر از سنگ باشد وصن نام دارد جمع آن اصنام است، اصنام مجموعا پنج بار در قرآن مجيد آمده است. بواد: وادى: دره. سيلگاه راغب گويد: وادى در اصل محل جريان آب است، دره را از آن جهت وادى گويند، در آيه مراد دره است.
تفسير أحسن الحديث ج5 500 كلمهها ..... ص : 499
فتنوا: فتن: امتحان آن در اصل گذاشتن طلا در آتش است براى امتحان مراد از «فتنوا» در آيه معذب شدن و گرفتار شدن است.
تفسير أحسن الحديث ج6 148 شرحها ..... ص : 146
93- أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى فِي السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَراً رَسُولًا پنجم آنكه گفتند: يا بايد خانهاى داشته باشى زرنگار، اين هم بىجاست و از شئونات رسالت نمىباشد و داشتن خانه مزين با طلا، دليل رسالت نمىشود.
تفسير أحسن الحديث ج6 206 [سوره الكهف(18): آيات 27 تا 31] ..... ص : 205
31- براى آنهاست بهشتهاى ابدى كه از زير آنها نهرها روان است، در آن با دستبندهايى از طلا زينت شوند و لباسهايى سبز، از ديباى نازك و ضخيم مىپوشند، در آن بهشتها در اريكههاى مزين نشستهاند، ثوابشان خوب ثوابى است و بهشتشان خوب استراحتگاهى است.
تفسير أحسن الحديث ج6 257 شرحها ..... ص : 243
بدان كه آن طلا و نقره نبود، بلكه چهار كلمه بود:
تفسير أحسن الحديث ج6 257 شرحها ..... ص : 243
در روايت ديگرى از حضرت رضا صلوات اللَّه عليه آمده است كه آن لوحى بود از طلا و در آن نوشته شده بود:
تفسير أحسن الحديث ج6 392 كلمهها ..... ص : 392
فتناك: فتنه: امتحان و آزمايش. اصل «فتن» گذاشتن طلا در آتش است ناخالص و ناخالص بودن آن معلوم شود «فتون» مصدر است و مىشود جمع فتنه باشد چنان كه در كشاف گفته است.
تفسير أحسن الحديث ج6 438 شرحها ..... ص : 431
براى تصحيح اين وجه بايد: گفت: اولا مراد از «اثر» طلا و زيور الات است و نسبت آن به موسى از آن جهت است كه موسى گفته بود آنها را از مصر بياورند يا اصلا مال موسى بود.
تفسير أحسن الحديث ج7 24 [سوره الحج(22): آيات 17 تا 24] ..... ص : 23
23- خدا كسانى را كه ايمان آورده و عمل صالح كردهاند به بهشتها داخل مىكند كه نهرها از زير آنها روان است، با دستبندهايى از طلا و با مرواريد به خصوصى زينت مىشوند و لباسشان در آنجا حرير (نازك و نرم) است.
تفسير أحسن الحديث ج7 30 شرحها ..... ص : 26
ارزقنا) على هذا زيور طلا براى مردان فقط در دنيا حرام است.
تفسير أحسن الحديث ج7 37 كلمهها ..... ص : 35
اوثان: وثن: بت. جمع آن اوثان است. كلبى در كتاب الاصنام/ 53 گفته است: بت اگر به صورت انسان از چوب يا طلا يا نقره باشد آن را صنم نامند و اگر از سنگ باشد «وثن» گويند. باقى سخن در قاموس (وثن).
تفسير أحسن الحديث ج8 104 كلمهها ..... ص : 103
يفتنون: فتن: امتحان. راغب گويد: آن در اصل گذاشتن طلا در آتش است تا خوبى و بدى آن معلوم شود. طبرسى نيز چنين فرموده است. فتنه چيزى است كه شخص با آن امتحان شود، به خود امتحان و بلازم آن كه شدت و عذاب است و نيز به ضلال و شرك كه سبب عذابند گفته مىشود. «يفتنون»: امتحان مىشوند. سيئات: سيّئ و سيئه چيزى است كه بدى و سوء آور باشد و يا به معنى بدو قبيح است كه «سوء» لازم و متعدى هر دو به كار مىرود، سيئات در آيه گناهانى هستند كه بدى و عذاب را همراه دارند.
تفسير أحسن الحديث ج8 120 كلمهها ..... ص : 119
اوثانا: وثن: بت. فيومى در مصباح گويد: خواه از سنگ باشد يا چوب كلبى در كتاب الاصنام/ 53 گويد: بت اگر به صورت انسان از چوب يا طلا يا نقره باشد آن را «صنم» نامند و اگر از سنگ باشد وثن گويند.
تفسير أحسن الحديث ج9 115 بقاء روح بعد از بدن ..... ص : 114
ذرهاى در ظلمات زمين از خدا غائب نيست، عدد اشياء و وزن آنها را مىداند و خاك روحانيين مانند طلا در خاك است.
تفسير أحسن الحديث ج9 115 بقاء روح بعد از بدن ..... ص : 114
چون وقت قيامت رسد. باران قيامت مىبارد، زمين بالا مىآيد ... خاك ابدان بشر مانند طلا مىشود وقتى كه از خاك شسته شود يا مانند كره كه از شير بر مىآيد، خاك هر قالب به طرف آن قالب جمع مىشود و با اذن قادر
تفسير أحسن الحديث ج9 115 بقاء روح بعد از بدن ..... ص : 114
(1، 2) اين دو قسمت از روايت همچنين تمثيل طلا و خاك نشانگر آنست كه: ذرات ابدان انسانها به هيچ چيز مخلوط نشده و جزء هيچ چيز نميشوند.
تفسير أحسن الحديث ج10 22 [سوره الزخرف(43): آيات 26 تا 35] ..... ص : 21
35- و بر ايشان طلا قرار مىداديم. همه اينها جز زندگى دنيا نيست، زندگى آخرت نزد پروردگارت براى اهل تقوى بهتر است.
تفسير أحسن الحديث ج10 23 كلمهها ..... ص : 22
زخرفا: زخرف: زينت. مثل حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها يونس/ 24 راغب آن را زينت روكش گفته كه نقش و نگار است، آن را كمال حسن نيز گفتهاند، طبرسى فرموده: زخرف كمال حسن شىء است لذا به طلا و نقوش و تصاوير زخرف گفتهاند. منظور از آن در آيه طلا يا مطلق زينت است.
تفسير أحسن الحديث ج10 36 [سوره الزخرف(43): آيات 46 تا 56] ..... ص : 35
53- چرا بر او بازو بندهايى از طلا، انداخته نشده يا چرا ملائكه با او با هم نيامدهاند؟!
تفسير أحسن الحديث ج10 37 شرحها ..... ص : 37
در اينجا نيز فرعون و قومش موسى را ساحر گفته، آن گاه فرعون در بر حق بودن خويش ملك مصر و بازو بندهاى طلا را پيش مىكشد و بالاخره خود و قومش غرق مىشوند، در اينصورت آيات فوق، تسليت بر حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله تهديد بر مشركان و موعظه بر همگان است.
تفسير أحسن الحديث ج10 40 شرحها ..... ص : 37
53- فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ طبرسى رحمه اللَّه فرموده: چون كسى را پيشوا مىكردند دستبندهاى طلا به بازو و طوقهاى طلا به گردنش مىآويختند، لذا گفته است: اگر موسى پيشواست پس كو زيور و زينتش؟! يا اگر پيامبر است چرا ملائكه با او با هم نيامدهاند، آمدن ملائكه در زبان بسيارى از منكران نبوت آمده است لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً فرقان/ 7 «مقترنين» به معنى نزديك شوندگان است گويند: «قرنته فاقترن».
تفسير أحسن الحديث ج10 48 [سوره الزخرف(43): آيات 66 تا 78] ..... ص : 47
71- كاسههايى از طلا و بطريها در اطراف آنها گردانده شود، در بهشت است آنچه نفسها مىخواهد و آنچه چشمها لذت مىبرند، شما در آن جاودانيد.
تفسير أحسن الحديث ج10 152 نكتهها: ..... ص : 149
باز نقل مىكند: در حديث است كه عمر بن الخطاب گويد: با اذن رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در مشربه ام ابراهيم به محضر آن حضرت داخل شدم آن روز نوبت حفصه بود آن حضرت خوابيده و مقدارى از بدنش بر خاك بود، زير سرش بالشى قرار داشت از ليف خرما، سلام كردم و نشستم، گفتم يا رسول اللَّه تو پيامبر و برگزيده و اختيار شده خدايى، كسرى و قيصر بر تختهاى طلا و بر فرش ديبا و حريرند؟ حضرت فرمود: آنها قومى هستند كه طيباتشان زود داده شده و زود قطع مىشود ولى طيبات ما به آخرت مانده است:
تفسير أحسن الحديث ج10 271 شأن نزول ..... ص : 267
در مجمع فرموده: آن از «امتحان الذهب بالنار» اخذ شده كه طلا را با ذوب كردن خالص مىكنند، يعنى خدا قلوب آنها را به تقوى عادت داده يا براى تقوى خالص كرده است.
تفسير أحسن الحديث ج10 332 شرحها ..... ص : 329
جواب أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ است، فتن در اصل گذاشتن طلا در آتش است تا خوبى آن معلوم شود، آن گاه در مطلق احراق به كار رود، منظور از «فتنتكم» عذاب است «تستعجلون» استعجال از روى استهزاء است. مشركان از وقت قيامت سؤال كرده بودند و چون سؤال مسخرهاى بود، لذا با وصف روز قيامت جواب داده شده است.
تفسير أحسن الحديث ج11 195 كلمهها ..... ص : 195
فتنة: امتحان و مايه امتحان، فتن در اصل گذاشتن طلا در آتش است تا خوب و بد بودنش آشكار شود، فتنة آنست كه چيزى با آن امتحان شود (مايه امتحان)، به امتحان كردن نيز فتنه گويند.
تفسير أحسن الحديث ج11 416 شأن نزول ..... ص : 415
او مال زياد داشت و داراى باغها و ده پسر بود، ده غلام داشت كه به هر يك هزار دينار داده بود، براى او تجارت مىكردند و در زمان خويش مالك قنطار بود، گويند: قنطار پوست گاوى بود پر از طلا، خداوند در باره او نازل فرمود: ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً (تفسير برهان).
تفسير أحسن الحديث ج11 434 نكتهها ..... ص : 432
در محضر امام انارى بود از طلا كه با جواهر پرقيمت نگينهايى بر او زده بودند بعضى از رؤساء بصره آن را به حضرت اهداء كرده بود، حضرت چيزى مىنوشت، هر وقت مىخواست بنويسد، بچه دست او را مىگرفت، امام آن انار را به دور مىانداخت، آن بچه براى آوردن آن مىرفت و امام مىنوشت ...