بالاخره بخشنامه بودجه سال ۱۳۸۵ با تاخیری دوماهه ابلاغ شد و یک سال از بودجه مبتنی بر برنامه چهارم توسعه نیز گذشت.
بالاخره بخشنامه بودجه سال ۱۳۸۵ با تاخیری دوماهه ابلاغ شد و یک سال از
بودجه مبتنی بر برنامه چهارم توسعه نیز گذشت. این درحالی است که نظام جدید
بودجهریزی که از سال ۱۳۸۱ فکر مسئولان نظام بودجهریزی را به خود مشغول
داشته بود، امسال جدیتر شده و زمزمههایی مبنی بر نگارش بودجه امسال
مبتنی بر نظام جدید بودجهریزی شنیده شد ولی به گفته کردبچه مدیرکل دفتر
اقتصاد کلان سازمان مدیریت و برنامهریزی، هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب،
فاصله بسیار است و با توجه به تغییرات عمدهای که در سیستم بودجهریزی
باید اعمال شود، امسال از این سیستم نمیتوان استفاده کرد. درخصوص
بودجهریزی پرسشی که به ذهن خطور میکند این است که آیا در صورت تغییر
سیستم بودجهریزی، مشکلات بزرگی از قبیل کسری بودجه و عدم تحقق درآمدها
مرتفع خواهد شد.
شاید پاسخ به این سوال به دلیل تخصصی بودن بحث بودجه مشکل
باشد ولی آنچه عیان است وجود ۳۵۰۰ میلیارد تومان عدم تحقق درآمدها در
ابتدای تدوین بخشنامه بودجه ۸۵ است که این رقم جزو کسری ۹ هزار میلیارد
تومانی پیشبینی شده در قانون بودجه است. در این عرصه بی مجال که باید راه
هر هزینهای را بسته و راههای کسب درآمد را پیشبینی کنیم، دولت با ارایه
طرحهایی ازجمله طرح صندوق مهررضا بار مالی خود را افزایش داده است.
این
طرح که با نگاهی به مشکلات ازدواج جوانان ارایه شده است، به جوانان فاقد
شغل امید یافتن سرپناه داده و تمهیدی برای ازدواج آنان میاندیشد ولی آیا
میتوان منکر بار مالی ناشی از این تصمیم بر بودجه و نبود منابع مالی برای
آن بود. در این رابطه دولت پیشنهاد استفاده از حساب ذخیره ارزی را کرده
است. بنابراین حساب ذخیره ارزی که آمده بود تا از طریق ثبات در میزان
استفاده از عواید ارزی حاصل از نفت، تبدیل داراییهای حاصل از فروش نفت به
دیگر انواع ذخایر و سرمایهگذاری و جلوگیری از افزایش نقدینگی به هنگام
افزایش قیمت فراوردههای نفتی ازاین سرمایه ملی در جهت بهینهتری استفاده
کند، قربانی سیل هزینههای جاری شد و دیگر رمقی برای ادامه حیات در این
حساب نماند. بنابراین دیگر مشکل گریبانگیر بودجه را میتوان افزایش روز به
روز هزینههای جاری دانست.
از طرفی علیرغم خصوصیسازیهای انجام شده طی این سالها، از حجم و اندازه
و تعداد شرکتهای دولتی کاسته نشده است. سال ۱۳۷۰ بالغ بر ۳۲۵ شرکت دولتی
در اقتصاد وجود داشته که حجم خصوصیسازی دولت دراین سال به ۲۶۶ میلیارد
ریال رسیده بود. در عین حال تعداد شرکتها در سال ۷۵ به ۴۰۱ شرکت و رقم
خصوصیسازی به ۳ هزار و ۴۷ شرکت بالغ شده بود. این روند رو به رشد علیرغم
سیاست خصوصیسازی ادامه یافت و در سال ۱۳۸۳ به ۵۲۳ شرکت بالغ شد. این در
حالی است که ارزش خصوصیسازی در همین سال بالغ بر ۱۶ هزار میلیارد ریال
بوده است. این شرکتها به همان نسبت که از نظر حجم و اندازه رشد میکنند،
سهمشان در بودجه نیز به همان نسبت افزایش مییابد. چنانچه سال ۱۳۸۳ سهم
بودجه شرکتهای دولتی از بودجه کل کشور ۵۸/۱ درصد بوده که با ۷/۸ درصد
افزایش در سال ۱۳۸۴ به ۶۶/۸ درصد رسیده است. برنامه چهارم توسعه برمبنای
چشمانداز ۲۰ ساله اهداف بلندی را در نظر گرفته است.
یک هدف مهم این است که نسبت بودجه کل کشور به تولید ناخالص داخلی در پایان
برنامه چهارم توسعه ده درصد (هر سال ۲ درصد) کمتر از همین نسبت در سال
شروع برنامه (۷۷/۳ درصد) در مرز ۶۷/۳ درصد باشد اما اینکه چگونه ممکن است
در سال ۸۸ و پایان برنامه نسبت بودجه به GDP به ۶۷/۳ درصد برسد و درحقیقت
بازگشت به متوسط همین نسبت در طول برنامه دوم باشد مشخص نیست. طبق ماده ۹۵
قانون برنامه چهارم توسعه، دولت مکلف است برای استقرار عدالت اجتماعی و
کاهش نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، برنامههای جامع فقرزدایی ارایه
کند.در این رابطه لازم است با نگاهی به گزارش اقتصادی سال ۱۳۸۳ توزیع
نابرابر درآمدها را یادآور شویم.
در کشور ما سهم دهک بالایی (ثروتمندترین) از کل درآمدها ۳۰ درصد و سهم دهک
پایین (فقیرترین) تنها ۲ درصد است یعنی نسبت دهک بالا به دهک پایین ۱۵
برابر است. این شاخص در مقایسه ارقام بینالمللی توزیع نابرابر درآمد را
در دهکهای حدی منعکس میکند. به عنوان مثال نسبت دهک بالا به دهک پایین
درآمدی در کشورهای در حال توسعه: پاکستان ۶/۷، اندونزی ۶/۷، تایلند ۱۱/۶،
چین ۱۲/۶ و برای کشورهای پیشرفته: فرانسه ۹، سوئیس ۹/۷، آلمان ۷/۲ است.از
طرفی آمار موجود حاکی از ناعادلانه بودن میزان بهرهمندی اقشار آسیبپذیر
و محروم جامعه از یارانهها در مقایسه با اقشار مرفه جامعه است. به عنوان
مثال آمارها نشان میدهد که سهم مصرف ۳۰ درصد مرفه جامعه از کل مصرف بنزین
بالغ بر ۶۵ درصد و یارانه مستقیم بنزین برای اقشار کم درآمد در حد صفر
بوده است.
بنابراین کمکها و حمایتهای دولت حاکی از ناکارآمدی است. این
ناکارآمدی در عدم بهرهمندی اقشارکم درآمد جامعه از امکانات عمومی نیز
مشاهده میشود که همین مساله موجب ایجاد شکاف درآمدی بین مناطق شهری و
روستایی و عدم تعادل منطقهای بوده است. از سوی دیگر بخش قابل ملاحظهای
از جمعیت کشور تنها در سطحی محدود از خدمات درمانی برخوردار بوده و از
مزایایی چون بیمه بازنشستگی، از کارافتادگی و بیکاری بیبهرهاند که تمام
این مشکلات از فقدان یک نظام مالیاتی مناسب و کارآ در جهت بهبود توزیع
درآمدها نشات میگیرد.
البته برای برونرفت از این مشکلات در ماده ۹۵ قانون برنامه چهارم
سیاستهای گسترش و تعمیق نظام تامین اجتماعی، در ابعاد جامعیت، فراگیری و
اثربخشی و نیز اعمال سیاستهای مالیاتی، با هدف بازتوزیع عادلانه درآمدها
مدنظر قرار گرفته است. همچنین عنوان شده که خط فقر تعیین شده و برنامههای
توانمندسازی متناسب ارایه شود. بدین ترتیب دولت مکلف شده کلیه خانوارهای
زیر خط فقر مطلق را حداکثر تا پایان سال دوم برنامه (۱۳۸۵) به صورت کامل
توسط دستگاهها و نهادهای متولی نظام تامین اجتماعی شناسایی و تحت پوشش
قرار دهد.
همچنین در این ماده قانونی، برنامههایی در جهت امکان تامین
غذای سالم و کافی، تضمین خدمات بهداشتی، درمانی و توانبخشی رایگان، فراهم
آوردن حمایتهای حقوقی، مشاورههای اجتماعی و مددکاری برای دفاع از حقوق
فردی، خانوادگی و اجتماعی فقرا نیز تدارک دیده شده است. سئوال اساسی این
است که دولت با این حجم از یارانههای ناعادلانه و وظایف سنگین که بر دوش
خود دارد اعم از تامین کالاهای اساسی، حمایت از سبد خانوار، تاسیس و اداره
شرکتها و کارخانجات، ساخت جاده و اتوبان، اجرای صدها پروژه عمرانی، تامین
آب و برق و گاز و اداره موسسات دولتی بزرگ که روز به روز حجم و اندازهشان
گستردهتر میشود، چگونه میتواند وظایف عدالتگسترانه خود را به مورد
اجرا گذارد. از طرفی دولت تمام این تصمیمات را میخواهد با بودجههای
سنواتی اجرا کند بدون اینکه توانسته باشد مالیات درخوری اخذ کند و یا
واگذاریهایی انجام دهد و از این طریق بر حجم مالیاتهای دریافتیاش
بیفزاید.
دولتها در هیچ مکانی به اندازه ایران این حجم از وظایف تصدیگری را بردوش
نمیکشند. آنها با واگذاری امور به بخش خصوصی توانمند و کارآ، رقابت را در
سطح جامعه گسترش داده و بدینترتیب به امور حاکمیتی خود و از همه مهمتر
وظایف تامین عدالت اجتماعی مشغول میشوند. دولتی که برای وارد کردن روزانه
۲۱ میلیون لیتر بنزین، حتی با کسری ۲۶ میلیون لیتری واردات بنزین رو به
روست و آمار مصرف این فراورده در طول ۶ ماه اول سال جاری با ۱۰/۵ درصد رشد
نسبت به مدت مشابه سال گذشته مواجه است، چگونه میتواند از دایره این
هزینههای سرسامآور خلاصی یافته و اندکی نیز به فکر گسترش اقدامات
عدالتمحورانه باشد؟!امسال اگر ۵ میلیارد دلار معادل ۴ هزار میلیارد ریال
را صرف واردات بنزین کنیم میتوان گفت که به طور متوسط روزی ۲۳ تا ۲۶
میلیون لیتر بنزین موردنیاز کشور از طریق واردات تامین میشود که به این
میزان، ۴۱ میلیون لیتر بنزین تولیدی در کشور را هم اضافه کنید.
با این
ارقام سرسامآور آیا میتوان امیدی به گسترش اهداف عدالتجویانه
داشت؟متاسفانه در این وضعیت، راهحلهای پیشنهادی نیز مورد پذیرش واقع
نمیشود، رد لایحه دو فوریتی دولت برای دو نرخی کردن بنزین، عدم گسترش
وسایل حمل و نقل عمومی و بهبود وضعیت حمل و نقل، اصرار بر تثبیت قیمتها
که اثرات منفی آن پس از گذشت ۳ ماه از تصویب آن بر همگان آشکار شد و نیز
به محاق بردن فلسفه وجودی حساب ذخیره ارزی مؤید این امر است که اصلاح
قیمتها و ارایه راهکارهای عملی برای هدفمند کردن یارانهها و به تبع آن
اجرای سیاستهای عدالتمحورانه با شکست مواجه میشود. چندی پیش یکی از
سران سه قوه، بحثی را مطرح کرد که جای بسیتامل دارد. وی در مجلس عنوان
کرد که مشکل مهم اقتصادی کشور نه رشوهخواری و رانتخواری که بوروکراسی
گسترده حاکم بر ادارات دولتی است.
مقررات پیچیده و هفت خوان رستمی که سالهاست گریبانگیر سیستم اداری و دولتی
شده همچنین حجم گسترده دخالتهای دولتی در تمام شئون اقتصادی، اجتماعی
چنان عرصه را بر فعالان اقتصادی کشور تنگ کرده که آنها ناگزیر به توسل به
شیوههای غیرقانونی برای پیشبرد امورشان شدهاند.
این سخنان حاوی نکات
قابل تاملی است. چرا علیرغم گذشت چندین دهه از عمر دستگاههای دولتی هنوز
از شیوه مطلوبتر و کارآمدتری در این دستگاهها استفاده نمیشود. چرا به
رغم تاکید بر خصوصیسازی طی سالهای متمادی و اهتمام به این امر روز به
روز بر حجم این شرکتها و فعالیتهای ریز و درشتشان اضافه میشود؟ چرا به
رغم تاکید برحمایت از سرمایهگذاری خارجی، فعالیت درخوری در این زمینه
انجام نمیشود. پاسخ به این چرا و چراهای دیگر شاید به این سادگی میسر
نباشد ولی یک نکته واضح و روشن است: نمیتوان در سکون و آرامش و بدون صرف
هیچ هزینه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پذیرای تغییرات شد. هر تغییری
نیازمند پذیرش و صرف هزینههایی است که هیچ دولتی در طول سالهای پس از
جنگ قادر به پذیرش مسئولیت این تغییرات نبوده است.
منبع خبر: مجله گسترش صنعت
۱۷ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۷:۳ قبل از ظهر