سرمایه گذاری درطرحهای عمرانی به معنای اشتغال بیشترنیست بلکه افزایش اعتبارات عمرانی برای سال آینده آثار زیانباری از لحاظ رشد تورم درپی خواهد داشت.
تصویب لایحه بودجه سال ۸۵ در دولت واکنشهای متفاوتی دربرداشته است.
قدرمسلم بودجه دولت حاوی ویژگیهایی است که بودجههای سالانه دیگر فاقد
آنها بوده است. ازجمله این ویژگیها تنظیم آن بر مبنای نظام عملیاتی است.
نظام عملیاتی بودجه بیشتر معطوف به مرتبط ساختن مخارج به نتایج و محصولات
است که برخی کشورها ازجمله کانادا، کشورهای آمریکای جنوبی، اروپا این شیوه
را اعمال میکنند. در کشور ما نیز طبق ماده ۱۰۶ قانون برنامه چهارم مقرر
شد که بودجههای سالانه بر مبنای عملکرد تنظیم شود بدین ترتیب مقدمات آن
از سال ۱۳۸۴ یعنی سال شروع برنامه چهارم توسعه چیده شد و بالاخره در سال
۱۳۸۵ لایحه بودجه کل کشور به شکل عملیاتی تقدیم مجلس شد.
● واکنش نمایندگان
نمایندگان مجلس در آستانه تصویب قانون بودجه واکنشهای تندی نسبت به آن
نشان میدهند. به گونهای که انتظار میرود نخستین بودجه عملیاتی با
تغییرات گستردهای از سوی نمایندگان مردم مواجه شود. نکته قابل تأمل
اینجاست که هر ساله مخالفان، در افزایش اعتبارات برخی دستگاهها و نهادها
اعتراض میکردند ولی امسال طیف گسترده مخالفان را کارشناسان و نمایندگانی
تشکیل دادهاند که نسبت به اعداد و ارقام مندرج در لایحه بودجه نظر
انتقادی دارند.
یکی از مهمترین این انتقادات مربوط به آثار تورمی بودجه سال ۸۵ بر کل
اقتصاد کشور است. گفته میشود که بودجه سال آینده ۲۷ درصد نسبت به امسال
افزایش دارد. ولی با دقت در محاسبات میتوان دریافت که این رقم به ۵۴ درصد
نیز برسد توجیه رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی از افزایش رشد بودجه این
است که این افزایش بیشتر در بخش عمرانی سرازیر خواهد شد. در بودجه جاری و
با این پشتوانه استدلالی به منتقدان توصیه میشود که زیاد نگران نباشند،
اما واقعیت این است که پیامدهای منفی رشد بالای بودجه هیچ ارتباطی به
میزان ظهور این رشد در بخش جاری یا عمرانی ندارد. ضمن این که اینگونه نیست
که فعالیتهای عمرانی دولت در یکی دو سال به نتیجه برسد در حالی که با
شروع این پروژهها تزریق پول بیشتر به جامعه آغاز میشود و قدرت خرید کل
جامعه افزایش مییابد، در حالی که در مقابل، عرضه کل تقریبا ثابت است و
این یعنی تقاضای بیشتر برای کالاها و خدماتی که افزایش نیافته است که این
امر نیز هیچ نتیجهای جز تورم بیشتر نمیتواند به ارمغان بیاورد.
سوال اساسی این است که رقم ۵۴ درصد رشد بودجه از کجا آمده است در پاسخ
باید گفت که دولت در بودجه امسال یک رقم صوری در بودجه عمومی گنجانده بود
که این رقم مربوط به شفافسازی قیمت حاملهای انرژی بود که در سال ۸۴ این
رقم ۱۲۷ هزار میلیارد ریال بوده است. هدف از گنجاندن این رقم در بودجه
عمومی این بوده که مشخص شود چنانچه دولت حاملهای انرژی را به قیمت واقعی
بفروشد میتواند حدود ۱۲۷ هزار میلیارد ریال به درآمدهای خود بیفزاید ولی
چون هماکنون فروش این کالاها به قیمت واقعی منتفی است قاعدتا دولت نیز از
درآمد مربوط به آن محروم است. بنابراین موقع مقایسه رقم دو بودجه چنانچه
این رقم را نیز محاسبه کنیم رشد بودجه عمومی به ۳۳ درصد میرسد.
شاید صریحترین انتقادها نسبت به بودجه سال ۸۵ به افزایش سهم نفت در بودجه
برمیگردد. همزمانی ارسال لایحه بودجه به مجلس با لایحه متمم بودجه سال
۱۳۸۴ این ذهنیت را ایجاد میکند که چرا دولت قبل از تعیین تکلیف لایحه
متمم ۴۶۰۰ میلیارد تومانی بودجه ۸۴، بودجه سال ۸۵ را ارائه کرده است. دکتر
فرهاد رهبر در جلسه مطبوعاتی خود عنوان کرد که بودجه سال ۸۵ متاثر از
برنامه چهارم است با اینحال لایحهای برای اصلاح جداول برنامه چهارم ارائه
نکرده است.
چرا که یکی از موانع قانونی و حقوقی برای ارائه لایحه دوفوریتی برای اصلاح
جداول برنامه این است که جداول برنامه اجازه مصرف و بسته شدن بودجه ۸۵ را
نمیدهد. از طرفی بسته شدن بودجه ۸۵ براساس نفت ۴۰ دلاری و نرخ فروش ارز
۸۹۵ تومانی یکی از مباحث چالشبرانگیز بودجه در مجلس است که مشکلاتی از
قبیل افزایش حجم نقدینگی، گردش پول و اتکای به نفت را به همراه میآورد.
انتقاد دیگری که از بودجه ۸۵ از سوی نمایندگان مجلس صورت گرفته مربوط به
ادامه طرح تثبیت قیمتهاست.
انتقادها از این سو مطرح میشود که این طرح بار مالی شدیدی دربردارد و
سیاست درستی ارزیابی نمیشود. رئیس کمیسیون برنامه و بودجه معتقد است که
حکم تثبیت قیمتها از محل کاهش هزینهها یا افزایش بهرهوری صادر میشود
که اگر این اتفاق بیفتد دولت برای جبران منابع مالی به سمت حساب ذخیره
ارزی میرود کما این که امسال نیز چنین اتفاقی رخ داد. ضمن این که میزان
برداشت دولت از درآمدهای نفتی در سال ۸۳، ۱۹/۵ میلیارد دلار بوده که تا
پایان سال جاری قرار شده به ۳۵ میلیارد دلار برسد. مصوب دولت برای برداشت
از درآمد نفتی در سال آینده نیز ۳۶/۵ میلیارد دلار است که چنانچه این سیر
صعودی ادامه یابد میزان برداشتهای دولت بشدت افزایش مییابد.
● رشد بودجه
بخشهای مختلف
سازمان مدیریت و برنامهریزی با ارائه گزارشی کلیات لایحه بودجه سال ۸۵ را
برشمرده است بر اساس این گزارش، رشد اعتبارات هزینهای (هزینههای جاری)
در سال ۱۳۸۵ به حدود ۱۰/۳ درصد محدود شده است. بدین ترتیب با توجه به نرخ
تورم پیشبینی شده (۱۳/۵ درصد) در سال ۱۳۸۵، اعتبارات هزینهای به
قیمتهای ثابت کاهش شایان توجهی دارد. رویکرد اصلی در برآورد اعتبارات
هزینهای سال ۱۳۸۵ تامین کامل هزینههای اجتنابناپذیر دستگاههای اجرایی و
افزایش آن به میزان تورم و کاهش هزینههای غیرپرسنلی است با توجه به
برآورد اعتبارات هزینهای سال ۱۳۸۵ بر مبنای پیشبینی عملکرد سال ۱۳۸۴ و
با در نظر گرفتن تامین کسری دستگاهها، رشد اعتبارات هزینهای برخی از
ردیفهای حمایتی بسیار شایان توجه است. همچنین اعتبارات نهادهای دینی،
مذهبی و فرهنگی با عملیاتی شدن ماده ۱۰۶ قانون برنامه چهارم از افزایش
قابل ملاحظه برخوردار شده است.
نقش سازمان مدیریت و برنامهریزی در افزایش سهم نهادهای حمایتی و دینی
ستودنی است ولی آیا میتوان به افزایش سهم این اعتبارات پرداخت بدون این
که افزایش قابل ملاحظهای در سایر ارقام بودجه صورت پذیرد. درواقع درست
است که راهبرد اقتصادی دولت در این لایحه، خوداتکایی در تولید، فعالسازی
ظرفیتهای اقتصادی، تولید بر صادرات، توزیع عادلانه ثروت و... تعریف شده
است ولی نمیتوان از آثار اقتصادی این اقدامات در افزایش بودجه عمومی و به
تبع آن رشد نقدینگی و تورم غافل مانده هر افزایش در بودجه به معنای رشد
نقدینگی است به همین دلیل پیشبینی بانک مرکزی از نرخ رشد نقدینگی در سال
آینده، ۳۰ درصد است و کمتر اقتصاددانی است که از اثر رشد نقدینگی بر تورم
بیاطلاع باشد.
این درحالی است که یکی از مسائل مورد توجه دولت نهم در بودجه سال آینده
مسأله تورم و چگونگی مهار آن عنوان شده است با توجه به این که یکی از
مهمترین دلایل تورم، رشد نقدینگی در جامعه است. بنابراین دولت باید
راهکارهایی برای کاهش نرخ رشد نقدینگی تدارک بیند. در گزارش منتشر شده
توسط سازمان مدیریت و برنامهریزی آمده است که سیاستهایی از قبیل پرداخت
بدهی دولت به نظام بانکی و عدم استقراض از بانک مرکزی به صورت آشکار یا
پنهان (استفاده بیش از حد از حساب ذخیره ارزی و عدم امکان فروش ارز مربوط
در بازار) باید به کار گرفته شود که در این راه و برای نخستین بار در
سالهای اخیر مبلغ ۴۴۷۵ میلیارد ریال به امر بازپرداخت بدهی دولت به
بانکهای تجاری و تخصصی و حدود ۱۰ هزار میلیارد ریال بدهی دولت به بانک
مرکزی اختصاص یافته است.
در همین ارتباط با توجه به روند موجود و جهتگیریهای اتخاذ شده، پیشبینی
میشود که رشد نقدینگی در سال جاری ۳۰ درصد و سال آینده با اندکی کاهش به
۲۹ درصد برسد. همچنین در این گزارش عنوان شده که مطالعه روند موجود در
متغیرهای مرتبط با نرخ تورم نظیر رشد اقتصادی و رشد نقدینگی و همچنین
سیاستهای اجرا شده نشان میدهد که نرخ تورم در سال ۱۳۸۴ با اندکی کاهش
نسبت به سال قبل به حدود ۱۴ درصد خواهد رسید. این روند کاهشی در سال ۱۳۸۵
نیز ادامه خواهد یافت به طوری که پیشبینی میشود نرخ تورم در سال آتی به
۱۳/۵ درصد تقلیل یابد.
با اینحال برخی کارشناسان و نمایندگان مجلس بر این باورند که روند فزاینده
تورم که از سال پایانی برنامه سوم آغاز شده با شدت بیشتری در سال ۸۵ نیز
ادامه یافته و به حدود ۲۰ درصد خواهد رسید. این کارشناسان استدلال میکنند
که راهکارهای پیشنهادی سازمان مدیریت و برنامهریزی برای کنترل تورم نه
تنها به مهار آن منجر نمیشود بلکه به افزایش آن نیز در درازمدت
میانجامد. چندی پیش رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی اعلام کرد که
تدابیری برای کنترل علل روانی تورم اندیشیده شده است. مثل تثبیت قیمت ۹
قلم کالای دولتی، کاهش ۲ درصدی نرخ ارز و کاهش احتمالا یک درصدی نرخ بهره.
باید گفت که تورم ریشه در فشار تقاضا دارد که به دلیل عدم تناسب رشد
نقدینگی و رشد عرضه کل بر اقتصاد تحمیل میشود. به عبارت دیگر رشد ۳۰
درصدی نقدینگی در زمان رشد حداکثر ۵ درصدی اقتصاد (عرضه کل) باعث ایجاد
مازاد تقاضایی میشود که نهایتا به افزایش متوسط قیمتها منجر میشود.
بنابراین رشد ۴۲ درصدی بودجه عمومی دولت در سال آینده باید این نگرانی را
ایجاد کند که مهار نقدینگی در سال آینده به طور کلی از دست دولت خارج شود
و باعث تکرار آشفتگی بهار ۸۴ در اقتصاد ایران شود.
● تورم و عدالت اجتماعی
با مطالعهای در نظریات اقتصادی میتوان به این واقعیت تلخ پی برد که تورم در جامعه ما علت اصلی نابرابریهای اجتماعی بوده است.
نگاهی به آمار و ارقام گزارش اقتصادی سال ۱۳۸۳ نشان میدهد که در کشور ما
سهم دهک بالایی (ثروتمندترین) از کل درآمدها ۳۰ درصد و سهم دهک پائین
(فقیرترین) تنها ۲ درصد است یعنی نسبت دهک بالا به پائین ۱۵ برابر است.
این شاخص در مقایسه ارقام بینالمللی، توزیع نابرابر درآمد را در دهکهای
حدی منعکس میکند. به عنوان مثال نسبت دهک بالابه دهک پائین درآمدی در
کشورهای در حال توسعه: پاکستان ۶/۷، اندونزی ۶/۷، تایلند ۱۱/۶، چین ۱۲/۶ و
برای کشورهای پیشرفته: فرانسه ۹، سوئیس ۹/۷، آلمان ۷/۲ است.قدرمسلم هرچه
تورم در جامعهای بالاتر باشد، به معنای این است که قدرت دسترسی فقیرترین
اقشار به امکانات جامعه کمتر و دسترسی ثروتمندترین اقشار به منابع جامعه
بیشتر شده است. چرا که قیمت منابع در دست ثروتمندان روز به روز بیشتر شده
و آنها ثروتمندتر میشوند در حالی که این افزایش قیمت قدرت خرید فقیرترها
را کاهش میدهد. بنابراین چگونه میتوان با وجود نرخ تورم بالا و دورقمی
به هدف گسترش عدالت اجتماعی دست یافت؟
نکته دیگر ناعادلانه بودن میزان بهرهمندی اقشار آسیبپذیر و محروم جامعه
از یارانهها در مقایسه با اقشار مرفه جامعه است. آمارها نشان میدهد که
سهم مصرف ۳۰ درصد مرفه جامعه از کل مصرف بنزین بالغ بر ۶۵ درصد و یارانه
مستقیم بنزین برای اقشار کمدرآمد در حد صفر بوده است، آنچه مسلم است این
که کمکها و حمایتهای دولت ناکافی نیست بلکه ناکارآمد است. به علاوه از
عواقب عدم بهرهمندی اقشار کم درآمد جامعه از امکانات عمومی ایجاد شکاف
درآمدی بین مناطق شهری و روستایی و عدم تعادلهای منطقهای است.
مورد دیگر این بی عدالتی را میتوان در عدم جامعیت ارائه خدمات امور تامین
اجتماعی جستجو کرد. بخش قابل ملاحظهای از جمعیت کشور فقط در سطحی محدود
از خدمات درمانی برخوردار بوده و از مزایایی چون بیمه بازنشستگی، از
کارافتادگی، بیکاری و... بیبهرهاند. با این حال در برنامه سوم توسعه سعی
شد که راهکارهایی برای بهبود توزیع درآمد اندیشیده شود که مهمترین آنها
هدفمند کردن یارانه مواد غذایی به سمت نیازمندان، روستائیان و ساکنان
مناطق کمتر توسعه یافته، توزیع کالا برگ برای جمعیت تحت پوشش کمیته امداد
امام خمینی و سازمان بهزیستی بوده است همچنین مقرر شد که اقداماتی برای
تداوم سیاست گسترش ایجاد مراکز نگهداری و سرپرستی نیازمندان در بخش
غیردولتی اندیشیده شود و به نیازمندانی که توان کار و فعالیت نداشته و
فاقد پوشش بیمههای درمانی هستند، مستمری پرداخت شود. به همین دلیل لایحه
نظام تامین اجتماعی در هیات دولت تصویب شد و وزارتخانهای به نام وزارت
رفاه و تامین اجتماعی تاسیس شد.
تمام موارد ذکر شده دغدغه مسئولان نظام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بوده
است. راهکارهایی نیز در راستای کاهش فاصلههای طبقاتی در هر دورهای در
پیش گرفته شد ولی آیا میتوان دلخوش به این راهکارهای مقطعی بود. آیا
منابع پیشبینی شده در راستای کمک به اقشار آسیبپذیر همواره کافی بوده؟
آیا هدف اقشار آسیبپذیر قرار گرفته؟ پاسخ به این سوالات با وجود نرخ
بیکاری ۱۴ درصد و نرخ تورم ۱۵ درصد همچنین رشد اقتصادی ۴ درصد و... روشن
است.
برای گسترش اهداف عدالتجویانه راهکارهایی مقطعی در هیچ کشوری جوابگو
نبوده بلکه باید اقدامات ریشهای برای حل بحران انجام داد. این اقدامات
عمدتا باید معطوف به ایجاد یک نظام مالیاتی مناسب و کارآ در جهت بهبود
توزیع درآمدها، اصلاح قیمتهای نسبی بخصوص قیمت حاملهای انرژی توام با
گسترش، توسعه و بهبود حمل و نقل عمومی، توسعه کارآفرینی و توجه به بخش
خصوصی به عنوان بازوی توانمند ایجاد اشتغال و تشکیل سرمایه در کشور باشد.
بدین ترتیب شناسایی و هدف قرار دادن اقشار کم درآمد و فقیر و برنامهریزی
برای آنها نیز میسر میشود. در غیر این صورت راهکارهای مقطعی نه تنها به
حل مشکل نمیانجامد بلکه به اتلاف منابع و افزایش حجم بودجه و به تبع آن
مصرف بی رویه منابع نفتی و گسترش حجم نقدینگی و تورم منجر میشود.
● بیکاری، معضل اقتصاد ایران
یکی از مهمترین متغیرهای بازار کار نرخ بیکاری است که حاصل برآیند عرضه و
تقاضای نیروی کار است. عملکرد اقتصاد ایران نشان میدهد که نرخ بیکاری از
۸/۹ درصد در سال ۱۳۷۵ به ۱۲/۳ درصد در سال ۱۳۸۳ افزایش یافته است. این در
حالی است که در دوره مذکور، متوسط رشد سالانه جمعیت فعال ۳/۲ درصد و جمعیت
شاغل ۳/۴ درصد بوده است. از آن جایی که جمعیت فعال (عرضه نیروی کار) از
مجموع جمعیت شاغل (تقاضای نیروی کار) و جمعیت بیکار بهدست میآید، با
فزونی رشد جمعیت فعال نسبت به رشد جمعیت شاغل، جمعیت بیکار و در نتیجه نرخ
بیکاری افزایش یافته است. در دوره ۱۳۸۰-۸۳ نرخ بیکاری از رقم ۱۴/۷ به ۱۲/۳
درصد کاهش یافته همچنین در چارچوب اهداف کمی برنامه چهارم توسعه پیشبینی
میشود که در سال ۱۳۸۴ حدود ۸۹۶ هزار فرصت شغلی ایجاد شود.
در حوزه بازار کار رشد چشمگیر جمعیت در سالهای گذشته منجر به جوانتر شدن
جمعیت و افزایش خیل متقاضیان کار شده است. در طول چند سال گذشته، عرضه به
شدت افزایش یافته و انتظار میرود متقاضیان کار به ویژه از ناحیه دارندگان
تحصیلات عالی همچنان رو به فزونی باشد. در ضمن مقوله رشد جمعیت، بار تکفل
را افزایش داده و سبب شده که افراد به ناچار تلاش بیشتری برای تامین هزینه
زندگی به عمل آورند. این مسأله با توجه به فزونی نسبی نرخ تورم بر نرخ
افزایش حقوق و دستمزد مستخدمین تشدید شده و در سطح کلان اقتصادی، مشکلات
اشتغال تازهواردین را دو چندان کرده است. همچنین رشد سریع جمعیت نیاز به
سرمایهگذاری در زمینههای مختلف به ویژه آموزش و بهداشت و درمان را
افزایش داده که این مساله موجب محدودیت بیشتر منابع برای پرداختن به امور
اساسی جهت رشد تولید و اشتغال مولد شده است. این پدیده به همراه پرداخت
ناکافی به نیروهای شاغل، اقتصاد را با مشکل کمکاری و بیکاری پنهان مواجه
کرده و به پیچیدگی مشکلات اقتصادی افزوده است.
۱۸ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۹:۱۴:۴۸ قبل از ظهر