بازگشت به ناسيوناليسم اقتصادي

بازگشت به ناسيوناليسم اقتصادي
مديريت بحران بسيار پيچيده و پردردسر كنوني در صحنه اقتصاد جهاني پيش از آن‎كه نيازمند برخورد اصولي و مستقيم باشد، بيشتر محتاج نوعي خردگرايي و انعطاف است.
مديريت بحران بسيار پيچيده و پردردسر كنوني در صحنه اقتصاد جهاني پيش از آن‎كه نيازمند برخورد اصولي و مستقيم باشد، بيشتر محتاج نوعي خردگرايي و انعطاف است، مسئله‎اي كه همه تحليل‎گران و ناظران اقتصادي جهان براي تحقق آن به رئيس‎جمهور جديد آمريكا چشم دوخته‎اند. سؤالي كه ذهن بسياري را به خود مشغول كرده اين است كه وظيفه دولت‎ها در اين مقطع اساسي چيست؟ آيا دولت‎ها بايد بازارهاي سرمايه را با ارائه تضمين‎هاي جديد تقويت كنند يا به تزريق منابع به بانك‌ها بپردازند؟ و يا اين سوأل ‎كه وضعيت اقتصادي امروز را بايد از چه راهي مورد تحريك و انگيزش بيشتر قرار داد؟
مشخص است كه راه‎كارها و پيشنهادها از كشوري به كشور ديگر متفاوت است. اما سؤال مهم‎تر و اساسي‎تري كه مطرح مي‌شود اين است كه آيا بايد بانك‌ها را ملي كرد؟ بسياري معتقدند در برخي از شرايط مي‌بايست دست به چنين كاري زد و پي‎ريزي ناسيوناليسيم اقتصادي يا همان ملي‎گرايي در اقتصاد، مي‎تواند يكي از راهكاري‎هاي احتمالاً مفيد براي برون رفت از شرايط موجود باشد.
ناسيوناليسيم اقتصادي طبيعتاً مخالفاني نيز دارد چرا كه اساساً اين رويه به تثبيت مشاغل و سرمايه در درون مرزهاي سياسي منجر مي‌شود و مي‎تواند آزاد‎سازي اقتصادي را تحت الشعاع قرار دهد. به عبارتي ديگر ناسيوناليسيم اقتصادي ممكن است بحران موجود را به بحراني سياسي تبديل كند كه تبعات آن براي اقتصاد جهاني دو چندان خواهد بود.
فراموش نكنيم تجارت در معناي عام خود به تخصصي‎شدن امور مي‌انجامد و شكوفايي اقتصادي را در پي خواهد داشت. علاوه بر اين بازارهاي سرمايه جهاني با همه مشكلاتشان در تخصيص منابع، بسيار بهتر و قدرتمندتر از بازارهاي محلي عمل مي‌كنند. همكاري و تعامل اقتصادي باعث تشويق سرمايه‎گذاران و افزايش اعتماد‎به‎نفس آنان در سرمايه‌گذاري مي‎شود و اين دو عامل مي‎تواند امنيت بازار را در پي داشته باشد. با اين حال، اقتصاد جهاني‎شده با اين منافع و محسناتِ آشكارش فعلاً در معرض تهديد جدي قرار دارد.
كنگره آمريكا پس از تصويب چندين و چند طرح عظيم مالي، حال سرگرم تصويب بسته نجات 800 ميليارد دلاري است كه در كليت خود قرار است منجر به استفاده هرچه بيشتر از منابع و مواد اوليه آمريكايي در فرآيند توليد شود. اخيراً بسياري از مقامات آمريكايي، از جمله «تيم گايتنر» وزير جديد خزانه‎داراي آمريكا، چين را متهم كرده كه واحد پولي خود را تحت انحصار قرار داده است. عاملي كه به زعم او باعث شده است اين كشور سهم مهمي در تشديد بحران فعلي داشته باشد. اما تصويب لايحه فعلي در كنگره مي‎تواند دقيقاً حركتي جدي‎تر از اين، در مسير انحصاري كردن فعاليت‎هاي اقتصادي باشد. خودرو‎سازان در نقاط مختلف جهان دست به دامان دولت‎ها شده‎اند و برخي نيز توانسته‎اند حمايت‎ها مالي لازم راكسب كنند. صنايع ديگر نيز در كشورهاي چون هند و اكوادر توانسته‎اند منابع مالي را در دوران ركود از دولت كسب كنند.
تب ناسيوناليسيم يا همان ملي‎گرايي اقتصادي در صنعت بانك‎داري شديدتر است. در فرانسه و انگلستان دولت‎ها با تزريق ماليات اخذ شده از مردم به شكم سيري‎ناپذير بانك‌ها، بيش از پيش، دروني سازي در اقتصاد را دامن مي‎زنند. تنظيم‎كنندگان مقررات نيز به سمت تدوين و اعمال قوانين ملي روي آورده‎اند. سوئيس وام‎هاي داخلي را در ارجحيت قرار داده و تعداد وام‎هاي خارجي ارائه شده روز‎به‎روز در حال كاهش است.
هدف اصلي دولت‎ها از حفظ كالا و سرمايه‎ي بيشتر، حفظ مشاغل است. امروزه در سرتاسر جهان‎ كارگران در وضعيت مناسبي قرار ندارنند و بيش از همه طالب حمايت‎هاي دولتي هستند. كارگران در انگلستان اخيراً در در حمله‎اي شديد به «گوردون براون» از او خواستند مشاغل انگليسي را به كارگران انگليسي بدهد. در فرانسه در يك اعتصاب ميليوني در 29 ژانويه، بسياري به خيابان‎ها ريختند و خواستار سامان‎دادن به وضع دست مزدها و مشاغل خود شدند. در يونان پليس براي مهار كردن شورش كشاورزاني كه خواهان يارانه‎هاي بيشتر بودند به گاز اشك‎آور متوسل شد و همه اين‎ها خساراتي است كه اقتصاد جهان به خاطر وضعيت بيمار اقتصاد آمريكا متحمل مي‎شود.
در دفاع از ناسيوناليسيم اقتصادي سه استدلال مهم وجود دارد؛ اول اين‎كه اقتصاد ملي يا «همان هزينه تمام شده» به لحاظ تجاري توجيه بالايي دارد. دوم اين‎كه به لحاظ سياسي نيز توجيه پذير است و سوم اين‎كه كنترل و جمع كردن آن آسان‎تر است. در استدلال اول بانك‎هاي زيان‎ديده مي‎توانند با فعاليت در بازارهاي داخلي زيان خود را تا حد زيادي جبران كنند؛ چرا كه توانايي هضم و درك مخاطرات و منافع اين تجارتِ نسبتاً كوچك را خواهند داشت. به لحاظ منافع سياسي نيز، تزريق منابع كسب شده از ماليات دهندگان به سيستم بانكي اقدامي مناسب براي دولت‎ها محسوب مي‌شود؛ چرا كه راه‎حلي سريع و مقطعي است. در استدلال سوم نيز محافظه‎كاري اقتصادي تقويت مي‎شود. با همه اين منافع، سيستم اقتصاد جهاني در حال حاضر آن‎قدر پيچيده است كه جدا شدن و انزوا از آن دشواري‌هاي خاصي در پي دارد. با اين حال مي‎بينيم كه جريان ملي‎گرايي اقتصادي عملاً كليد خورده، بسياري از غول‎هاي چند مليتي نيز ناچار مجبور به پذيرش آن لااقل در مراحل ابتدايي شده‎اند.
بحران اقتصادي آمريكا عملاً كاري كرده است كه كشورها خود را فلج مي‌بينيد و با ارتباطات گسترده‎اي كه ميان آن‎ها وجود دارد، فشارها هر لحظه بيش‎تر از قبل احساس مي‎شود. تجارت جهاني براي اولين بار از سال 1982تا 2008، امسال ركود را تجربه مي‎كند. سود خالص سرمايه در بخش خصوصي امسال در عين شگفتي از رقم 929 ميليارد دلار در سال يعني به رقم 165 ميليارد دلار مي‌رسد. يعني جهاني‎سازي آمريكايي، غم‎انگيزترين سال خود را در عصر مدرن تجربه خواهد كرد.
آمريكا با علم به اين مسئله و با همه طرفداري هاي خود از جهاني‎شدن اقتصاد طي يك لايحه سنگين 800 ميليارد دلاري، ناسيوناليسيم اقتصادي را ترويج كرده است، چه اين‎كه اولويت دادن به منابع و مواد اوليه‎ي داخلي معناي ديگر نمي‎تواند داشته باشد. اين مسئله در صورت تحقق، آخرين پايگاه‎هاي متزلزل اقتصاد جهاني را خواهد بلعيد و كشورهاي ديگر نيز با پيروي از اين اقدامِ ظاهراً نجات‎بخش، در عين نجات خود، اقتصاد كشورهاي ديگر را به خطري بزرگ مي‎اندازند.
اوباما در ظاهر با طرح هايي چون تزريق دلار به كشورهاي نيازمند و تضمين قراردادهاي شركت‎هاي بيمه‎گر در اروپا به خيال خود در اقتصاد جهاني نقش خود را به عنوان ناجي ايفا كرده است، اما شعارهايي چون «جنس آمريكايي بخريد» و يا بسته نجات 800 ميليون دلاري حمايت از صنايع و منابع داخلي، نشان مي‎دهد كه آمريكا در راه جبران نقص هاي ذاتي اقتصاد بحران‎زده خود نه تنها واقع‎گرا نيست و نگاهي به دنياي پيرامون داخلي خود ندارد بلكه در كوتاه‎مدت نيز ضربه‎اي سنگين به وضعيت داخلي خود مي‎زند.
ارتباط وسيع اقتصاد آمريكا با جهان امروز، نه تنها با اين طرح به ويراني مشاغل در آمريكا و طبعاً در جهان منجر مي‌شود بلكه تبعات سياسي سنگيني براي اوباما خواهد داشت؛ مردي كه بهبود وجهه آمريكا را يكي از اولويت‎هاي خود دانسته است. اما اعمال و اجراي اين طرح‎ها پيام ويرانگري براي اقتصاد جهاني خواهد بود. به عبارت ديگر قهرمان بلامنازع بازارهاي آزاد جهان چندي ديگر به تنها طبّال ميدان، تبديل خواهد شد.
منبع خبر: خبرگزاری فارس
  ۱۳ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۸:۰:۴ قبل از ظهر
شما اولین نفری باشید که نظر میدهد

 همین حالا نظر خود را ثبت کنید:

نتایج یافت شده: 0 مورد