قبل از جنگ كره، كره شمالی ثروتمندتر از كره جنوبی بود ولی امروز تفاوت
این دو كشور با اقتصاد بسته دولتی و اقتصاد آزاد دو نگاه متفاوت مثل تفاوت
شب و روز است.درآمد سرانه كره جنوبی در سال ۲۰۰۴ حدود ۲۰ برابر كره شمالی
كه در آن فقر و تنگدستی بیداد می كند بوده است و امروز سطح رفاه و امید به
زندگی و شاخص های توسعه یافتگی در كره جنوبی تقریباً در حد نزدیك به
استاندارد كشورهای اروپایی است. برندهای كره ای در لوازم خانگی، خودرو،
كشتی سازی در جایگاه قابل اتكاء قرار داشته و دارای مزیت های رقابتی است و
در بازارهای آمریكا و اروپا سهم قابل توجهی را كسب نموده است. در كشور كره
جنوبی شركت های غول پیكری مثل سامسونگ، دوو، ال جی، هیوندای و ...بالغ بر
۵۰۰ میلیارد دلار فروش سالانه دارند و در بازارهای اروپا، آمریكا و آسیا
(از جمله ایران) سهم قابل توجهی از بازار را كسب نموده اند و خودروسازیهای
ما، در بازار تونس، سودان و سوریه نیز پایداری ندارند. كشور كره جنوبی در
سال ۱۹۶۲ حدود نیم میلیارد دلار درآمد داشته است و كشور ما با ۲۸ میلیون
نفر جمعیت دارای درآمد ۲۴ میلیارد دلار بوده است. هم اینك درآمد كشور ما
حتی به رغم افزایش قیمت نفت و با جمعیت ۶۸ میلیون نفر كمتر از ۱۵/۱ كره
جنوبی است.
كشور مالزی كه در حدود ۲۵ سال قبل استانداردهای زیستی كشور
هائیتی را داشته امروز از قدرت های اقتصادی آسیا به شمار می رود. مالزی با
رهبری هوشمندانه ماهاتیر محمد و در یك پروسه ۲۵-۲۰ ساله توانست با اتخاذ
سیاست های بهینه اقتصادی و مالی، بنیان های یك تمدن جدید در شرق آسیا را
بنا نهد. سطح دانش، فرهنگ و آگاهی های فردی و عمومی و شكل گیری رفتار و
حقوق شهروندی، حذف رانت ها و باندهای اقتصادی، گشودگی بازارهای جذب
سرمایه، تدوین استراتژی تجاری و صنعتی، توجه به جایگاه تحقیق و توسعه و
نوآوری و ... از راهبردهای اساسی مالزی برای توسعه یافتگی به شمار می
رود.كشورهای تایلند و برمه هم سطح بودند اما امروز تایلند دارای اقتصادی
توسعه یافته و ۲۵ برابر سطح اقتصادی برمه، پیشرفت داشته است. كشور ژاپن در
سال ۱۹۴۵ (پایان جنگ جهانی دوم) نابود شد اما امروز پس از آمریكا و
اتحادیه اروپا دارای سومین اقتصاد جهانی است. در سال های ۱۹۴۶ میلادی ژاپن
مغلوب كشورهای فاتح جنگ های دوم عملاً به اشغال كشورهای متحد درآمد. هنوز
با گذشت بیش از نیم قرن پایگاه های ارتش آمریكا در ژاپن از بین نرفته است،
اما اراده ژاپنی ها به تسخیر درنیامد و با عزم ملی برای قدرتمندی ژاپن از
همه امكانات به خوبی بهره جستند.
از زیر خاكسترهای جنگ، مردم قحطی زده
ژاپن درس مقاومت و ایستادگی را از رهبران خود آموختند، نخبگان ژاپنی
مهاجرت نكردند بلكه فرهیختگان و شایستگان را از اقصی نقاط جهان، دعوت
كردند (مثل آقای پروفسور دمنیگ پدر كیفیت، از آمریكا كه طی دو دهه به
مدیران ژاپنی، راه های ارتقاء كیفیت را آموزش داد و جایزه دمنیگ به نام او
در ژاپن طراحی و اجرا می گردد.) در مورد كشور امارات متحده عربی نیازی به
توضیح وجود ندارد، چرا كه كم و بیش از رشد جهشی آن طی سال های اخیر به
خوبی آگاه هستیم. كشور امارات متحده عربی رمز موفقیت خود را در جذب سرمایه
و ایجاد تسهیلات برای سرمایه گذاری كوچك و بزرگ یافته است. سالانه در این
امیرنشین (با وسعتی كمتر از استان خراسان رضوی) بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار
سرمایه گذاری صورت می گیرد و به مركز اصلی تجارت در منطقه و حتی جهان
تبدیل شده است.چین با اقتصاد بسته (تا اواسط دهه ۸۰) و چین با اقتصاد باز
و آزاد عینی ترین نماد تحول و ارتقاء سطح درآمد می باشد. درآمد كشور چین
در ۱۹۷۵ حدود یك میلیارد دلار بوده است و در طی بیست و پنج سال گذشته به
بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار رسیده است.
اینها درس تاریخ است، تاریخ اقتصاد به ما نشان می دهد كه ما در یك فرآیند
و سیكل مشخصی حركت می كنیم . حركت از جوامع فئودالی، كشاورزی، صنعتی،
فراصنعتی، دهكده جهانی و ...
در این فاصله تحولات زیادی رخ داده است، غوغاهای فراوانی به پا شده است،
در بافت جمعیتی كره زمین جابه جایی های زیادی صورت گرفته است. امروز ۲۰۰۰
كارگر معدن در انگلستان، ده ها برابر صدها هزار كارگر معدن در ۱۰۰ سال پیش
تولید می كنند. ۹۰ درصد خودروهای دنیا توسط ۱۰ شركت خودروساز (غول های
خودروسازی) دنیا تولید می شوند، شركت تویوتای ژاپن سالانه حدود ۵/۶ میلیون
خودرو تولید می كند، خواب سرمایه در این شركت كمتر از ۲۰ ساعت است (در
شركت های ایرانی خواب سرمایه حدود ۶ ماه است) استفاده از روش های نوین
مدیریت و مهندسی صنایع از جمله تولید به موقع، حذف انبارها و كاهش قیمت
تمام شده و دارا بودن قیمت های رقابتی با حفظ كیفیت و استانداردهای جهانی،
محصولات ژاپنی را در جایگاه ممتازی قرار داده است.
در شركت های ژاپنی به طور متوسط هریك از كاركنان ۴ پیشنهاد در طول یك سال
برای بهبود كیفیت و كاهش هزینه ها ارائه می نمایند كه میزان صرفه جویی آن
در سال بیش از میلیاردها دلار می باشد.
تعداد پروژه های بهبود در بعضی از شركت های ژاپنی به بیش از یكصد هزار
پروژه در سال می رسد.درس دیگر تاریخ این است كه اگر رانت ها و حمایت های
بی منطق و یارانه دولتی هدفمند و یا حذف نشوند (یارانه های غیرمستقیم به
سازمان ها حذف شوند) كارآمدی را تنزل و مصرف گرایی را افزایش داده ایم.
دیگر كسی به دنبال ایده های نو و خلاقیت نمی رود.بایستی به نیروهای جوان و
كارآمد كشور، عزت، افتخار و فرصت داد تا شیوه های اقتصادی را نوآوری
كنند.سازمان تجارت جهانی، فضایی است برای رقابت در اقتصاد بین المللی، حفظ
آرامش در خانه اقتصاد جهانی، كاهش شوك های غیرمنتظره و ایجاد و ارتقاء
امنیت برای تجارت جهانی.فرآیند خصوصی سازی كه در سال های اخیر (به خصوص از
سال ۸۲ به بعد) شتاب گرفته است. در جهت ارتقاء رقابت مندی هدف گذاری شده
است اما بد نیست بدانیم اندازه دارایی دولت در حال حاضر حدود یكصد برابر
آن چیزی است كه در حال خصوصی سازی شدن است.
تاریخ اقتصاد به ما درس می دهد
كه دولت بایستی در حوزه های خاصی سرمایه گذاری كند مانند نفت و گاز. ما در
هیچ یك از حدود ۱۷۰ رشته سرمایه گذاری شده در طول ۴۰ سال گذشته دارای مزیت
رقابتی و حتی مزیت نسبی نیستیم. اما كشور آلمان در حدود كمتر از ۲۰ رشته
ای كه طی این مدت سرمایه گذاری كرده است ، دارای مزیت های رقابتی است. درس
بعدی تاریخ اقتصاد این است كه ما بایستی ظرفیت و امنیت جذب سرمایه گذاری
خارجی را به میزان قابل توجهی توسعه بدهیم. كل سرمایه گذاری های انجام شده
در طی سال های اخیر در كشور ما (از سال ۸۰ به بعد) كمتر از ۷۰۰ میلیون
دلار است ولی چین در سال ۲۰۰۲ حدود بیش از ۴۰ میلیارد دلار سرمایه مستقیم
خارجی جذب كرده است (نرخ تورم در چین منفی و نرخ بیكاری با جمعیت ۱
میلیارد و سیصد میلیون نفر صفر است).اقتصاد ما در دو دهه گذشته بالنده تر،
جهانی تر و كارآمدتر نشده است. ما در بسیاری از موارد، مسیر را اشتباه
رفته ایم و در مواردی هم كه مسیر درستی انتخاب شده است با سرعت بسیار كم
رفته ایم و یا در همان اوایل مسیر خسته شده ایم و تا مقصد پیش نرفته
ایم.درس بعدی تاریخ این است كه در كشورهایی كه در فضای جهانی شدن تجارت
قرار گرفته اند، سطح فقر پایین آمده است، (در كشور چین در سال ۱۹۹۲ حدود
۸۰۰ میلیون نفر زیر خط فقر بوده اند و در سال ۲۰۰۴ به حدود ۲۰۰ میلیون نفر
كاهش یافته است.)تاریخ اقتصاد به ما می آموزد كه فقدان آزادی تجارت و
رقابت موجب فقر و فساد و رانت می گردد.
چندجانبه گرایی و همكاری های
جغرافیایی اقتصاد بین الملل موجب بروز تحولات شگرفی طی ۳۰ سال گذشته در
اقتصاد جهانی شده است.اقتصادهای باز و آزاد سرمایه های سیال را به خوبی
جذب كرده اند، مرزهای دانش و فن آوری كشورها به هم متكی شده است. اقتصاد
كارآمد بایستی قادر به تولید ثروت در كشور باشد كه اقتصاد كشور ما، در سال
گذشته چنین ویژگی از خود نشان نداده است (بودجه كشور ما در سال ۲۰۰۲ حدود
۸۰ میلیارد دلار و بودجه شركت تویوتا ۱۶۰ میلیارد دلار بوده است) نتیجه
این كه، بایستی در راستای تحقق سند چشم انداز ۲۰ ساله كشور با یك تعامل
موفق و پویا با اقتصاد جهانی، كوچك كردن و منطقی كردن ساختار اقتصاد
دولتی، مشاركت هرچه وسیع تر مردم و جذب سرمایه های خارجی و رقابتی كردن
روابط تجاری، حذف یارانه های غیرمستقیم و رانت های دولتی (حتی اگر نتوانیم
به WTO بپیوندیم) همراه با دیپلماسی موفق بازرگانی، جایگاه كشور را به سطح
مناسب در اقتصاد بین الملل ارتقاء بخشیم، تا از این طریق نرخ تورم و
بیكاری را كاهش و امید مردم را به آینده ای مطمئن افزایش دهیم.و دیگر تنها
كشور منطقه نباشیم كه دارای نرخ تورم دو رقمی هستیم.
ما بایستی فرآیند
شفاف سازی، خصوصی سازی اقتصاد و تسهیل در رقابت پذیر كردن اقتصاد كشور را
نه به خاطر پیوستن به سازمان تجارت جهانی انجام دهیم بلكه اگر چنین
سازمانی هم وجود نداشت و قصد پیوستن هم نداشتیم برای افزایش سطح رفاه
زندگی مردم و ایجاد پویایی، تحول، كارآفرینی، خلاقیت و نوآوری، بایستی از
اقتصاد نفتی و دولتی به سرعت فاصله بگیریم و ساز و كار اقتصاد رقابتی و
توسعه یافتگی را فراهم كنیم. مردم كشور ما حق دارند پس از سال ها مبارزه
با استبداد و خودكامگی، جنگ و تورم و ... طعم رفاه نسبی، توسعه همه جانبه
و پایدار را بچشند.