در جستوجوي واقعيت مطلق بودن، غير عملي و طاقت فرساست.
1. جست و جوي واقعيت مطلق برايايتالياييها آزاردهنده است. واقعيت مفهومينسبي و انعطاف پذير است که ميتواند با سرعت قابل ملاحظهاي شکل و جايگاهش را تغيير دهد.
در جستوجوي واقعيت مطلق بودن، غير عملي و طاقت فرساست.
2. برنامهريزي بنيادي و بلند مدت، نه معمول است و نه معقول. اين قبيل برنامهريزي در چنين فضاي تجاري ناپايدار و فرار و محيط فردگرا، بيمعنا است. اگر برنامهريزي بلند مدتي هم باشد، عمدتا در بسترهاي تجاري خرد و حاشيهاي است.
3. مورد احترامترين فرد، لزوما صالحترين فرد به لحاظ تواناييهاي فني نيست. ويژگيهاي فردي، ديرپايي روابط، و وفاداري به مراتب مهمتر هستند.
4. تصميمها به ندرت با رايگيري اتخاذ ميشوند. جلب توافق و اجماع عمومي اهميت دارد. در صورتي که اتفاق نظر
حاصل نشود، مخالفان ميتوانند در روند تصميمگيري از درون کارشکني کنند.
5. سبکهاي ارتباطي درايتاليا متنوع هستند؛ ولي بر پايه سنت، عمدتا سبک آمرانه و دستوري از جانب يک مدير فرهمند، غلبه دارد.
6. انفجار احساسي در محيط کار، پديدهاي نيکو انگاشته شده و از آن به عنوان نشانهاي از لجام گسيختگي و مبتدي گري تعبير نميشود. دست کم گرفتنشان ايتالياييها به دليل طبيعت احساسي شان، امري خطرناک است.
7. کسب رضايت کلاميصرف، هميشه کافي نيست. بلکه حتي بيادبانه تلقي ميشود. ترغيب، تاکيد و پيگيري نيز لازم است.
8. روابط در ايتاليا حائز اهميت تام هستند. همه چيز از همين شبکههاي ارتباط نشات ميگيرد. يک پيش نياز اساسي براي همکاري موفق درايتاليا، برقراري پيوندهاي محکم ارتباطي است. زماني را که براي ايجاد روابط صرف ميکنيد، به حساب زمانهاي تلف شده نگذاريد.
9. جايگاهها غالبا بيش از آنکه بر مبناي صلاحيتهاي فني و تخصصي باشند، بر اساس روابط فردي شکل ميگيرند. اين يعني هر فرد ممکن است کوله باري از مسووليتهاي مختلف را توامان بر دوش داشته باشد.
10. معمولا گفتوگوهاي کوتاهي پيش از آغاز رسمي جلسات در ميگيرد. البته بعيد است اين گفتوگوها چندان به درازا بکشد (به طور معمول 5 دقيقه يا کمتر).
11. کنترل تيمهايي که بر اساس نظام مستحکم سلسله مراتبي به وجود آمدهاند، در هنگام مداخله شبکههاي ارتباطي معمول، دشوار است؛ ( مگر آن که تيم سازماني مداخلهگر، خود منعکس کننده يکي از اين شبکهها باشد.)
12. هرگونه ژستي مبني بر اينکه جلسات، همايشهاي آزاد براي تصميمگيري هستند، احتمالا يک ژست نمايشي است. حتي اگر بر سر تصميميتوافق نظر صورت پذيرد، محتمل است که تصميم متفاوتي در جاي ديگر و توسط شخص يا اشخاص ديگري به کرسي بنشيند.
13. جلسات معمولا غيررسمي و به منظور ارزيابي حالات روحي افراد و ميزان قوت عاطفي آنها نسبت به مسائل خاص، و نه لزوما براي جلب توافق در مورد يک تصميم، برگزار ميشوند.
14. حضور ساختار يافته و از پيش برنامهريزي شده به جلسات دشوار است. نگاه کلي به ساختار تجاري گوياي اين است که همه بخشها به هم مرتبط هستند.
15. فرض براين است که هر کدام از حاضران در جلسه، حرفي براي گفتن داشته باشد. ميزان اهميتي که به يک ايده داده ميشود، بيش از آن که به بار علمي خود ايده مربوط باشد، به شخصيت و قدرت نفوذ گوينده آن بستگي دارد.
16. ورود و خروج به/ از جلسه در ميانه آن ايرادي ندارد. زيرا- جلسهها ممکن است در حين جلسه همچنان ادامه يابند. صحبت کردن با تلفن همراه در حين جلسه نيز پذيرفته شده است، مخصوصا اگر منتظر تماس يکي از دوستان معتمد باشيد.
17. عبارات شفاهي، نسبت به مکتوب اتکا پذيري بيشتري دارند. پس به مکاتبات اکتفا نکنيد و حتما حضورا با افراد پاي ميز مذاکره بنشينيد. پرچانگي و با آب و تاب سخن گفتن، تواناييهاي ارزشمندي محسوب ميشوند.
18. بسامد شوخ طبعي در ايتاليا نسبت به انگلستان کمتر، ولي از کشورهايي نظير آلمان، سوئيس و... بيشتر است. حائز اهميت است که ژست جدي نگيريد و از تک تک لحظات زندگي لذت ببريد.
19. وقتشناسي مهم است، ولي اهميت روابط انساني به مراتب بيشتر است. ايتالياييها در صورت امکان سر وقت حاضر خواهند بود، اما ديگر ميان کنشهاي انساني ممکن است دراين زمينه اخلال ايجاد کنند.
20. غذا مهم است و وعدههاي صرف غذا بيش از آنکه براي بحث پيرامون جزئيات داد و ستدهاي تجاري باشند، براي برقراري ارتباط و تعاملات انساني هستند.
۱۹ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۴:۴۲:۵۷ قبل از ظهر