DAF: تحويل كالا به نقطهاي تعيين شده در مرز به هزينه فروشنده، پرداخت هزينه ترخيص واردات، عوارض و ماليات گمركي و ساير هزينهها و مخاطرات با خريدار است
EXW: به معناي «از» ميباشد. EXW در مورد كالاهايي كاربرد دارد كه فقط در محل فروشنده قابلتحويل هستند.
خريدار مسوول بارگذاري كالا در كاميون يا كانتينر در محل فروشنده و هزينهها و مخاطرات متعاقب آن است. در عمل خيلي غيرمتعارف نيست كه فروشنده بارگذاري كالا در كاميون يا كانتينر در محل خود را بدون اخذ مبلغي براي بارگذاري انجام دهد.
محل فروشنده بايد پس از EXW ذكر شود. به عنوان مثال EXW Kobe يا EXW San Antonio.
EXW معمولا بين توليدكننده (فروشنده) و صادركننده (خريدار) به كار ميرود و صادركننده طبق شرايط ديگري به خريداران خارجي ميفروشد.
FCA: تحويل كالا روي كاميون، واگن قطار يا كانتينر در نقطه تعيين شده براي عزيمت (ارسال) كه يا همان محل فروشنده است يا ايستگاه راهآهن با پايانه باري كه از قبل مشخص شده يا تحويل به شركت حملكننده، همگي با هزينه فروشنده، نقطه موردنظر در مبدا ممكن است مركز ترخيص گمركي باشد يا نباشد. خريدار، مسوول هزينه اصلي حمل، بيمه بار و ساير هزينهها و مخاطرات است.
از نقطهنظر فني، كالاهايي كه تحت نگهداري و مسووليت حملكننده هوايي قرار ميگيرند، تحويل در داخل هواپيما (مثل روي كشتي) در نظر گرفته ميشوند، حتي در عمل، خيلي از صادركنندگان و واردكنندگان هنوز از FOB براي حمل هوايي استفاده ميكنند. بعضي از توليدكنندگان نيز ممكن است از اصطلاحات پيشينFree On Truck) FOT)و FORو(Free On Rail) به هنگام فروش به تجار صادركننده استفاده نمايند.
اصطلاح FCA همچنين در خدمات RO/RO نيز كاربرد دارد. نقطه عزيمت (بارگيري) بايد پس از اصطلاح FCA بيايد. مثلا FCA Hong Kong و FCA Seattle.
FAS : كالاها به هزينه فروشنده در بارانداز، روي دوبه يا قايقهاي ديگر و كلا به نحوي نزديك كشتي قرار ميگيرند كه در دسترس تجهيزات بارگيري كشتي باشند تا به داخل كشتي منتقل شوند. خريدار مسوول هزينههاي بارگيري، هزينههاي اصلي حمل، بيمه محموله و ساير هزينهها و مخاطرات است. FAS اغلب در حمل محمولات تفكيك شده و نيز واردات كشورهايي كه از كشتيهاي خودشان براي حمل استفاده ميكنند، كاربرد دارد.
بندر مبدا (بارگيري) بايد پس از اصطلاح FAS ذكر شود.
FOB : تحويل كالا به هزينه فروشنده بر روي كشتي در بندر مبدا (بارگيري) تعيين شده، هزينههاي اصلي حمل، بيمه بار و ساير هزينهها و ريسكها به عهده خريدار است. بندر مبدا (بارگيري) بايد پس از اصطلاح FOB ذكر شود.
در آمريكاي شمالي اصطلاح FOB كاربردهاي ديگري نيز دارد. بسياري از فروشندگان و خريداران در آمريكا و كانادا كه به شيوه حساب باز و ارسال كالاي اماني معامله ميكنند، از FOB مبدا و FOB مقصد نيز استفاده ميكنند. FOB مبدا يعني خريدار هزينه حمل و ساير هزينهها و مخاطرات را ميپردازد. FOB مقصد يعني تا تحويل كالا در محل خريدار، مسووليت هزينههاي حمل و ساير هزينهها و مخاطرات به عهده فروشنده است كه بسته به قرارداد بين خريدار و فروشنده ممكن است شامل ترخيص واردات، پرداخت عوارض و ماليات گمركي در كشور خريدار نيز باشد.
در معاملات بينالمللي بايد از كاربرد FOB مبدا و FOB مقصد، اجتناب شود چون بخشي از اينكوترمز نيستند.
CFR: تحويل كالا به بندر تعيين شده در مقصد (محل تخليه) به هزينه فروشنده، خريدار مسوول بيمه بار و ساير هزينهها و مخاطرات است. اصطلاح CFR قبلا به صورت C&F نوشته ميشد. بسياري از صادركنندگان و واردكنندگان در سطح جهان هنوز از اصطلاح C&F استفاده ميكنند.
نام بندر مقصد (محل تخليه) بايد پس از CFR قيد شود.
بايد متذكر شد كه در قواعد اينكوترمز، اصطلاحات FOB، CFR و CIF صرفا براي حمل در دريا به كار ميروند، با اين همه در عمل خيلي از صادركنندگان و واردكنندگان از هر سه اصطلاح فوق در حمل هوايي نيز استفاده ميكنند.
CIF: بيمه محموله و تحويل كالاها به بندر مقصد (محل تخليه) با هزينه فروشنده، هزينههاي ترخيص واردات و ساير هزينهها و مخاطرات به عهده خريدار است.
نام بندر مقصد (محل تخليه) بايد پس از CIF قيد شود.
CPT: تحويل كالا به مقصد تاييد شده (محل تخليه) به هزينه فروشنده، بيمه بار، ترخيص واردات، پرداخت عوارض و ماليات گمركي و ساير هزينهها و مخاطرات به عهده خريدار است.
نام محلي كه به عنوان مقصد (محل تخليه) تعيين شده پس از CPT بايد قيد شود.
CIP: تحويل كالا به مقصد مورد نظر (محل تخليه) و بيمه كالا تا آنجا به هزينه فروشنده، پرداخت هزينه ترخيص واردات، عوارض و ماليات گمركي و ساير هزينهها و مخاطرات با خريدار است.
نام محلي كه به عنوان مقصد (محل تخليه) تعيين شده پس از CIP بايد قيد شود.
DAF: تحويل كالا به نقطهاي تعيين شده در مرز به هزينه فروشنده، پرداخت هزينه ترخيص واردات، عوارض و ماليات گمركي و ساير هزينهها و مخاطرات با خريدار است.
نام نقطهاي در مرز (محل تخليه) كه قبلا مشخص شده، پس از DAF بايد نوشته شود.
DES:تحويل كالا بر روي كشتي در بندر تعيين شده مقصد (محل تخليه) به هزينه فروشنده، هزينه تخليه از كشتي، ترخيص واردات، عوارض و ماليات گمركي، بيمه بار و ساير هزينهها و مخاطرات به عهده خريدار است.
نام بندر مقصد (محل تخليه) بايد پس از DES قيد شود.
DEQ: تحويل كالا به اسكله (بندر) در مقصد به هزينه فروشنده. فروشنده مسوول ترخيص گمركي و پرداخت عوارض و ماليات گمركي طرف خريدار است. خريدار بيمه بار و ساير هزينهها و مخاطرات را به عهده ميگيرد.
نام بندر مقصد (محل تخليه) بايد پس از DEQ قيد شود.
DDU: تحويل كالا و بيمه بار تا نقطه نهايي در مقصد كه اغلب سايت پروژه يا محل خريدار است، به هزينه فروشنده، خريدار مسووليت ترخيص واردات و پرداخت عوارض و ماليات گمركي را به عهده ميگيرد. فروشنده ممكن است با پذيرش ريسك مربوطه، بار را بيمه نكند.
نام مقصد (محل تخليه) بايد پس از DDU ذكر شود.
DDP: فروشنده بيشتر هزينهها را ميپردازد كه شامل بيمه بار، ترخيص واردات، پرداخت عوارض و ماليات گمركي طرف خريدار و تحويل كالا در نقطه نهايي در مقصد كه اغلب سايت پروژه يا محل خريدار است، فروشنده ممكن است با پذيرش ريسك مربوطه، بار را بيمه نكند.
نام مقصد (محل تخليه) بايد پس از DDP ذكر شود.
كامران بيرامي
۱۷ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۶:۲۵ بعد از ظهر