سرمایهداری جهانی به یاری تبلیغات و فضاسازی از طریق رسانههای قدرتمندی
كه در اختیار دارد، اوضاع را به گونهای سامان میدهد كه راههای پیشنهادی
او گاه تنها راه برای پیشرفته و توسعه تلقی میشود اما این تمامی واقعیت
نیست. جهانی شدن در حقیقت مجموعه بیپایانی از فرآیندهای چند سویه از
اندیشهها، تصاویر، جابهجایی انسانها، كالاها، مهارتها و فناوریها و
انباشتی روزافزون از خطرات و تهدیدها و در همان حال فرصتها و امكانات
تازه، تعرضها و یورشهای ضدانسانی و در عین حال همبستگیها و دغدغههای
انسان دوستانه، تمامیتی تو در تو از تمایل به نابودی فرهنگهای كوچك و
غیرمركزی و در عین حال ارادهای قدرتمند به حفظ و نوزایی این فرهنگها،
گرایشی گسترده به یكسانسازی فرهنگی و كالایی كردن آنها با هدف تولید
انبوه و در عین حال ارادهای توانا به ایجاد فرهنگها و خردهفرهنگهای
جدید و به وجود آوردن پتانسیلهای بیشمار برای ایجاد كالاست.
از همین رو
باید دانست كه در شناخت این پدیده پیچیده كه هرگز در تاریخ حیات انسانها
پیشینهای نداشته است و تناقضهای مدرنیته را به نحوی باز هم پیچیدهتر در
دوران پسامدرن تداوم بخشیده و افزایش میدهد، بیش از هر چیز باید به درك
نسبتاً قابل قبولی از آن رسید و سپس تلاش كرد مورد به مورد و بنابر هر
موقعیت خاص زمانی و مكانی، راهحلهایی پویا برای برخورد با آن و مدیریت
آن به دست آورد.
«جهانی اندیشیدن و محلی فكر كردن» شعار زیبایی است كه
عملی كردن آن به همان اندازه و به همان دلیل چندان دشوار است كه میتوان
از آن بینهایت تعبیر و تفسیر داشت، اما نباید تردید كرد كه قدم نخست در
این راه توهمزدایی از خود و دیگران است. نه پیوستن بیقید و شرط به این
فرآیند به خودی خود چارهای برای دردهای ما به همراه میآورد (كما این كه
اكثریت قریب به اتفاق كشورهای جهان امروز در این فرآیند شریك و با آن
همراهند اما این امر چیزی از فقر و ناتوانی جهان توسعه نایافته و
نابسامانیهای خردكننده آن نكاسته است) و نه تمایل و اصرار بر زندگی
جزیرهای گرهی را از گرههای بیپایان ما میگشاید (كما این كه كشورهایی
كه در گذشته یا در حال حاضر توانستهاند به این موقعیت جزیرهای، حتی به
صورت نسبی دست یابند به نسبت مستقیمی با انفراد و انزوای خود ساخته خویش،
درون آشفتگی و نابسامانی خطرناكی برای جامعه خود فرو رفتهاند). آنچه در
پی میآید، مجموعه مقالات و گزارشهایی است از این فرایند كه برخی از
آنها متعلق به سالها پیش است.
از جمله مقاله محدودیتهای اقتصاد لیبرال
نوشته سوزان استرینج استاد مدرسه اقتصاد لندن و پروفسور روابط بینالمللی،
به ذكر نكاتی پرداخته است كه نشانی میدهد علم اقتصاد به تنهایی قادر به
توضیح و تبیین همه مسائل و رویدادهای اقتصادی نیست و برای تصمیم گیری در
جهان امروز دولت ها باید به جنبه های اجتماعی عدالت و توزیع عادلانه
درامدها و فرصت ها نیز اندیشه كنند.