روند جهانی سازی و یا غربیكردن، در راستای منافع سلطه و سرمایه داری و بیتوجه به منافع و مصالح و ارزشهای فرهنگی و دینی در حال اجراست و امكانات سختافزاری و نرمافزاری را برای پیشبرد آن به كار میگیرند. جهانی شدن ابعاد متعددی دارد كه از جمله آنها فرصتها و تهدیدهای فرهنگی آن است كه برای همه ملتها به ویژه مسلمانان بحثانگیز و تا حدودی نگران كننده میباشد.
روند جهانی سازی و یا غربیكردن، در راستای منافع سلطه و سرمایه داری و
بیتوجه به منافع و مصالح و ارزشهای فرهنگی و دینی در حال اجراست و
امكانات سختافزاری و نرمافزاری را برای پیشبرد آن به كار میگیرند.
جهانی شدن ابعاد متعددی دارد كه از جمله آنها فرصتها و تهدیدهای فرهنگی
آن است كه برای همه ملتها به ویژه مسلمانان بحثانگیز و تا حدودی نگران
كننده میباشد. جهانی شدن یك روند (پروسه) عادی و جهانی سازی یك طرح
(پروژه) و جهانی بودن یك واقعیت است و غالبا بدون توجه به صورت مترادف و
با برداشتهای ناصحیح مطرح میشود. روند جهانی سازی و یا غربیكردن. در
راستای منافع سلطه و سرمایه داری و بیتوجه به منافع و مصالح و ارزشهای
فرهنگی و دینی در حال اجراست و امكانات سختافزاری و نرمافزاری را برای
پیشبرد آن به كار میگیرند. طبعا روند تحولات به گونهای است كه مشكلات و
بحرانهای متعددی را شكل میدهد كه در عین حال میتواند برای جهان اسلام و
به ویژه جمهوری اسلامی فرصتهایی را نیز تدارك كند. مهمترین تهدیدات و
دغدغههای ناشی از جهانی سازی عبارتند از:
۱ـ فساد فرهنگی و اخلاقی.
۲ـ توسعه و سلطه بیشتر نظام سرمایه داری و تشدید بحرانها و بیثباتی بینالمللی.
۳ـ تشدید فاصله طبقاتی و گسترش فقر و تبعات آن.
۴ـ سلطه دولتهای ضد مردمی در جهان سوم.
۵ـ جهانی شدن اندیشههای معارض با اسلام.
و همچنین موارد زیر فرصتهایی است كه میتوان با درایت و هوشمندی به آنها دست یافت.
۱ـ امكان برقراری ارتباط با افراد آگاه و علاقمند به فهم و شناخت اسلام در سراسر جهان.
۲ـ پاسخگویی به شبهات و نقد آراء و نظرات در سطح جهانی و دفاع از اسلام.
۳ـ تحت تأثیر قراردادن جریانهای معارض و حمایت از جنبشهای اسلامی و ضد سلطه.
۴ـ زمینهسازی برای مطرح كردن بحثهای مربوط به حكومت جهانی حضرت مهدی(عج).
۵ـ استفاده گسترده از امكانات علمی و ارتباطی و جبران بخشی از عقب ماندگیها.
امید است كه با تداوم این جریان، گامهای بلندی در جهت تحقق صدور انقلاب
اسلامی برداشته و موج گرایش به اسلام و مقابله با كفر و شرك و طاغوت گسترش
و شدت بیشتری داشته و زمینه ساز حكومت جهانی حضرت مهدی (عج) باشد. استعمار
سرمایه داری پس از سه قرن سلطه مستقیم و غیر مستقیم بر بخش بزرگی از جهان،
پذیرفت كه ادامه شیوه موجود، با مشكلات و چالشهای زیادی روبرو میباشد.
ژزیرا با گسترش آگاهی و حضور قشرهای متعدد مردم در صحنههای سیاسی و
اجتماعی، امكان سلطه آشكار به سادگی وجود ندارد، به علاوه هزینه اداره
سرزمینهای تحت سلطه نیز، روز به روز روبه افزایش میباشد. از اینرو سلطه
فكری و مشابه سازی فرهنگی و یكپارچه كردن بازار كالا، با عنوان «جهانی
شدن، استراتژی دراز مدت نظام سرمایه داری» برای تداوم سلطه انتخاب گردید.
گفتمان «جهانی شدن» و به دنبال آن، جهانی كردن یا جهانی سازی ـ كه ارتباط
مستقیمی با آینده بشریت دارد ـ جدیترین و مهمترین رویكرد جوامع فرهنگی،
سیاسی و اجتماعی مختلف، و از جمله چالشهای جریانهای فكری و ایدئولوژیك،
در دو دهه اخیر بوده است. لذا قبل از طرح موضوع، توضیح مختصری پیرامون سه
مقوله فوق ارائه و در ادامه آن، فرصتها و تهدیدهای اعتقادی و فرهنگی
جهانی شدن، بررسی میشود.
انسان به لحاظ فطری موجودی جهانی است و هر یك از
محدودیتها و مرزبندیهای نژادی، زبانی، قومی و جغرافیایی در واقع
قراردادی و ساخته انسان ضعیف و خصلتهای منفی و جهالتهای او میباشد.
قرآن كریم در این زمینه میگوید: «یا اَیها الناسُ اِنا خَلقناكُم مِن
ذَكر و اُنثی و جَعلناكُم شُعوبا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ
اَكرَمَكُم عِندَاللّهِ أتقاكم إنّ اللّه عَلیمٌ خَبیرٌ». ای مردم! ما شما
را از مرد و زن خلق كردیم و شما را در شكل اقوام و قبایل برای شناخت
یكدیگر ساماندهی كردیم (كه ملاك ارزش و برتری نیست، زیرا قطعا ملاك برتری
از نظر خداوند، تقوای شماست. مسلما خداوند به امور كلی و جزیی عالم
میباشد.(۲) توحید واقعی، انسان را چند بعدی و زمین و آسمان را برای او و
در اختیار او قرار داده است. اسلام نیز به دلیل فطری بودن و هماهنگی با
جهان آفرینش طبعا چند بعدی و جهانی میباشد، از اینرو بیش از تمامی ادیان
ـ حتی ادیان آسمانی دیگر ـ جهانی فكر میكند و جهانی عمل میكند. در حالی
كه غالب ادیان، منطقهای و یا مقطعی بودهاند و عملاً قابلیت جهانی شدن و
همیشگی بودن را ندارند.
آیات متعددی تبیین كننده این واقعیت میباشند كه از جمله آنها عبارتند از:
۱ـ «وَ ما أرْسَلناكَ اِلاّ رَحمَهً لِلعالَمینَ». ای پیامبر! ما تو را به
عنوان رسول نفرستادیم، مگر اینكه برای تمامی مردم جهان رحمت باشی.
۲ـ «وَ ما اَرسَلناكَ اِلاّ كافَهًٔ لِلنّاسِ بَشیرا وَ نَذیرا»(۳). ای
پیامبر! ما تو را به عنوان رسول نفرستادیم، مگر اینكه برای تمام مردم
مأموریت بشارت و انذار و تنبه داری.
۳ـ «وَ كَذلِكَ جَعَلناكُم اُمَّهًٔ وَسطا لِتَكُونُوا شهداء علی الناس وَ
یَكُون الرَسُول عَلَیكُم شَهیدا».(۴) و به این ترتیب شما (مسلمانان) را
امت وسط (به دور از افراط و تفریط) قرار دادیم، تا شاهد و الگوی تمامی
مردم باشید و پیامبر اسوه و شاهد بر شما باشد.
از جمع بندی چنین آیاتی نتیجهگیری میشود كه جهانی شدن روندی است كه بشر
به اقتضای طبع و فطرت خود به سوی آن میل میكند. رویكرد به توسعه ارتباطات
و مواصلات، رسانهها و سازمانهای بینالمللی، بخشی از آثار جهانی شدن است
كه به دلیل جهانی بودن انسان به تدریج شكل گرفته است.
جهان شمولی اسلام
(انترناسیونالیسم) در واقع تحقق شرایط و شكلگیری مطلوب جامعه انسانی، در
ارتباط با انسانهای دیگر و نیز تجلی خصلتهای فطری برای برداشتن موانع
تكامل و حركت به سمت كمال و ارتقای وضعیت زندگی ـ نه صرفا توسعه كمّی و
مادی میباشد، زیرا همه انسانها به لحاظ فطری و عقل سلیم خواهان عدالت،
صلح و ارتقای وضعیت و موقعیت خود در جامعه میباشند. آنچه باعث تداوم
جنگها، بیعدالتیها، تخریبها، ظلمها، واگراییها میشود، وجود
خصلتهای منفی، هوی و هوسها، زیادهطلبیها و وجود جهالت و تعصبات
كوركورانه و مهار نشده و نبود یا ضعف تقوای الهی است. از اینرو اسلام با
تأكید بر جهانی بودن، الهی بودن و تقوی ـ به عنوان ممیزه انسان با سایر
حیوانات ـ زمینههای همزیستی، همیاری (تعاون)، وحدت (اعتصام به حبل اللّه)
را فراهم میكند. آنچه كه در ادبیات سیاسی به نام جهانی شدن گفته میشود،
در واقع جهانی كردن(۵)، جهانی سازی(۶) و یا غربیكردن(۷) جهان و در واقع
پروژه نظام سرمایه داری میباشد. جهانی شدن پروسه و روندی است كه از
ابتدای زندگی اجتماعی انسان آغاز و همچنان ادامه دارد. در چند قرن اخیر،
با پیشرفتهای مادی و صنعتی و گسترش اهداف توسعه طلبانه و تشدید
زیادهطلبی، شدت و سرعت گرفت.
بنابراین دولتهای بزرگ سرمایه داری بر موج
جهانی شدن طبیعی و تدریجی مسلط شدند و ضمن تسریع در جهت بهرهگیری حداكثر
برای سلطه جویی و استثمار بیشتر، آن را از مسیر عادی خود خارج كردند.
رویكرد مخالفین جهانی سازی در ارتباط با جنبههای مادی و منافع جریانهای
خاصی میباشد و ربطی به ابعاد انسانی و ارزشی ندارد. آنان نگران سلطه
جهانی سرمایه و تكنولوژی برتر و از دست دادن موقعیت و جایگاه نسبی خود
میباشند. اگر چه در ظاهر شعارهایی در حمایت از محیط زیست، سوءاستفاده از
قدرت، تضعیف بیش از پیش اقتصاد كشورهای عقب مانده و در واقع عقب نگهداشته
شده مطرح میكنند.لذا امكان همكاری با جریان مخالف جهانی سازی ضعیف و
محدود است. زیرا مواضع آنان معطوف به حفاظت از منافع خودشان میباشد. اگر
چه آمادگی دارند كه دیگران را به صورت نیروی همفكر و همراه در صحنه
بینالمللی به نمایش بگذارند، ولی در عمل اعتنایی به منافع و اهداف
جریانهای خارج از مجموعه خودشان ندارند.
به ویژه آنكه جریان ضد جهانی
سازی، ضد سلطه و دینی باشد! كشورهای جهان سوم ـ به استثنای بعضی از آنها ـ
نیز عملاً به دلایل متعدد و از جمله وابستگیهای سیاسی قادر به مقاومت در
مقابل جریان جهانی سازی نیستند و مخالفتهای آنها برای اقناع افكار عمومی
مردمشان و سرپوش گذاشتن بر ماهیت واقعی آنها میباشد جریان ضعیفی از
مخالفین جهانی سازی نگران تشدید فاصله غنی و فقیر، از بین رفتن منابع و
منافع كشورهای ضعیف و به اصطلاح توسعه نیافته و از بین رفتن هویت فرهنگی و
ملی است. مؤلفههای جهانی سازی وجود سازمانهای بینالمللی، كه غالبا تحت
سلطه قدرتهای استكباری قرار دارند، رسانههای متعدد و متنوع بینالمللی
با امكانات و تجهیزات مدرن، دولتهای ضعیفی كه در جهت تحقق اهداف جریان
مزبور بستر سازی میكنند.گروهها و تشكلهای ضد ملی و وابسته، در واقع
زمینه ساز حضور، سلطه فكری، فرهنگی، اقتصادی و خلاصه جهانی سازی سلطه نظام
استكباری میباشند.
آینده جهانی سازی
انسان به دنبال فطرت الهی خود به شكل ناخودآگاه حركت میكند و بسیاری از
ایدهها و رویكردها برای تحقق آرمانها و كمال مطلوب او میباشد. تشكیل
سازمانهای بینالمللی طرح و پیگیری جهانی شدن، برقراری نظام بینالملل،
دادگاهها و پلیس بینالملل، بخشی از این حركت میباشد. بشریت دیر یا زود
مجبور است كه نوعی حاكمیت جهانی و حتی دخالتهای آن در امور داخلی كشورها
را بپذیرد. زیرا در عمل امكان حركت و ایفای نقش در صحنه جهانی بدون قوانین
و مقررات و سازمانهای بینالمللی بسیار دشوار و در مواردی غیر ممكن
میشود. از اینرو در چند دهه گذشته، دهها سازمان بینالمللی شكل گرفت و
دولتها بدون توجه به گرایشها و شرایط خاص خود، عضویت در آنها را به خاطر
منافع و مصالح ملی پذیرفتهاند. روند رو به گسترش گرایش به جهانی شدن،
انقلاب اطلاعات و افزایش ارتباطات و مبادلات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و
اجتماعی، به تدریج زمینه پذیرش حكومت جهانی اسلام را از لحاظ ذهنی و عینی
شكل میدهد، به گونهای كه سازمانهای بینالمللی میتوانند در آینده،
مبلغ و مدافع حكومت جهانی و در دراز مدت خواستار ارزشهای مشترك ادیان و
فطرت الهی انسان باشند.
همچنانكه در پنجاه سال گذشته تحول عمیقی در عملكرد
سازمانهای بینالمللی، حتی در امور فرهنگی و دینی به وجود آورد، در حالی
كه این سازمانها، دوران ابتدایی و تجربه اندوزی خود را میگذرانند.
برگزاری دو كنفرانس بزرگ بینالمللی توسط سازمان ملل ـ در نیویورك و
بانكوك ـ با شركت نمایندگان ادیان مختلف و تبادل نظر پیرامون مشتركات آنها
و چگونگی ایفای نقش در راستای رسالت خود و كمك به بهبود وضع فكری، فرهنگی
و اخلاقی جوامع انسانی ـ كه دچار معضلات و بن بستهای پیچیدهای شده است ـ
رویكرد جدیدی است كه در ادامه آن، نزدیكی و هماهنگی بیشتر ادیان را به
دنبال خواهد داشت، كه نمودی از گرایش به جهانی بودن فطری و حركت به سمت
جهانی شدن طبیعی میباشد. انقلاب اسلامی، تأثیر شگرفی در فعال كردن و نقش
دادن به ادیان؛ خصوصا ادیان توحیدی داشت. از اینرو جمهوری اسلامی با درك
شرایط و موقعیت باید در جهت تحرك و انسجام و گسترش ارتباطات و همكاریهای
بین الادیان، ساز و كار مناسبی تدارك و با تبیین ابعاد جهانی اسلام و با
بهرهگیری از فطری بودن آن، نقش بیشتری در جهت مقابله با جریان جهانی كردن
یا غربیسازی و تهدیدات آن ایفا نماید.
تهدیدات جهانی سازی
روند جهانی سازی برای جامعه بشریت و اسلام، همراه با تهدیدات متعددی است كه مهمترین آنها عبارتند از:
۱. فساد فرهنگی و اخلاقی كه عملاً امنیت فردی و عمومی را روز به روز تضعیف
مینماید. جهانی سازی توأم با یكسان سازی یا همانند سازی فرهنگها، قداست
زادیی یا به تعبیر عرفیتر افسون زدایی از فرهنگها، سطحی سازی فرهنگهای
دیگر به منظور رمز گشایی، تهی سازی و در هم شكستن مقاومت ارزشی و عقیدتی
ملتهای دیگر است. جهانی شدن رد این مفهوم به عنوان پروژه تهاجم فرهنگی از
سوی تمدنی به تمدنهای دیگر قلمداد میشود... یعنی جهانی شدن معادل
غربیسازی و غربیشدن جهان. غرب در تمامیت و كلیت ذهنی و عینی و با تمام
وجوه خوب و بد آن، با ویژگیهایی (شعارهایی) چون؛ انسان ـ خدایی، اصالت
فرد، سكولاریسم، لائیسم، برابری، آزادی، حقوق بشر، جامعه مدنی، سرمایه
داری، سود پرستی، تجارت آزاد، تكثرگرایی (پلورالیسم)، خصوصی بودن ایمان،
تسامح و تساهل،... در حقیقت جهانی سازی را به معنای فراگیر شدن همه این
ویژگیها میداند و میخواهد.
به همین دلیل است كه امروزه جهانی شدن در
افكار عمومی جامعه بینالمللی، بیشتر به معنای جهانی سازی اقتصاد، سیاست و
فرهنگ غربیاست.(۸) گسترش و تجهیز رسانهها اعم از ماهوارهها، شبكههای
تلویزیونی و اینترنتی، پیوند فرهنگ و فناوری، گسترش و نفوذ قلمرو فرهنگ در
تمامی امور زندگی اجتماعی و سیاسی، به گونهای است كه در هر حال انسانها
در معرض پیام و ایدهای از طرف آن قرار دارند.انسان آینده تا حدود زیادی
ساخته «پروژه جهانی سازی نظام استكباری» میباشد. در چنین شرایطی است كه
فطرت انسانی به معارضه و تعارض میپردازد و مبارزه برای «انسان» ماندن
شروع میشود.(۹) فطری بودن اسلام زمینه مناسبی برای انسانهایی است كه
میخواهند در چارچوب اصول و ارزشهای آن، زندگی خود را شكل دهند. به همین
دلیل در هر جامعه كه اسلام به شكل مطلوبیارائه شده، مورد استقبال مخاطبین
قرار گرفته است. بیش از ۹۰ درصد تازه مسلمانان جهان، اسلام خود را به
دنبال برخوردهای سنجیده، آگاهانه، انسانی و علمی به دست آوردهاند.۲.
توسعهطلبی، سلطه جویی و زیاده خواهی، امنیت بینالمللی را در معرض تهدید
قرار داده است.
پروژه جهانی سازی آنچنان جذابیت و مقبولیتی برای دولتهای استكباری دارد كه
خود را برای تسلط كامل بر جهان در قرن بیست و یكم آماده میسازند. در
اوایل سال ۱۹۹۲، «كالین پاول» (وزیر امور خارجه امریكا) اصل تازهای را به
كمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان كنگره امریكا ارائه داد؛ مبنی بر اینكه
«ارتش امریكا نیاز به چنان قدرتی دارد، كه بتواند هر كشور دیگری را كه حتی
رؤیای به چالش گرفتن ایالات متحده را در صحنه گیتی در سر بپروراند، از این
فكر باز دارد». «پاول» آشكارا اعلام داشت كه ما باید «گردن كلفت محله
باشیم» و به دشمنان بالقوه (خودمان) بفهمانیم كه كوشش در به چالش گرفتن
نیروهای مسلح امریكا هیچ آینده و شانسی ندارد.
در حالی كه «دیك چنی»
(معاون رئیس جمهور) و پاول، دست اندركار قبولاندن نظرات خود به كنگره
بودند، «پل ولفوویتز» (معاون وزیر دفاع) مشغول تكمیل و گسترش طرح خود و
ادغام آن در سیاستهای دولت امریكا بود. در اوایل سال ۱۹۹۲ او ناظر بر
تهیه بیانیه درونی سیاستهای داخلی پنتاگون و رهنمود به رؤسای بخشهای
مختلف در مورد تخصیص نیروها، تهیه بودجه و استراتژیهای علمیاتی آنان بود.
این سند طبقه بندی شده معروف به «برنامه ریزی سیاست دفاعی» كه محصول كار
«پل ولفووتیز» و كاركنان زیردست او در پنتاگون بود، جهانی را ترسیم میكرد
كه امریكا بر آن تسلط كامل دارد و نظام خود را به عنوان تنها ابرقدرت
جهان، با پشتوانه قدرت نظامی «توان كاه» حفظ میكند. تصویر پادگانی تا
دندان مسلح بر بالای تپه و مسلط بر شهر... این سند كه با احتمال زیاد
آگاهانه به روزنامه نیویورك تایمز داده شد و بخشهای مهمی از آن در شماره
۸ مارس ۱۹۹۲، این روزنامه به چاپ رسید، به قول نیویورك تایمز چنین برنامه
نظامی به طور ضمنی بیانگر آن است كه، امریكا چنان ترتیبات امنیتی در جهان
برقرار خواهد كرد كه از قدرتگیری نظامی ژاپن و آلمان به ویژه اتمی شدن
آنها جلوگیری كند.»(۱۰)
۳. فاصله طبقاتی و گسترش فقر، تراكم جمعیت، نابودی محیط زیست و مسابقه
تسلیحاتی، از جمله عوامل عدم امنیت ملی، منطقهای و بینالمللی ناشی از
جریان جهانی سازی در شرایط فعلی میباشند. امروز ارزش گذاریهای تاریخی و
سنتی، از مبانی قدرت و اقتدار ملی به تنهایی ـ یعنی گستردگی سرزمین و
منابع طبیعی، ارتش و سلاحهای پیشرفته ـ از اطمینان و اعتبار نسبتا كمتری
برخوردارند. در حال حاضر، تكنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی در كنار
رسانههای گروهی جهانی، نقش بسیار مهمی را در شكل دادن به دیدگاهها و
تفكرات عمومی دولت و حاكمیت ملی ایفا میكند و عدم توجه به قدرت چنین
تكنولوژیهایی، میتواند سبب تضعیف حاكمیت دولت ـ ملت در برابر نیروها و
عوامل خارج گردد.
۴. دولتهای ضد مردمی و فاسد و اغلب وابسته نیز، زمینه ساز ناامنیهای
مزمن و انفجارهای اجتماعی ـ سیاسی و جنگهای منطقهای میباشند.
۵ . جهانی شدن اندیشههای معارض با اسلام؛
یكی از نتایج جهانی سازی، جهانی شدن اندیشههای رقیب دین و حاكمیت اسلام
است. زیرا اسلام با ویژگی توسعه گرا و جهانی، طبعا در صدد افزایش پیروان
خود و محدود كردن نفوذ و حیطه قدرت دیگران، و نسبت به وقایع محیطی خود
حساس میباشد. به نظر میآید كه جهانی شدن، امكانات بسیار وسیعی را در
اختیار رقبای دین اسلام قرار میدهد، این رقبا به سه دسته كلی تقسیم
میشوند.
۱. رقبای دینی؛ به ویژه مسیحیت و یهودیت كه بزرگترین رقیب و تهدید اسلام است؛
۲. فرقههای منحرف به ویژه فرقه بهائیت كه یك فرقه قدرتمند و متحد صهیونیستی و رقیب تشیع به یك معنا و اسلام به طور كلی است.
۳. سكولاریسم كه از آن به عنوان جریان نیرومند دین گریزی و حتی دین ستیزی
میتوان یاد كرد. این سه رقیب امكانات بسیار وسیعی پیدا كردهاند و عمده
چالش ما در آینده در جریان جهانی شدن با اینهاست... پیشاپیش رقبای ما
مسیحیت قرار دارد كه از تكنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی استفاده میكنند.(۱۱)
بنابراین گسترش موج گرایش به اسلام و شكست لیبرالیسم و افشای ماهیت نظام
سرمایهداری، به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و آثار و
پیامدهای آن در جهان اسلام، از جمله چالشها و تهدیدات جدی جهان اسلام و
غرب به ویژه امریكا میباشد. اعلام شروع جنگ صلیبی و به كار گرفتن تمامی
امكانات برای تسلط بر خاورمیانه و پیاده كردن فرهنگ و ارزشهای امریكایی و
به اصطلاح «دموكراتیزه كردن خاورمیانه»! دقیقتا و عمیقا تهدیدی مستقیم و
جدی بر ضد اسلام، مسلمانان و جمهوری اسلامی است.
فرصت های جهانی سازی
جهانی سازی در دو دهه اخیر با رویكرد تسلط هر چه بیشتر بر جهان و مشابه
سازی فرهنگها و یكپارچه سازی بازار كالاهای سرمایه داری و سوار شدن بر
موج و روند عادی جهانی شدن، با استفاده از تكنولوژیهای پیشرفته و سلطه
سیاسی و اقتصادی، آثار و پی آمدهای گوناگونی داشته است.
در چنین شرایطی و با وجود امكانات گسترده هژمونی سلطه و ثروت و تكنولوژی،
فرصتها و زمینههای مناسبی در اختیار اسلام و مسلمانان قرار گرفته كه در
صورت بهرهگیری میتواند نقش مؤثری در آینده بشریت و جوامع اسلامی داشته
باشد. مهمترین فرصتها برای آینده بشریت عبارتست از:
۱. فطری بودن اسلام و قابلیتهای جهانی شدن زمینه مناسبی برای انسانهایی
است كه میخواهند حقیقت را دریابند و در چارچوب آن زندگی خود را شكل دهند.
فناوری اطلاعاتی و ارتباطی، فرصت ارزندهای برای مسلمانان فراهم كرده است.
پایگاههای فعال اینترنتی، شكبههای ماهوارهای، موجب گسترش موج اسلام
گرایی به ویژه در امریكا و اروپا گردید، به گونهای كه در موقعیت برتری
نسبت به دیگر ادیان قرار گرفته است.
۲. به كارگیری و تسلط بر رسانهها و شیوههای پیام رسانی و ارتباطات،
پاسخگویی به شبهات و ابهامات و ارائه الگوی مناسبی از انسان و جامعه ایده
آل و همچنین نقد علمی و عالمانه و دقیق مكاتب، ادیان و فلسفههای موجود،
تعبیین ماهیت سیاستها و عملكرد نظام استكباری و به خصوص تبیین اهداف
جهانی سازی قطعا جاذبه زیادی برای جلب نظرات و عقاید دارد. در عصر جهانی
شدن ارتباطات، دسترسی به تكنولوژی اطلاعاتی، اصلیترین ابزار برخورداری از
قدرت نرم و آرام یا قدرت نفوذ فرهنگی و معنوی در مقابل قدرت مادی و ثروت
میباشد.
۳. ایمان به خداوند، اعتماد به نفس و آگاهی و رهبری مدبرانه، میتواند
بسیاری از جریانها از جمله جهانی سازی را به نفع مسلمانان كند. آنچه در
انقلاب اسلامی ملت ایران، مقاومت و ادامه مبارزه و حفظ نظام جمهوری
اسلامی، مقاومت پنجاه ساله ملت مسلمان فلسطین در مقابله با سلطه جهانی در
قالب دولت غاصب اسرائیل، شكست دولتهای مهاجم و در رأس آنها امریكا در
تهاجم به افغانستان و عراق واقع شد، نمونه و نشانههایی از امكان مقاومت و
حتی پیروزی بر روند جهانی سازی است.
۴. طرح گفتمان مربوط به فلسفه سیاسی اسلام و موضوع امامت و رهبری جهانی،
تبیین فلسفه و دیدگاه پیرامون حكومت جهانی و غیبت و انتظار، و بسیاری
موضوعات مهم و اساسی در شرایط فعلی و با بهرهگیری از فناوری موجود،
جذابیت و مقبولیت بیشتری نسبت به گذشته دارد، این فرصت برای اسلام و
مخاطبین آن میتواند زمینه ساز تحولات زیادی در آینده بشریت باشد. به این
ترتیب مسئولیت و رسالت دستگاههای تبلیغاتی، فرهنگی و رسانهای جمهوری
اسلامی بسیار سنگین و در صورت ایجاد یك حركت علمی و با برنامه قطعا
میتوان منشاء تحولات مهمی در دراز مدت بود. شكستهای اخیر امریكا در
خاورمیانه، نه تنها پیامدهای سیاسی و اقتصادی دارد، بلكه مهمتر و مؤثرتر
از آن پیامدهای فكری و فرهنگی خواهد داشت كه هم اكنون میبایست برای
بهرهگیری از آن تلاش كرد.
۵ . با گسترش دسترسی به اطلاعات و آگاهی از تحولات، میتوانیم بسیاری از
عقب ماندگیهای علمی، فنی و ارتباطی خود را به سرعت جبران نمائیم، بدون
اینكه استقلال و منافع خود را در معرض تهدید وابستگیها قرار دهیم.انقلاب
اطلاعتی ـ ارتباطی كه مهمترین ابزار جهانی شدن و جهانی سازی است، قدرت
فردی انسان را بیش از گذشته افزایش داده است و سلسله مراتب قدیمی قدرت و
حكومت را تا حدودی تضعیف نموده است. آنچه درباره ویژگیهای حكومت جهانی
حضرت مهدی بیان میشود، در واقع بازسازی و باز تعریفی از انسان فطری،
جامعه توحیدی و حكومت الهی میباشد كه تاكنون به دلیل ضعف، جهل و نقص
انسانها امكان تحقق نداشته است. اما سرانجام پس از شكست مكاتب و فلسفههای
اجتماعی و سیاسی، آمادگی پذیرش چنین حكومتی را پیدا میكنند. بنابراین از
جمله مهمترین اقداماتی كه بعد از ظهور حضرت مهدی (عج) میشود رشد عقل،
تفكر و بینش انسانهاست، زیرا با محدودیت عقلانیت و فقدان تفكر و ضعف بینش،
امكان تحقق جامعه متعالی و زندگی مشترك و توأم با صلح و عدالت، محال و غیر
ممكن است. زیرا گرایشها، تمایلات و اقدامات غلط و غیر واقع بینانه و مبتنی
بر جهالت و خودمحوری، مانع اصلی همگرایی، همراهی، همكاری و همدردی است، كه
در واقع شرط اولیه و اساسی تحقق حكومت جهانی میباشد.مهمترین محورهای دعوت
جهانی و مؤثر در آینده بشریت توسط مؤمنین و متعقدین به این مكتب در سطح
جهانی و از جمله دستگاهها و رسانههای جمهوری اسلامی ایران، با توجه به
واقعیتهای موجود عبارتند از:
۱. دعوت به وحدانیت و توحید و حاكمیت ارزشهای الهی؛
۲. دعوت به عدالت و اجتناب از ظلم و تبعیض؛
۳. دعوت به برابری انسانها و آزادی و آزادگی (نفی سلطه و سلطه پذیری)؛
۴. دعوت به اخلاق و ارزشهای الهی و نفی ارزشهای غیر خدایی.
پذیرش اخلاق وارزشهای الهی و گرایش به كمال و ارتقا و تعالی در شرایطی
فراهم میشود كه بشریت از حكومتهای مادی و خود ساخته و هوی و هوسها به
ستوه آمده و خواستار یك تحول عمومی در وضعیت جهانی باشد. شرایطی كه در
واقع زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (عج) و برقراری حكوت جهانی مبتنی بر عدل
خواهد شد. همچنانكه در روایات متعددی این معنا كه همگان به نوعی در انتظار
منجی، قائم، حاكم، پیامبر و عادل میباشند وجود دارد. و هر كس و هر فرقه و
مذهبی گمشده خود را در وجود «امام عصر» و (صاحب الزمان) جستجو كرده و از
او پیروی و تبعیت میكند. بنابراین راهبرد اصلاح و تكامل جامعه بشریت از
منظر اسلام و انقلاب اسلامی و هدف نهایی از صدور انقلاب براساس بینش
ودیدگاه امام خمینی(ره)، تحقق حكومت جهانی، ایمان به خداوند، اجرای فرامین
و فرائض با هدف تقرب به خداوند، حذف تفكرات شركت آلود نژادی، قومی، زبانی
و ملی؛ به معنای تعصب و تأكید براصالت ملت و ملیت، خدمت به مردم، احترام و
رعایت حقوق مردم و دعوت آنان به پرستش خداوند، دین واحد، كتاب واحد و
سرانجام اجرای عدالت، محور خواستهها میباشد. چنین شرایط و اوضاع و
احوالی فقط در یك حكومت الهی، به رهبری امامی معصوم و مهدی از طرف خداوند
و قائم بالقسط محقق میشود. و بالاخره سرنوشت محتوم بشریت و تحقق فلسفه
وجودی انسان در حكومت جهانی حضرت مهدی (عج) با ویژگیهای بیان شده آن خواهد
بود. براساس این دیدگاه و اعتقاد است كه در دعای افتتاح در بخش خواستههای
آرمانی و الهی آینده بشریت میخوانیم و میخواهیم كه: «الهُمَ اِنّا
نَرغَبُ اِلیكَ فی دولهٍٔ كَریمَهٍٔ تُعزُّبِهَا اِلاسلام وَ اَهلَه وَ
تُذَّلَ بِهَا النِّفاق وَاَهلَه وَتَجعَلنا فیها من الدّعاهِٔ اِلی
طاعَتك وَالقادهِٔ اَلی سَبیِلك وَتَرزَقنا بِها كِرامَهَٔ اِلدنیا
وَالاخِرهِٔ» (خدایا زندگی در حكومت و حاكمیت با كرامتی را میخواهیم و
میطلبیم، كه اسلام و پیروانش در آن عزیز، و نفاق و پیروانش ر آن خوار و
ذلیل گردند، و در چنین شرایطی از دعوت كنندگان و مبلغان و علاقمندان به
اطلاعت از تو و از پیشتازان راه تو باشیم و بزرگواری، عزت و كرامت دنیا و
آخرت را بما ارزانی داری!)